اگر به میزان کاغذها و جوهرهایی که اتحادیه عرب تاکنون برای صدور بیانیه های پوچ و توخالی استفاده کرده است معادل ارزش ریالی آن به ملت فلسطین کمک می‌شد، دیگر چیزی به نام اسراییل وجود نمی‎داشت.

69 سال از تاسیس اتحادیه عرب می گذرد. اعضای این اتحادیه در طول این سال ها 36 نشست رسمی تشکیل داده اند که با احتساب نشست جاری در کویت، 25 اجلاس رسمی و 11 نشست غیر رسمی بوده است. سران کشورهای عربی در طول این 69 سال بیشتر از 300 بیانیه و مصوبه صادر کرده اند ولی همه آن ها چون جوهری روی کاغذ بی فایده و بدون نتیجه بوده است. در این گزارش  رويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران به این نشست‌های بی‌نتیجه می‌پردازیم:

اتحادیه عرب (جامعة الدول العربیة) نام مجموعه‌ای از کشورهای جنوب غربی آسیا و شمال و شمال غربی افریقا است. این اتحادیه در ۲۲ مارس سال ۱۹۴۵ و با حضور ۶ کشور مصر، عربستان، عراق، سوریه، لبنان، یمن و اردن تأسیس شد . این اتحادیه با احتساب سوریه که از نوامبر ۲۰۱۱ عضویت آن به حالت تعلیق درآمده ۲۲ عضو و ۴ عضو ناظر دارد.اتحادیه عرب مجموعه‌ای متشکل از 22 کشور است: الجزایر، بحرین، کومور، جیبوتی، مصر، عراق، اردن، کویت، لبنان، لیبی، موریتانی، مغرب، عمان، فلسطین، قطر، عربستان، سومالی، سودان، سوریه، تونس، امارات و یمن. این اتحادیه از لحاظ ساختاری الگوبرداری شده از اتحادیه اروپاست و همواره سعی کرده است با توجه به ساختار آن خود را هماهنگ کند. 



مرکز اتحادیه عرب در قاهره است. اریتره ، برزیل ، ونزوئلا و هند نیز اعضای ناظر بر این اتحادیه هستند. مسلما یکی از اهداف اصلی و محوری تشکیل اتحادیه عرب دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین بود. اتحادیه عرب شکل گرفت تا از  منابع کشورهای عربی دفاع کند. اتحادیه عرب با هدف رهایی ملت‌های ستمدیده و مظلوم عربی از چنگال استکبار و استعمار تاسیس شد. تحقق وحدت عربی یکی دیگر از اصلی‎ترین علل تشکیل اتحادیه عرب بود ولی حقیقت موجود گویایی واقعیت های بسیار تلخ دیگری است. اتحادیه عرب متاسفانه امروز به لانه جاسوسی برای غرب تبدیل شده است. اتحادیه عرب که بهتر است از آن به عنوان اتحادیه عرب و اتحادیه حامی غرب نام ببریم به لکه ننگی در تاریخ جهان عرب تبدیل شده است. تاریخ میزان جنایات و مزدوری های برخی از سران کشورهای عربی را برای همگان آشکار خواهد کرد. روزی که دیگر فرصتی برای جبران وجود نخواهد داشت. 

اتحادیه عرب نمایندگی بیش از 360 میلیون جمعیت را بر عهده دارد و این مسئولیت بزرگی است که باید پاسخگو باشد ولی بدون تردید مزدوری و بیگانه پرستی سران عربی نخستین عامل بدبختی و رنج ملت های عربی و اسلامی به خصوص مردم بحرین ، فلسطین ، عراق ، لبنان ، یمن ، سودان و ... است. اتحادیه عرب تاکنون در سطوح مختلف ریاستی و وزارتی نشست های مختلفی تشکیل داده است و بیانیه‌های زیادی صادر کرده است ولی تاکنون برای حل مشکلات و معضلات جهان عرب هیچ اقدام عملی برنداشته است. سران کشورهای عربی که امروز دایه دلسوزتر از مادر برای مردم سوریه شده اند و نسل کشی در این کشور را به عنوان دفاع از حقوق مدنی و دموکراسی ملت سوری قلمداد می کنند آیا تاکنون فقط برای یک بار شده است که علیه رژیم صهیونیستی غاصب و جعلی اقدامی کنند. آیا تاکنون برای مقابله با زیاده‎خواهی‌های غرب  و اسراییل در منطقه قدم کوچکی برداشته اند. همواره به صدور بیانیه و بیانیه بسنده کرده اند. 

اتحادیه عرب امروز تحت انحصار دو الی سه کشور عربی قطر ، عربستان و بحرین قرار دارد و برای نوزده عضو مهم دیگر هیچ ارزشی وجود ندارد. قطر و عربستان تاکنون همه خواسته ها و مطالبات خود را که به سود اسراییل و غرب است بر دیگر اعضای این اتحادیه تحمیل کرده است. یکی از مفاد منشور و اساسنامه اتحادیه عرب دخالت نکردن در امور داخلی دیگر کشورهای عضو است. اگر چنین است پس چرا کشورهای عربی چراغ سبز حمله ناتو به لیبی را صادر کردند. چرا به طور علنی حمایت مالی و نظامی خود از تروریست های سوری را اعلام کردند؟ چرا در یمن دخالت می کنند؟ چرا کشوری مانند عربستان که حکام بی اصل و نسب و زنازاده آل سعود بر آن حکومت می کنند آشکارا بحرین را اشغال کرده اند و سکوت معنادار جامعه بین المللی در این خصوص قابل تامل است. باور کنید اگر به میزان کاغذ ها و جوهرهایی که اتحادیه عرب تاکنون برای صدور بیانیه های پوچ و توخالی استفاده کرده است معادل ارزش ریالی آن به ملت فلسطین کمک می شد دیگر چیزی به نام اسراییل وجود نمی داشت. عربستان امروز در کمال جسارت و پررویی و به فضل دلارهای باد آورده نفتی در امور کشورهایی مانند عراق و لبنان دخالت  و از تروریست ها حمایت می کند. این در حالی است که بر اساس منشور سازمان ملل متحد هیچ کشوری حق ندارد حتی به صورت پنهانی از تروریسم و تروریست ها حمایت کند چه رسد به حمایت علنی و آشکارا. 



تا امروز هیچ یک از اهداف مدون در اساسنامه اتحادیه عرب نه تنها محقق نشده است بلکه برعکس آن نیز رفتار شده است. اگر یکی از اولویت های تاسیس اتحادیه عرب رهایی ملت مظلوم فلسطین از لوث وجود اشغالگران صهیونیست بوده است همین امروز کشورهای عربی خود به نیابت از غرب و اسراییل ، محاصره ملت مظلوم فلسطین در غزه را تنگ تر و تنگ تر می‌کنند و طرف فلسطینی را تحت فشار شدید قرار می دهند تا امتیازات زیادی به رژیم اشغالگر بدهد. ملت مظلوم فلسطین امروز چوب همگرایی و سازش غیرقانونی جهان عرب با سردمداران کفر را می خورد. چرا سران برخی از کشورهای عربی تاکنون دستور صدور شلیک یگ گلوله به سوی اسراییل را نمی دهند و امروز اسراییل را به عنوان دوست و سوریه را که قلب تپنده جهان عربی و منشا ابروی عربی است دشمن درجه یک می دانند و به کشورهای غربی التماس می کنند به سوریه حمله کنند و همه هزینه آن و چه بسیا بسیار بیشتر هم می پردازند.

اگر یکی از علل اصلی تشکیل اتحادیه عرب متحد کردن کشورهای عربی است چرا برخی از سران مدعی آن ساز تکتازی و یکه تازی را در پیش گرفته اند و در امور داخلی دیگر کشورهای عضو دخالت می کنند و باعث تشدید اختلاف و شکاف ها به جای تقویت اتحاد و همبستگی می شوند. بهتر است از اتحادیه عرب كه بعد از تایید و رد آمریكا در مورد موضوعی ، اقدام به تصمیم گیری درباره آن می كند، به " اتحادیه ضد ملت های عربی " نام برد. چراكه تنها در صدد تامین منافع آمریكا و اروپا است الا ملت های عربی و به تنها موضوعی كه نمی اندیشد اعتلای امت عربی - اسلامی است . از سوی دیگر نباید از یاد برد كه اتحادیه ضد ملت عربی كه سال ها است تنها نظاره گر محاصره مردم غزه بوده است ؛ تنها در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان بیگناه اقدام به برگزاری چند نشست صوری و ظاهری و بعد از آن هم صدور چند بیانیه اكتفا كرد. اعضای همین اتحادیه كه در حقیقت لانه جاسوسی غرب و صهیونیست ها به شمار می آید ، آن زمان كه رژیم صهیونیستی مردم لبنان را هدف حملات بی رحمانه خود قرار داد و شمار زیادی از زنان و كودكان را به شهادت رساند ، تنها به محكومیت صوری بسنده كردند . 

امروز اگر از این اتحادیه انتظار حمایت از مواضع ملت عرب را داشت خطایی بزرگ به شمار می‌رود. زیرا چگونه می شود كشوری كه خود با صهیونیست ها در ارتباط  دائمی است تن به قطع كردن ارتباطی دهد كه در نهایت ، صهیونیست ها در تنگنا قرار می گیرند ؟ به راستی آیا جاسوسان غربی كه در لباس عربی به این اتحادیه نفوذ كرده اند برای ملت سوریه دل می سوزانند و از این ملت حمایت می كنند ؟ آن هم درحالیكه بشار اسد تنها رئیس جمهور عربی حامی مقاومت است كه گروه های مقاومت فلسطینی را كه اسرائیل به شدت از  آنان نفرت دارد، حمایت می‌كند .

رژیم های دیکتاتوری چون عربستان سعودی یکی از علل و موانع در همگرایی در میان کشورهای عضو اتحادیه عرب است، رژیمی که حتی قادر به درک مناسب منافع ملی خود نیست، چه رسد به این که قادر به گذار از مصالح ملی به سوی تصمیمات و منافع مشترک منطقه ای باشد. باید به این نکته نیز اشاره داشت که جغرافیای سیاسی جهان عرب از ساختار ناهمگونی برخوردار و در بسیاری از کشورهای آن هنوز حکومت مردمی شکل نگرفته و همین موضوع در کنار بیداری اسلامی موجب آغاز و شکل گیری موجی از انقلاب ها در منطقه شد. در این میان اتحادیه عرب به جای اتخاذ موضعی قاطع و واحد در قبال این انقلاب ها و حمایت از حرکت ها و جنبش های مردمی به اعتراف بسیاری از صاحبنظران بین المللی به ادات دست آمریکا، رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.

سیاست های در پیش گرفته شده توسط اتحادیه عرب بیش از هرچیز به جای این که از جوشش‌های مردمی حمایت کند، در راستای مقابله با ملت های عربی بوده، به گونه ای که در قبال اشغال بحرین از سوی سعودی های صهیونیست موضعی اتخاذ نکرد، اما در همین حال تصمیم به همراهی با آمریکا و هم پیمانانش در لیبی گرفت و از آن جا که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس منابع مالی این اتحادیه همواره تامین می کنند، حامی رژیم های دیکتاتور حاکم بر این کشورها و سیاست های آنها بوده است.

به همین دلیل اتحادیه عرب سازمانی فلج و وابسته به غرب و آمریکا است که رژیم آل سعود کاملا بر آن مسلط است؛ اقدامات شتابزده اتحادیه عرب در زمان حمله ناتو به لیبی نشان داد که اتحادیه عرب در زمان حمله به لیبی به ابزاری مطیع در دست ناتو تبدیل شده و با واگذار کردن پرونده لیبی به شورای امنیت خود را مسخره خاص و عام کرده است، چه اگر غیر از این بود، حتما اقدامی در قبال ملت بحرین انجام می داد. چرا درحالی که قرار بود، اتحادیه عرب نشست دوره ای خود را در ماه مارس گذشته در عراق برگزار کند، عربستان و دیگر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با برگزاری این نشست در بغداد مخالفت کردند و فرصت رسیدگی به اوضاع حقوق بشر در بحرین را از بین بردند چرا که دولت عراق قصد داشت موضوع مظلومیت ملت بحرین را در نشست مطرح کردند.

اتحادیه عرب، علیه ملت های عرب توطئه چینی می کند و واضح ترین دلیل این مدعا صدور بیانیه هایی در حمایت از رژیم آل خلیفه و توجیه اقدامات این رژیم برای حفظ امنیت خاندان حاکم بر این کشور است و درحالی که سازمان های بین المللی همانند اتحادیه اروپا، کمیساریای عالی حقوق بشر و دیگر سازمان های بین المللی موارد نقض حقوق بشر در این کشور را بررسی کردند، اتحادیه عرب به هیچ وجه اشاره ای به این جنایات نکرد. این سیاست به شکلی آشکار و عیان در قبال انقلاب یمن نیز در پیش گرفته شده است . اتحادیه عرب امروز خود را دل نگران و بی قرار ناآرامی های سوریه نشان می دهد و برای بررسی اوضاع جاری در آن نشست های فوق العاده و بیانیه های متعدد صادر می کند و در آن به تحریم اقتصادی سوریه ، تعلیق عضویت آن در این اتحادیه ، حمله نظامی به آن و احتمالا در نشست جاری کویت واگذاری کرسی سوریه به مخالفان اقدام ورزیده است.

25 امین نشست سران عربی دیروز در کویت برگزار شد این در حالی است که برخی می‌خواهند چنین وانمود کنند این نشست در سایه تحولات منطقه ای به خصوص عربی بسیار استثنایی و ویژه است ولی حقیقت این است که این نشست نیز مانند اجلاس قبلی تکرار مکررات است و هیچ نتیجه ملموسی که در جهت حمایت از جامعه عربی باشد نخواهد داشت. بدون تردید این نشست نیز لبریز از مواضع ، موارد عجیب و غریب خواهد بود.

نشست اتحادیه عرب در حالی برگزار شد که سایه سنگین اختلافات و شکاف های عمیق میان اعضا بر فضای آن سایه افکنده است. سطح شخصیت‌های شرکت کننده در آن از طراز اول نیست بلکه بسیاری از کشورهای عربی شخصیت‌های درجه دو و حتی سه خود را به این نشست اعزام کرده اند. این امر نشان می‌دهد اختلافات جدی است و اتحادیه عرب در دست دو سه کشور مزدور محصور شده است. 

سوالی مطرح این است که چه کسانی به این کشورهای معدود اجازه داده است تا خود را اعضای کلیدی و همه کاره اتحادیه عرب بدانند و دیدگاه ها و سیاست های ماخوذه از غرب خود را بر دیگران تحمیل کنند؟ زمانی که صحبت از اتحادیه عرب می شود به معنای نمایندگی بیش از 360 میلیون شهروند عربی. سوال دیگر این که چه کسی به برخی از سران عربی حق قانونی و مشروع داده است تا نماینده ملت های عربی باشند. بدون تردید کسی می تواند نماینده مردم باشد که بر آمده از آنان باشد. چگونه دیکتاتورهایی مانند رژریم آل سعود و آل خلیفه و آل نهیان و آل ثانی و آل های دیگر می توانند نماینده مردم باشند. مقامات آل سعود و .. مطرود و منفور مردم هستند. همه آنان دست نشانده دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی غرب هستند. همه ما می دانیم که به نشست های عربی نمی توان دل خوش و اعتماد کرد زیرا هیچ دردی را دوا نمی کند. معروف این است که نشست سران عربی تاکنون هیچ دستاوردی برای امت عربی نداشته است زیرا سنگ بنای تاسیس آن با پیشنهاد انگلیسی ها شروع شده است بنابراین این اتحادی برای توطئه چینی و تلاش برای متفرق کردن امت عربی و اسلامی تاسیس شده است چیزی که معمر قذافی که خود یک دیکتاتور بود بدان اشاره کرد. امروز کشورهای عربی از اختلافات شدیدی رنج می برند. مغرب و الجزایر اختلاف دارند. لیبی و الجزایر اختلاف دارند. سودان و مصر اختلاف دارند. قطر و عربستان نیز اختلاف داند. عربستان و یمن نیز اختلاف دارند. 
باید گفت نشستی که اتحادیه عرب در کویت برگزار می کند برای حمایت از فلسطین ، عراق ، سومالی ، لیبی و سودان نیست. حتی اگر در این خصوص بیانیه ای صادر شود و تصمیمی گرفته شود هیچ زمان جنبه عملی پیدا نمی کند بلکه در بایگانی و دفاتر این اتحادیه به عنوان یک یادداشت ثبت می شود و گرد و غبار می خورد. اصولا رهبران عربی در جعل تاریخ مهارت خاصی دارند تا با گذشت چندین سال بگویند ما بیانیه ای صادر کردیم و ... بسیاری از مشکلات و معضلات جهان عرب تاکنون بدون هیچ حل و نتیجه ای بوده است. همواره به صدور بیانیه ای اکتفا شده است. در بسیاری مواقع می بینیم شرکت کنندگان در سران عربی هنگام سخنرانی یکی از اعضا در چرت به سر می برند. بعضا دلم می خواهد بدانم که رهبران عربی در این چرت ها چه خوابی می بینند. ولی میدانم که حداقل میکروفون رو به روی خود را خاموش می کنند تا کسی صدا خر و پف آنان را نفهد. چه زیباست که سران عربی در خواب و هنگام چرت زدن در حال بررسی مهم ترین مسایل عربی هستند.

پیشتر شرایط به گونه ای بود که پایتخت های عربی برای میزبانی اجلاس عربی تلاش زیادی می کردند و بر همدیگر سبقت می جستند و میزبانی آن را مایه افتخار و دستاورد بزرگی می دانستند ولی امروز این استقبال و رقابت برای میزبانی تا حد بسیار زیادی رنگ باخته است زیرا به نظر امت عربی و اسلامی اجلاس عربی در هر سطحی که برگزار شود از قبل شکست خورده است و دیگر محبوبیت کذایی سابق را نیز ندارد.
در این خصوص بد نیست اشاره ای داشته باشیم با مصاحبه جدید عدنان منصور وزیر سابق امور خارجه لبنان با شبکه تلویزیون المیادین درباره نشست عربی در کویت:
عدنان منصور وزیر امور خارجه سابق لبنان در مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی المیادین درباره برگزاری نشست سران عرب در کویت و فضای احتمالی حاکم بر آن گفت : نشست سران عربی در کویت هیچ تفاوتی با اجلاس قبلی نخواهد داشت و اوضاع عربی در حال بدتر شدن است. نشست سران عربی در کویت نیز بسیار ضعیف و بدون برنامه خواهد بود.در واقع امروز نشست در فضایی برگزار می شود که کشورهای عربی هرگز از آن راضی نخواهند بود. شرکت کنندگان در نشست کویت مواضع متفاوت و مختلفی دارند. چیزی که امروز نیاز است اجرای عملی بیانیه های مصوبه در اجلاس عربی و اجرای آن در عرصه میدانی است. صدور بیانیه ها و توصیه ها هیچ سودی ندارد. ما از زمان برگزاری اجلاس عربی یعنی از اولین نشست که در سال 1956 بعد از حمله به مصر در بیروت برگزار شد تاکنون هنوز اقدامی عملی از سوی کشورهای عربی برای دفاع از حقوق اعضا در عرصه منطقه ای و بین المللی ندیده ایم. اجلاس عربی از همان آغاز موضع فلسطین را محور اصلی و اولویت نخست برنامه های کاری خود قرار داده است ولی بعد از گذشت پنجاه و هشت سال تاکنون کشورهای عربی نتوانسته اند بر سر موضوعات مهمی به توافق دست یابند. منظورم موضوعات سرنوشت ساز است. سران کشورهای عربی از آغاز تاکنون در نشست های مختلفی که انجام داده اند نتوانسته است حتی در خصوص یک موضوع مهم عربی به پیشرفت  خوبی دست یابند و یا اراده و خواسته عربی را محقق کنند. بنابراین نشست کویت نیز ادامه اجلاس قبلی است و هیچ نتیجه عملی در پی نخواهد داشت. 



جهان عرب در حال پسرفت و بدتر شدن است. سال 1967 نشست عربی در خرطوم برگزار شد ما در این نشست سه شعار و موضوع را در اولویت قرار دادیم. امروز این سه شعار به کجا رسیده است. آیا محقق شده است. آیا اجرایی شده است.؟ امروز فلسطینیان در چه شرایطی زندگی می کنند.؟ امروز روند یهودی سازی قدس و مقدسات مسلمانان به کجا رسیده و آیا جهان عرب برای جلوگیری از آن اقدامی کرده است.؟ علت این که اجلاس سران عربی خروجی ندارد این است که اختلافات بین اعضا بسیار شدید است و به همین علت نتیجه ای در پی ندارد. امروز آمریکا و اسراییل بر اجلاس اتحادیه عرب تاثیر گذارند و مطالبات خود را بر آن تحمیل می کنند. آمریکا جهان عربی را تحت فشار قرار می دهد که اسراییل را به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت شناسند حال اگر کشورهای عربی با این درخواست موافقت کنند یا حتی اگر فلسطینیان آن را قبول کنند بدین معناست که ما دیگر موضوع و مسئله مهمی به نام فلسطین و تحقق آرمان فلسطین نخواهیم داشت. این بسیار خطرناک است و تحت هیچ شرایط و تحت فشارهای خارجی نمی توان آن را قبول کرد. کشورهای خارجی و قدرت های بزرگ جهانی در جهت تحقق منافع و مصالح خود تلاش می کنند. به سود اسراییل کار می کنند. ولی ما به عنوان جهان عرب باید احساس مسئولیت بیشتری کنیم و وظیفه ملی و قومی خود را بدانیم و به تعهدات خود در قبال مسایل مهم مشخص شده پایبند باشیم. تصور می کنم در اجلاس کویت از محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطین خواسته شود که با تمدید مذاکرات فلسطینی اسراییلی موافقت کند ولی گمان نمی کنم محمود عباس در مسیر شناسایی اسراییل به عنوان کشور یهودی حرکت کند. این چیزی است که من شخصا از زبان وی در مناسبت های مختلف شنیده ام. محمود عباس به این که اسراییل را به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت نشناسد پایبند است و تحت هیچ شرایط و عنوانی اسراییل را به عنوان کشوری برای ملت یهود به رسمیت نخواهد شناخت. همانگونه که پیشتر نیز اعلام کرد به رسمیت شناختن اسراییل به عنوان یک کشور یهودی بدین معناست که ما دیگر مسئله مهم و حساسی به نام فلسطین و آرمان فلسطین نداریم. این امر به زیان ملت فلسطین است. ما اولین و آخرین گزینه را در اختیار طرف اسراییل قرار می دهیم ( اگر آن را به رسمیت شناسیم به عنوان کشور یهودی ) تا هر کاری که می خواهد در قدس و کرانه باختری رود اردن و در دیگر مناطق فلسطین انجام بدهد. ما شنیده ایم که بین قطر و عربستان اختلافی بر سر بحران سوریه وجود ندارد و اختلاف بین دو کشور بر سر موضوعات دیگر است. پس دو کشور در خصوص سوریه موضع واحدی دارند هرچند که درباره دیگر مسایل اختلاف دیدگاه دارند. ما معتقدم از زمان بروز بحران در سوریه در سال 2011 دیدیم که قطر و عربستان موضع بسیار منفی قاطعی را در قبال دمشق اتخاذ کردند حتی ما ملاحظه کردیم که آنان این موضع را در اجلاس اتحادیه عرب نیز آشکارا اعلام و بر آن تاکید کردند. در نشست هایی که درباره سوریه برگزار شد و تاکنون بیش از بیست نشست در این خصوص برگزار شده است. ما همواره شاهد موضع افراطی و شدیدی از سوی برخی کشورها در قبال سوریه بوده ایم. موضعی که در آن سرنگونی نظام سوریه و تغییر آن درخواست می شود. برخی از کشورهای عربی عملا در کنار مخالفان سوری ایستاده اند و شمشیر را برای سوریه از رو بسته اند. امروز می بینیم که اکثر کشورهای عضو اتحادیه عرب اعطای کرسی سوریه به مخالفان سوری و رییس ائتلاف مخالفان سوری را رد می کنند. لبنان نیز اعطای این کرسی به مخالفان را رد می کند. علاوه بر لبنان کشورهای دیگری مانند الجزایر ، مصر ، عراق و غیره نیز با واگذاری کرسی سوریه به مخالفان مخالفند. این نشان دهنده وجود شکاف داخلی میان کشورهای عربی است. ما نمی توانیم بر اساس سیاستی که یک یا دو کشور تعیین می کنند به زیان دیگر کشورها حرکت کنیم. به خصوص این که این سیاست و حرکت با منشور و سند مدون اتحادیه عرب در تناقض باشد. سند اتحادیه عرب بر اجماع عربی تاکید دارد.  بنابراین اگر موضوعی و طرحی اجماع عربی را در پی نداشته باشد نمی توان بر اساس آن حرکت کرد. 

امروزه نشست سران عربی در فضایی نامشخص و مبهم برگزار می شود فضایی که نمی توان به نتیجه بخش بودن آن امیدی داشت. هرباری که نشست عربی تشکیل می شود  برای حل اختلاف و آشتی دادن میان برخی کشورها تلاش می شود ولی امروز بین چه کشورهایی آشتی داده شود حال آن که اختلافات در سطحی گسترده و بین کشورهای مختلف است. تصمیماتی که در نشست کویت گرفته خواهد شد می تواند عملکرد و کارکرد آن را ارزیابی کند. باید تصمیمات قوی و قاطعی که تبیین کننده مطالبات واقعی جامعه عربی است اتخاذ شود. باید نبض عربی را نشان دهد که چه می خواهد و بر اساس آن تصمیم گیری شود. کویت ممکن است برای حل اختلافات و یا حداقل کاهش دادن آن تلاش خواهد کرد ولی آیا واقعا به نتیجه خواهد رسید.؟ آیا دیگر کشورها با درخواست کویت موافقت خواهند کرد. امروز می بینیم که اختلاف شدیدی بین مغرب و الجزایر وجود دارد. از سوی دیگر عراق و عربستان اختلافات عمیقی دارند. قطر و عربستان نیز اختلافات شان شدید است.  سوری و شماری از کشورهای عربی نیز روابط وخیمی دارند. در شرایط کنونی سخن گفتن درباره تحقق آشتی میان کشورهای عربی در نشست کویت بسیار سخت و بعید است چنین چیزی رخ بدهد. زیرا فضای حاکم بر نشست باعث می شود که هیچ توافق و اجماعی در خصوص موضوع فلسطین ، بحران سوریه و حتی تروریستی که جهان عربی را هدف قرار داده است صورت نگیرد. اصلا توافقی میان کشورهای عربی درباره مفهوم تروریسم ، تعیین تروریسم و حامی تروریسم وجود ندارد. من تصور نمی کنم نشست عربی در کویت خروجی و برایند فعال و قوی داشته باشد و نمی توانیم بگوییم که نشست کویت نشستی استثنایی و ویژه خواهد بود. نه نمی توانیم چنین بگوییم. 


من تصور نمی کنم نشست کویت مقدمات تحقق سازش بین دو طرف فلسطینی و اسراییلی را فراهم کند. زیرا همانگونه که پیشتر گفتم دیدگاه های مختلفی در میان اعضای اتحادیه عرب وجود دارد. اگر بخواهیم که چنین مقدمه ای صورت گیرد قبل از هر چیز باید یک توافق داخلی عربی وجود داشته باشد. اگر چنین توافق و اجماعی وجود نداشته باشد طبعا مقدمه سازی برای حل تنش فلسطینی و اسراییلی نیز ممکن نیست. نشست سران عربی باید تصمیم مشخص و معینی اتخاذ کنند. من تصور نمی کنم ان چه که طرف آمریکایی در خصوص حل تنش فلسطین اسراییلی می خواهد و برای آن تلاش می کند محقق شود. موضوع به تصمیم محمود عباس بستگی دارد. فلسطین امروز ملک و دارایی ملت فلسطین است قبل از آن که ملک عربی باشد. این ملت فلسطین است که خود تصمیم می گیرد و سرنوشتش را تعیین می کند. هیچ طرفی نمی تواند به جای ملت فلسطین تصمیم بگیرد. هیچ تردیدی وجود ندارد که مسایل عربی و رتق و فتق آن امروز در اولویت سیاست خارجی مصر قرار دارد. سیاست مصر در قبال تحولات عربی به خصوص در قبال بحران سوریه مثبت است و منفی نیست. موضع مصر امروز در قبال سوریه هیچ شباهتی با موضع مصر در دوره مرسی ندارد. موضع دولت محمد مرسی رییس جمهور برکنار شده مصر مبتنی بر افراطی گری بود. حکومت مرسی مخالف نظام حاکم بر سوریه بود. خواستار سرنگونی نظام بشار اسد بود. ولی موضع مصر امروز متفاوت از قبل است. مصر امروز خواستار حل سیاسی بحران سوریه است. مصر امروز می خواهد نشان دهد که این کشور قلب جهان عربی است. مصر باید نقش عربی خود را فعال کند. مصر در دهه پنجاه و شصت رهبری جهان عرب را بر عهده داشت. امروز نیز می تواند این نقش آفرینی و تاثیرگذاری را بازیابد. مصر به دور از توافق صلح امضا شده با اسراییل می تواند که نقش و جایگاه عربی خود را احیا کند. مصر نقش قوی را می تواند در عرصه عربی ، منطقه ای و بین المللی ایفا کند و اگر بخواهد چنین نقشی را ایفا کند هیچ کسی نمی تواند در مسیر آن مانع تراشی کند.

نویسنده و گردآوری : سید محمد مسعودی علوی

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار