به گزارش حوزه سینما باشگاه خبرنگاران؛1- خلق کاراکتر ناخدا خورشید حاصل یک تقارن چهار وجهی است: کتاب نه چندان مرغوب ارنست همینگوی، یک ناصر تقوایی داستان گو و آماده و در بهترین فرم خود، نبوغ داریوش ارجمند بازیگر نوظهور آن سالها و البته منوچهر اسماعیلی در شاهکار دوران فعالیتش به عنوان دوبلور.
2-
"ناخدا خورشید" فیلمی به تمام معنا داستان
گو است. فیلم شخصیت و روایت. کاری که تقوایی در مثلا دایی جان ناپلئون نشان داده
بود در آن استاد است. فیلم نه تنها از نمادهای معنا گرایانهی مرسوم سینمای ایران
بالکل خالی است، که حتی مضامین پنهان در لایههای درونی خود نیز ندارد.......
فیلم، خالص خالص داستان خود را میگوید.
بیادا، بی پیچ و خم، بدون هیچ معنا و مفهوم فرا متن. با صراحتی در داستان گویی که یادآور کارهای رائول والش است (البته بهتر از اکثر کارهای والش) و یا در سینمای معاصر کاری که مثلا گرین گرس و پل هگیس انجام می دهند. اینجا با روایت سرو کار داریم. داستانی برای آدمهای بزرگ سال درباره آدمهایی با کنشها و دغدغههای بزرگ سالانه. برای همین است که فیلم در بوته نقد مضمونی چیزی برای تحلیلگر باقی نمیگذارد جز آن که ظرافتهای روایی داستان و شخصیت پردازی خارق العاده آن را تحسین کند.
3-
بدیهی است که تقوایی در خلق "ناخدا خورشید"
وامدار کاپیتان مورگان رمان "داشتن و نداشتن "است و الهام گرفته از اصل عدم تعهد
تبیین شده در کاراکتر او.... . با این حال هنوز هم رنگ آمیزی شخصیت ناخدا خورشید
حیرت انگیز است. فیلم چیزی نیست جز تصویر تمام قد شخصیت ناخدا.
نمایش پروسواس خطوط
سخت و خشن چهرهاش، نمایش عزت نفسش، شکل راه رفتنش، نمایش شیوه سرراست معامله
کردنش، نمایش از خود راندن ملول پرحرف و فداکار و مزاحم، نمایش کبریت روشن کردن و
پول شمردن با یک دست، نمایش دلهره کسب روزی خانوادهاش و نمایش تیز هوشی صادقانهاش.
فیلم در نمایش روابط ناخدا با دستیارش ملول، مستر فرحان، همسرش و گروه تبعیدیها،
لایه لایه کاراکتر ناخدا را برای ما باز میکند.
منبع :مجله 24
انتهای پیام/