پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در گزارشی به قلم "اف استیفن لارابی" و "پیتر ای ویلسون" درباره احتمال وقوع جنگ سرد بین غرب و روسیه به سبب الحاق کریمه به روسیه، نوشت: الحاق شبه جزیره کریمه از سوی رئیس جمهور روسیه به خاک این کشور سبب شگفتی دولت های غربی و بروز نگرانی هایی درباره وقوع یک جنگ سرد جدید شد.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران، نشنال اینترست نوشت: در حالی که هنوز زود است بتوان تأثیرات طولانی مدت بحران اوکراین را بر اروپا و امنیت جهانی بررسی کرد اما الحاق کریمه به روسیه ضربه شدیدی به امیدهای غرب در ارتباط با ایجاد " اروپایی متحد و آزاد " محسوب می شود.

الحاق کریمه به روسیه دو فرض اساسی را به چالش می کشد ، فرضیاتی که سیاست آمریکا در زمان دوران پس از جنگ سرد بر آنها استوار بود:
1- این که اروپا لزوما منطقه ای استوار و امن است و بدین ترتیب آمریکا آزادانه می تواند توجه خود را معطوف دیگر مناطق به ویژه آسیا و خاورمیانه کند .
2- این که روسیه بیشتر از آن که یک رقیب و دشمن باشد به شریکی بالقوه تبدیل شده است.
الحاق کریمه هر دوی این فرضیات را زیر سوال برده است. آمریکا دیگر نمی تواند بر این باور باشد که اروپا با ثبات خواهد بود و روسیه دیگر یک دشمن نخواهد بود. در نتیجه، واشنگتن باید در ابعاد مهم سیاست خود در قبال اروپا و روسیه بازنگری کند.

** جهان پوتین **
در همین حال الحاق کریمه به روسیه این موضوع را ثابت کرد که دیدگاه پوتین در قبال جهان با دیدگاه رهبران غربی در قبال جهان متفاوت است. همانگونه که آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در سخنان خود درباره بحران کریمه بدان اشاره کرد، پوتین « در جهانی دیگر زندگی می کند.» در حالی که بیشتر رهبران غربی دیدگاه مشترکی در این زمینه با مرکل ندارند اما آنها باید این موضوع را درک کنند و در ارتباط با مواجهه با اقدامات پوتین در فکر چاره ای باشند.

اوکراین با جمعیت 46 میلیونی ، منابع غنی طبیعی و دارا بودن قابلیت دسترسی به دریای سیاه برای منافع روسیه حیاتی محسوب می شود. 

پوتین - که دو دهه را به عنوان مأمور کا گ ب خدمت کرد - نمی تواند تصور کند که برگزاری تظاهرات عمومی و برکناری ویکتور یانوکوویچ در اوکراین نتیجه اقداماتی سریع و ناخواسته بوده است. از این نظر، اوکراینی ها در سازماندهی چنین اعتراضات موثری ناتوان بودند. بنابراین، تظاهرات با اقدامات تحریک آمیز صورت گرفته است و از سوی سازمان های اطلاعاتی غربی هماهنگ شده بود و هدف از آن تحکیم تأثیر غرب بر اوکراین بود.
اما اقدام پوتین با هدف تأکید بر اهدف بزرگتری انجام شد و آن این که روسیه یک قدرت مهم بین المللی است که منافع خاص خود را دنبال می کند و کشورهای دیگر باید به خواسته های مسکو احترام بگذارند. پوتین در سخنرانی های خود همواره به این موضوع اشاره کرده است که جدیدترین سخنان رئیس جمهور روسیه در این زمینه در کنفرانس امنیت مونیخ در سال 2007 بود. رئیس جمهور روسیه در سخنرانی خود هم در دوما و هم شورای فدراسیون در روز هجدهم ماه مارس نیز به این موضوع اشاره کرد. سخنرانی او با احساسات ملی گرایانه روسی و احساسات ضد غربی بیان شد که نشان دهنده نقش او در روسیه طی هفت سال گذشته بود. او در سخنان خود تلاش کرد چهره ای قدرتمند و رهبری قاطع را از خود به نمایش بگذارد که از منافع روسیه دفاع  و از تسلیم شدن در مقابل غرب خودداری می کند.

پوتین معتقد است غرب از ضعف روسیه در دهه نخست پس از فروپاشی شوروی سابق بهره گرفت و نظام امنیت جهانی - که پس از جنگ سرد ایجاد شد - به اندازه کافی منافع روسیه را حفظ نمی‌کند. 

** اوکراین: مشکلات پیش رو **
سوال مهمی که مطرح می شود این است: سرانجام اقدامات پوتین چه خواهد بود؟ آیا او از بازگرداندن کریمه به خاک روسیه خشنود خواهد بود؟ 
در چنین اوضاعی پاسخ این سوال مشخص نیست. پاسخ این سوال به تأثیر واکنش غرب بر اقدامات پوتین در کریمه بستگی دارد. 


** تحریم‌های اقتصادی **
تحریم‌هایی که در روز بیستم ماه مارس علیه روسیه اعمال شد، شروع خوبی بود. این تحریم ها علیه مقامات و مشاوران و افراد نزدیک به ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه وضع شدند و با هدف ایجاد شکاف داخلی بین نظام و حامیان نزدیکش اعمال شدند.

تام کیتینگ سرمایه گذار سابق در بانک جی پی مورگان اعلام کرد این تحریم ها را می توان  به صورت قابل توجهی افزایش و دامنه آن را گسترش داد تا از طریق آن بتوان « ارتباطات تجاری روسیه را با غرب ، استفاده مسکو از بازارهای جهانی، و اتکای روسیه را به نظامی بانکی بین المللی هدف قرار داد.»

بعید به نظر می رسد تحریم ها بتوانند ولادمیر پوتین را مجبور کنند  رفتار خود را در سریع ترین زمان ممکن تغییر دهد .

روسیه حدود 494 میلیارد دلار ارز خارجی و ذخایر طلا در بانک مرکزی در اختیار دارد که از آن می توان برای دفاع از روبل  استفاده کرد. 

** تأثیرات جهانی جنگ سرد جدید **
همانگونه که پیشتر بدان اشاره شد، این فرضیه راهبردی که اروپا به عنوان جزیره ثبات همچنان باقی خواهد ماند با الحالق کریمه به روسیه و در نظر گرفتن این موضوع که روسیه سبب افزایش بحران در اوکراین خواهد شد، در هم شکسته شده است.

در حال حاضر، این که پوتین در نهایت چکار خواهد کرد، مشخص نیست. اگر پوتین در شرق اوکراین مداخله نظامی انجام دهد ، این امر به وخامت بیش از پیش روابط مسکو با غرب و وقوع جنگ سرد جدیدی منجر خواهد شد. چنین تحولی سبب بروز تغییرات و پیچیدگی های راهبردی جدی در برخی زمینه های دفاعی و خارجی خواهد شد. فرضیه راهبردی " بازنگری دفاعی چهار ساله " بر این اساس است که مدرنیزه کردن نیروی هوایی و نیروی دریایی آمریکا به قیمت کاهش شمار اعضای ارتش می انجامد یعنی به جای هزینه کردن بر روی شمار اعضای ارتش باید بر روی تجهیزات و فن آوری های نظامی هزینه کرد.

بدین ترتیب ، احتمالا کاهش هزینه های نظامی روندی معکوس به خود خواهد گرفت اما افزایش قابل توجه هزینه های نظامی در این دهه به سبب افزایش تقاضا برای اختصاص بودجه بر بخش درمانی و زیرساخت ها در آمریکا بعید به نظر می رسد. این بدان معناست که هر گونه تقویت ناتو در اروپا به ویژه در شرق اروپا  بسیار کم خواهد بود مگر آن که بحران اوکراین  به جنگ تمام عیار منطقه ای تبدیل شود.

در نهایت این که،  وقوع جنگ سرد دوم به چشم انداز پیشرفت های بیش از پیش در کاهش تسلیحات هسته ای پایان خواهد داد، موضوعی که در معاهده استارت جدید بدان اشاره شده است و حتی می تواند معاهده تولید تسلیحات هسته ای میان برد را در معرض خطر قرار دهد.

بدین ترتیب چشم انداز روند کاهش تسلیحات هسته دوجانبه ، برای آینده ای نزدیک از بین خواهد رفت.

انتهاي پيام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار