اسماء مىگويد: پس از لحظاتى بانويم را صدا زدم، جواب نداد گفتم يا بنت محمد المصطفى اى دختر بهترين پيامبران، اى دختر بهترين مادران... چون جواب نيامد آمدم و روپوش را از روى مباركش برداشتم ديدم كه روح مطهرش به عالم ملكوت پرواز كرده است اسماء با ديدن اين منظره دلخراش، گريبان چاك زده مىناليدم كه ناگاه حسنين عليهماالسلام وارد شدند و فرمودند: اسماء اين امنا؟ مادر ما كجا است؟
اسماء ساكت بود و چيزى نمىگفت فرزندان زهرا عليهاالسلام وارد حجره مادر شدند و
مادر را بيجان يافتند آه از دل بيرون كرده و يكديگر را تسليت گفتند آنگاه حسن
عليهالسلام خود را روى مادر انداخته او را بوسيده و مىگفت: يا اماه كلمينى قبل ان
يفارق روحى بدنى. مادر با من حرف بزن پيش از آن كه روح از بدنم مفارقت كند و آنگاه
حسين عليهالسلام پاهاى مادر در آغوش گرفته و مىگفت: يا اماه انا ابنك الحسين،
كلمينى قبل ان ينصدع قلبى فاموت.
مادر من فرزندت حسينم با من حرف بزن پيش از آنكه دلم از كار بيفتد اسماء به آنها
دلدارى داده و مىگفت جگرگوشگان رسول خدا برويد در مسجد و از ماجراى وفات مادر
پدرتان را خبر دهيد. آنها از خانه به طرف مسجد دويدند و فرياد برآورده: يا محمداه
يا احمداه، اليوم جدد لنا موتك اذ ماتت امنا.
اى پيامبر بزرگ، اى رسول خدا اى جد گرامى امروز بار ديگر داغ فراق شما بر ما تازه شد مادر ما جان به جان آفرين تسليم كرد. سپس به طرف مسجد رفته و فوت مادرشان را به پدر بزرگوارشان خبر دادند. مولاى متقيان از شنيدن اين حادثه ناگوار غش كرد آب به صورت مباركش پاشيدند چون به هوش آمد فرمود: بمن العزاء يا بنت محمد، اى دختر رسول خدا به چه كسى در اين مصيبت تسليت بايد گفت، كنت بك اتعزى ففيم العزاء من بعدك؟ (1) اى سيده النساء من اندوه و غمم را به تو تسلى مىدادم بعد از تو به چه كسى خود را تسليت دهم. با اشك چشم و سوز دل اينگونه مىناليد:
ميان هر اجتماعى از دو دوست فراق حاصل مىشود، و اساساً كم
اتفاق مىافتد كه بين دوستان جدايى نيفتد.
گم كردنم فاطمه را بعد از رحلت رسول خدا (سلاماللَّهعليهما) بهترين دليل بر اين
است كه دوست براى انسان نمىماند.
بعضى نوشتهاند: كه حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام به خاطر طاهره بودن به غسل نيازى
نداشته است. امام صادق عليهالسلام فرمود: اميرالمؤمنين على عليهالسلام فاطمه زهرا
را غسل داد زيرا او صديقه و معصومه بود نبايد جز معصوم، ديگرى او را غسل دهد چنانچه
مريم را جز عيسى عليهالسلام كسى غسل نداد(3)
امام عليهالسلام چون كافور بر بدن مطهرش ريخت اين دعا را خواند:
اللهم انها امتك و بنت رسولك و خيرتك من خلقك اللهم لقنها حجتها و اعظم برهانها و
اعل درجتها و اجمع بينها و بين محمد صلى اللَّه عليه و آله.
پروردگار اين است كنيز تو و دختر پيغمبر تو و بهترين خلق تو بارالها حجتش را تلقينش
كن و برهاشن را بزرگ دار و درجهاش را بالا ببر و جمع كن بين او و بين محمد صلى
اللَّه لعيه و آله و او را با حبيبت در يك درجه بدار.
آنگاه از حنوط باقيمانده رسولاللَّه او را حنوط كرد و در هفت پارچه كفن پوشانيد و
عبا را بر روى آنها انداخت سپس فرزندانش را صدا كرد تا بيابند و بار ديگر از مادر
توشه برگيرند. على عليهالسلام صدا زد: يا امكلثوم، يا زينب، يا فضه يا حسن يا
حسين هلموا و تزودا من امكم الزهراء فهذا الفراق و اللقاء فى الجنة
بيائيد از مادرتان زهرا توشه برداريد كه اين ديدار آخر است و ملاقات بعدى در بهشت
است حسن و حسين عليهماالسلام آمدند كنار جسد مطهر مادر مىناليدند فرزندان آن بانوى
بزرگوار هر كدام اندوه دل را به اشك ديده فرونشانده و مىگفتند مادر وقتى خدمت جد
ما رسولاللَّه رسيدى فاقرئيه منا السلام. سلام ما را به او ابلاغ نما و بگو كه ما
بعد از تو يتيم شديم، اميرالمؤمنين عليهالسلام مىفرمايد: ناگهان ديدم كه مادرشان
آغوش باز كرد و آن دو عزيزش را به سينهاش چسبانيد كه هماندم شنيدم هاتفى از آسمان
ندا مىكند.
يا اباالحسن ارفعهما عنها فلقد ابكيا واللَّه ملائكة السماء. يا على حسن و حسين را
از روى نعش مادر بلند كن به خدا سوگند اينها فرشتگان آسمان را به گريه درآوردند (4)
براى برگزيدگان خداوند و تربيت شدگان مهد نبوت، زمان و مكان، طبيعت و خواص آنها مفهومى ندارد فىالمثل به طور معمول آتش كارش سوزاندن است ولى اگر خدا نخواهد خاصيت آتش تغيير مىكند و ديگر قدرت سوزاندن نخواهد داشت. چنانچه در داستان حضرت ابراهيم در قرآن كريم مىخوانيم كه اين پيامبر بزرگ را نمروديان به آتش افكندند ولى خداوند نخواست كه آتش او را بسوزاند
نسوزد آتشى تا او نخواهد -نبارد بارشى تا او نخواهد (5)
يا در داستان معراج حضرت رسول اكرم مىخوانيم كه با همين عنصر خاكى و بدن مطهرش به
آسمانها عروج مىكند بدون اين كه جاذبه زمين مانع صعود آن حضرت شود يا سر بريده
ابىعبداللَّه الحسين تلاوت قرآن مىكند كه مورد اتفاق تمام فرق اسلامى است يا كارد
گلوى حضرت اسماعيل را نمىبرد و امثال اينگونه معجزات و خارق عادات نشاندهنده اين
معنا است كه بر ما معلوم شود كه آنها به نيروى عظيم خداوندى مجهزاند از جمله معجزات
حضرت زهرا عليهاالسلام پس از غسل و كفن پوشيدن در آغوش گرفتن فرزندانش حسنين
عليهماالسلام است يا صحبت كردن آن بانو بعد از وفات با همسرش اميرالمؤمنين
عليهالسلام است در اين رابطه روايات متعدد و مطالب گوناگون در كتب مختلف نقل شده
كه بحث از آنها در اين مختصر نمىگنجد آنچه نقل شده ز باب نمونه است كه مبادا
خوانندگان گرامى شك كنند كه چگونه انسانى كه روحش از بدن مفارقت مىكند قدرت دارد
كارى را انجام دهد كه انجام آن از زندههاى داراى عصمت و ولايت پذيرفتنى است ولى از
وفات يافتهها چگونه؟ و بدانند كه مقام معصوم عليهالسلام مقامى است فوق مقام بشر
آنها مجهز به قدرتى هستند كه آن قدرت در حيطه علوم بشرى نيست و ابعاد معنويت آنها
فراتر از دنياى انسانها است از اين روى هم در حال حيات صاحب معجزات محيرالعقول
هستند و هم بعد از شهادت از آنها معجزاتى بروز مىكند كه عقول صاحبان خرد عاجز از
تجزيه و تحليل آنها است مگر به نور ايمان و صفاى دل بر صدق معجزات و خوارق عادات
آنها يقين پيدا كنند.
على عليهالسلام پيكر مطهر بانوى مظلومهاش را طبق وصيتش زير پيراهن غسل داد با آن كه خود به اهل خانهاش فرموده بود براى عمل كردن به سفارش بانويش آهسته سخن بگويند و گريه بلند بلند نكنند مبادا همسايهها مطلع شوند. اسماء بر پيكر مطهر آن بانوى رنجديده آب مىريخت و مولاى متقيان مىشست ناگهان ديدند كه مولا تكيه به ديوار داده هاىهاى گريه مىكند و نتوانست خويشتندارى كند وقتى پرسيدند يا اميرالمؤمنين چرا بىتاب شدهاى؟ فرمود: از حياء اين بانو اشك مىريزم چطور در اين مدت بعد از حادثه تازيانه خوردن اين همه درد و صدمه را از من مخفى داشته و اكنون كه دستم به بازوى ورم كردهاش رسيد دانستم كه چه بر سر اين بانو آمده است نتوانستم خويشتن را نگه دارم كه بىاختيار گريستم. (6)
هر قهرمان مدال خودش را نشان دهد -زهرا مدال خود به على هم نشان نداد
آرى پيكر مطهر حضرت زهرا عليهاالسلام را غسل داد و كفن كرد و تنها خودش و دو فرزندش
حسن و حسين عليهماالسلام و عمار و مقداد و عقيل و زبير و ابوذر غفارى و سلمان
فارسى، بريده و عباس بن عبدالمطلب و ابن مسعود و تنى چند از بنىهاشم بر پيكر مطهر
آن بانو نماز خواندند
على عليهالسلام سپس آن پيكر نورانى را به خاك سپرد و در كنار قبر آن بانوى پهلو
شكسته نشست و خطاب به قبر آن بانو فرمود: يا ارض استودعتك وديعتى. هذه بنت
رسولاللَّه فنودى منهايا على انا ارفق بها منك فارجع ولاتهتم (7)
اى زمين امانتم رابه تو مىسپارم اين دختر رسول خداست، ناگاه شنيد كسى مىگويد يا
على من از تو نسبت به بانويت مهربانترم به سوى منزل بازگرد و غصه مخور.
اميرالمؤمنين عليهالسلام در حين خاكسپارى حضرت زهرا عليهاالسلام كلماتى دارد كه
سزاوار است در اينجا آورده شود.