به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،در این گزارش دو موضوع مجزا را برای مخاطبان در نظر گرفته ایم. ابتدا استانهای اصلی افغانستان را معرفی اجمالی می کنیم. سپس مجموعه تهدیدهای لفظی و عملی را که طالبان برای انتخابات افغانستان ایجاد کردند، تحلیل می نماییم.
استانهای اصلی افغانستان در تعیین نامزد پیروزپنج استان از اهمیت زیادی برای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری برخوردار بودند: کابل، هرات، هلمند، مزار شریف و قندهار.
این استانها همگی دارای امنیت نسبی برای برگزاری انتخابات هستند. به علت جمعیت زیاد این استانها امکان حضور مردم این استانها پای صندوقهای رای زیاد است. همچنین به علت پیشرفته بودن این استانها نسبت به سایر استانهای افغانستان، حوزه های رای گیری بیشتری در این استانها وجود دارد که رای دهندگان به سهولت می توانند به حوزه های رای گیری مراجعه نموده و رای خود را درون صندوق بیندازند.
استان کابل، دارای جمعیت ۴ میلیون و ۸۶ هزار نفری است. جمعیت زنان ۱ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر و جمعیت مردان ۲ میلیون ۱۱۱ هزار نفر است. ۵۵۷ مرکز اصلی رای دهی وجود داشت.
۱۰۷۶حوزه برای رای دهی زنان و ۱۳۶۹ حوزه برای رای دهی مردان در نظر گرفته شده بود.
استان
بلخ، دارای جمعیت ۱ میلیون ۲۷۱ هزار نفری است. جمعیت مردان ۶۵۰ هزار نفر و
جمعیت زنان ۶۲۱ هزار نفر است. در این استان، ۳۱۹ مرکز اصلی رای دهی وجود
داشت. همچنین، ۵۸۴ حوزه برای رای دهی مردان و ۴۱۸ حوزه برای رای دهی زنان
در نظر گرفته شده بود.
استان
قندهار، دارای جمعیت ۱ میلیون ۱۷۵ هزار نفری است. جمعیت مردان در آن ۶۰۳
هزار نفر و جمعیت زنان ۵۷۲ هزار نفر است. 244 مرکز اصلی رای دهی در این
استان وجود دارد. همچنین، 371 حوزه برای رای دهی زنان و 610 حوزه برای رای
دهی مردان در نظر گرفته شده بود.
استان
هرات، دارای جمعیت ۱ میلیون ۸۱۶ هزار نفری است. جمعیت مردان ۹۱۹ هزار نفر
و جمعیت زنان ۸۹۶ هزار نفر طبق آخرین آمار موجود است. 463 مرکز اصلی رای
دهی در این استان وجود داشت که طبق آخرین اخبار از وزارت کشور افغانستان ۱۷
مرکز به دلیل ناامنی در این ولایت مسدود شد. همچنین 809 حوزه برای رای دهی
زنان و 639 حوزه برای رای دهی مردان در نظر گرفته شده بود.
استان
هلمند، دارای ۸۹۴ هزار نفر جمعیت است که جمعیت زنان آن ۴۳۵ هزار نفر و
جمعیت مردان ۴۵۹ هزار نفر است. این استان در ابتدا دارای ۱۴۷ مرکز اصلی رای
دهی بود که طبق آخرین اخبار از وزارت کشور افغانستان 72 مرکز به دلیل
ناامنی در این ولایت مسدود شد. همچنین، 202 حوزه برای رای دهی زنان و 431
حوزه برای رای دهی مردان در این استان در نظر گرفته شده بود.
بازخیزی طالبانروز
پنجشنبه شب، (29 اسفند) 4 مهاجم انتحاری به صورت گروهی به هتل سرینای
کابل (امن ترین هتل افغانستان کابل برای مهمانان خارجی) که مهمانان در آنجا
برای برگزاری جشن نوروز گردهم آمده بودند، حمله کردند. بر اثر این حمله
انتحاری 9 غیرنظامی از جمله چهار شهروند خارجی کشته شدند و 6 تن دیگر نیز
زخمی شدند (1).
در خبر دیگری هم، گروهی از طالبان مسلح صبح روز
شنبه نهم فروردین به دفتر کمیسیون مستقل انتخابات در کابل حمله کردند .پنج
مهاجم ساعت 12:30 ظهر وارد ساختمانی در نزدیکی دفتر کمیسیون مستقل انتخابات
شدند و تا ساعت 17:30 درگیری آنان با نیروهای امنیتی افغانستان ادامه
داشت.
مهمترین
اقدامات وعده داده شده طالبان در هفته منتهی به انتخابات این دو مورد
بودند. این اقدامات افکار عمومی افغانستان را بیش از پیش از طالبانی ها
منزجر نمود. در تحلیل خیزش دوباره طالبان برای حمله به بنیادهای تازه
دموکراسی افغانستان، می توان دو احتمال را تبیین نمود.
احتمال اول
اینکه، طالبان از استقلال کامل و کافی در تصمیمگیریهای سیاسی و سازماندهی
حملات نظامی برخوردار نیست بلکه به دستور اربابان بیرونی خود عمل میکنند.
به دیگر بیان، این گروه نه استقلال مالی دارند و نه استقلال ارادی؛ بلکه
ابزاری هستند در دست برخی کشورها که به هدف خاصی آنان را تأمین و تجهیز
میکنند (2).
برخی صاحبنظران میز افغانستان نهادهای مسئول معتقدند
که عربستان، یکی از کشورهایی است که در پایهگذاری و پشتیبانی از طالبان
سهم بارز و برجستهای داشته است.
اکنون نیز عربستان به حمایت از
منافع و مواضع آمریکاییها در افغانستان، طالبان را واداشته تا با افزایش
حملات خود در چنین زمانی، ادعا و اظهارات اخیر فرماندهان آمریکایی را تأیید
و تصدیق کنند؛ اظهاراتی که این گونه تلقین میکند که نجات و نیکبختی
افغانستان بسته به حمایت و حضور نظامی آمریکا است.
احتمال
دوم هم اینکه، رفتار طالبان را می توان در چارچوب رفتار گروههای
ایدئولوژیک محور تحلیل نمود. یکی از ویژگیهای گروههای ایدئولوژیک این است
که عملکرد آنان مبتنی بر «وظیفه» است نه معطوف به «نتیجه». بنابراین جنگ
برای طالبان صرفا ماهیت ابزاری و وسیلهای ندارد بلکه به لحاظ ارزشی تا حد
یک هدف یا «جنگ برای جنگ» نیز میتواند ارتقا یابد. این گروه بر اساس
الزامات ایدئولوژیکی خود جنگ را وظیفه میدانند حتی اگر این جنگ نتواند
نتایج خاصی در پی نداشته باشد.
به عنوان جمع بندی بخش دوم گزارش
هشتم می توان گفت، طالبان چه به علت احتمال اول و چه به علت احتمال دوم
نتوانستند مواجهه معقول و مؤثری با قضایای افغانستان داشته باشند؛ بنابراین
در عمل بهویژه در این اواخر به اقداماتی روی آوردند که منجر شد
آمریکاییها بر لزوم ادامه حضور در افغانستان تأکید کنند.
ترس از
تسلط طالبان سبب میشود که برخی از مردم افغانستان میان «بد» و «بدتر»
گزینه بد را انتخاب کنند. به عبارت دیگر مردم حضور نظامی آمریکایی ها در
افغانستان را به تسلط طالبان بر کشورشان ترجیح خواهند داد.