بسیاری بر این باورند که افسانه پادشاه رزم‌آور، گیلگمش یکی از قدیمی‌ترین افسانه‌‌های حماسی این سیاره است. صدها سنگ‌نوشته در ویرانه‌های کاخ‌های آشوری پرده از راز داستانی چهارهزار ساله از ظلم و استبداد، دوستی و جست‌وجو برای جاودانگی بر می‌دارند

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،  بسیاری بر این باورند که افسانه پادشاه رزم‌آور، گیلگمش یکی از قدیمی‌ترین افسانه‌‌های حماسی این سیاره است. صدها سنگ‌نوشته در ویرانه‌های کاخ‌های آشوری پرده از راز داستانی چهارهزار ساله از ظلم و استبداد، دوستی و جست‌وجو برای جاودانگی بر می‌دارند.

این افسانه‌ها که‌در قالب 12 لوح در قرن نوزدهم توسط «آستین هنری لایارد» کشف و توسط «جورج اسمیت» ترجمه و منتشر شد، نقش داستان‌های اساطیری ملل مختلف را در افسانه‌های محلی در نقاط دیگر جهان به خوبی اثبات کردند. آماده باشید،می‌خواهید به دنیای گیلگمش پا بگذارید.


خلاصه افسانه گیلگمش بر اساس لوح های کشف شده

  لوح ۱

اهالی اوروک شکایت زورگویی گیلگمش را به درگاه الهه‌ها می‌برند. آنها نیز به «ارورو» می‌گویند که مردی زورمند بیافریند تا با گیلگمش مبارزه کند و اوروک در آسایش باشد. ارورو، انکیدو را می‌آفریند. انکیدو در دشت‌ها با حیوانات زندگی می‌کند. یک صیاد که انکیدو دام‌هایش را می‌رماند، راهبه شادی را به دشت آورده تا انکیدو را از این کار باز دارد.

  لوح ۲

راهبه شادی، انکیدو را نزد چوپانان می‌برد. مردی که از آنجا گذر می‌کند، زورگویی‌های گیلگمش را برای انکیدو شرح می‌دهد. انکیدو خشمگین به اوروک می‌رود و با گیلگمش مبارزه می‌کند. گیلگمش پشت انکیدو را خوابانده، او را دوست خود می‌خواند. سپس به او می‌گوید که به همراهی هم، به جنگ «هومبابا»، دیو جنگل سدر بروند.

  لوح ۳

پیرسالان برای این سفر به گیلگمش نصیحت‌هایی می‌کنند. «نینسون»، مادر گیلگمش برای او دعا کرده، از انکیدو می‌خواهد که از پسرش محافظت کند.

 لوح ۴

گیلگمش و انکیدو به سوی جنگل سدر به راه می‌افتند. گیلگمش پنج خواب می‌بیند و انکیدو آنها را به پیروزی تعبیر می‌کند. وقتی به جنگل می‌رسند، انکیدو هراسان شده و گیلگمش او را دلداری می‌دهد و وارد جنگل‌می‌شوند.

  لوح ۵

دو قهرمان داستان با «هومبابا» مبارزه می‌کنند و گیلگمش با سه ضربه سرش را جدا می‌کند. آنها سپس درختان جنگل سدر را می‌کوبند و می‌کَنند.
 
  لوح ۶

«ایشتار» به گیلگمش  ابراز علاقه می‌کند  ولی گیلگمش عشق او را نمی‌پذیرد. ایشتار نر گاو آسمانی را در اوروک رها می‌کند. نر گاو به ویرانی اوروک می‌پردازد و انکیدو و گیلگمش با هم او را می‌کشند. سپس انکیدو خوابی می‌بیند و برای گیلگمش تعریف می‌کند.

لوح ۷

انکیدو خواب دیده که الهه‌ها برای مجازات گناهان گیلگمش و انکیدو یعنی کشتن هومبابا،  نابود کردن جنگل سدر و کشتن نرگاو آسمانی، تصمیم گرفته‌اند که انکیدو را از بین ببرند. انکیدو؛ صیاد و راهبه شادی را که او را از زندگی در دشت به درآورده‌اند، نفرین می‌کند.
انکیدو برای بار دوم خواب می‌بیند که مردی او را به دنیای زیرین برده و گیلگمش او را یاری نمی‌کند.
انکیدو دوازده روز در بستر بیماری می‌افتد.

  لوح ۸

انکیدو می‌میرد و گیلگمش بر مرگ او مویه می‌کند. او دستور می‌دهد تندیسی از انکیدو بسازند.

  لوح ۹

گیلگمش اندوهگین از مرگ انکیدو، راهی جایگاه اوتناپیشتیم (تنها انسانی که توانسته به جاودانگی برسد) می‌شود تا راز جاودانگی را از او بیاموزد. او به دو کوه می‌رسد که معبر آفتابند. دو نگهبان کوه که مانند کژدم هستند، راه را نشانش می‌دهند. او وارد ظلمات شده و آن سوی ظلمات، باغی می‌بیند که برگ‌هایش از لاجورد و میوه‌هایش از عقیق است.

  لوح ۱۰

گیلگمش با «سیدوری سابیت» ملاقات می‌کند و از جایگاه اوتناپیشتیم می‌پرسد. سیدوری سابیت «اورشه»، کشتیبان اوتناپیشتیم را به او می‌نماید. گیلگمش با کشتی او به جایگاه اوتناپیشتیم می‌رسد و ماجرای خود را برایش می‌گوید. اوتناپیشتیم به او می‌گوید که مرگ تقدیر گریزناپذیر انسان است.

  لوح ۱۱

گیلگمش از راز جاودانگی اوتناپیشتیم می‌پرسد. اوتناپیشتیم ماجرای توفان بزرگ را تعریف می‌کند. در زمان توفان بزرگ، او به دستور «اآ» کشتی‌ای ساخته و یک جفت از هر حیوانی در آن گذاشت. وقتی الهه‌ها از زنده بودن او مطلع شدند، او و جفتش را در شمار خود پذیرفته و ساکن آن سوی دریا کردند.

آن گاه اوتناپیشتیم جای گیاه جاودانگی را بر گیلگمش آشکار می‌کند و گیلگمش آن را می‌یابد. ولی وقتی به شستشوی خود مشغول است، ماری آن را می‌خورد و گیلگمش دست خالی به اوروک باز می‌گردد.

  لوح ۱۲

این لوح ارتباطی با خط داستانی حماسه ندارد، اما همه جا بخشی از حماسه محسوب شده است.
 
گیلگمش، انکیدو را برای بازگرداندن چیزی به دنیای زیرین می‌فرستد و به او توصیه‌هایی می‌کند تا بتواند به آنجا بازگردد. اما انکیدو به توصیه‌های گیلگمش عمل نمی‌کند و در دنیای زیرین گرفتار می‌شود. گیلگمش از الهه‌ها طلب یاری می‌کند و «اآ» اجازه می‌دهد که روح انکیدو بالا بیاید. در نهایت، انکیدو احوال دنیای زیرین را برای گیلگمش بازگو می‌کند./همشهری دانستنیها
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.