دزدها شکل و شمایل متفاوتی نیز دارند و فقط اینطور نیست که گمان کنیم اگر کسی ظاهری ژولیده داشت یا صورت زیبایی نداشت، دزد است، چون تجربه نشان داده بسیاری از سارقان ظاهری آنچنانی دارند و با این ترفند اعتماد مردم را جلب و نگاهشان از سمت خود را منحرف میکنند.
دزدها همه چیز دزدند؛ یعنی فقط این طور نیست که دنبال اشیایی خاص بگردند. در میان آنها از دزد کابل، سیم برق، پیچ و مهره گرفته تا سارق خودروهای گرانقیمت و کف زن ارز و جواهرات پیدا میشود؛ اما با وجود این تفاوت، وجه مشترک همه آنها این است که اگر چشمشان به پول و اشیای باارزش بیفتد به آن نه نمیگویند و بیتابیهای مالباخته هم آنها را به رحم نمیآورد.
شگردهای خانه خالی کنها
بیشتر ما اگر یک هل پوچ هم گم کنیم تا مدتها ذهنمان به دنبالش میگردد و اگر هزار هل پوچ مثل آن داشته باشیم باز چشممان دنبال همان اولی است. پس وضع روحی کسانی که دزد به مالشان میزند کاملا روشن است و حال آنها که سارقان، خانهشان را خالی میکنند و درست در روزهای سال نو که تصویر خانهای تمیز و مرتب را در ذهن دارند، با خانهای به غارت رفته روبهرو میشوند.
سارقان منازل، نوروزها به تعطیلات نمیروند، بلکه از این تعطیلی استفاده میکنند و چند برابر بیشتر از روزهای دیگر سال، مال به یغما میبرند. این دزدان شگردهای گوناگونی برای سرقت دارند، اما نکته مشترک همه این سرقتها، سودبردن از غفلت صاحبان اموال است.
یکی از مهـمترین روشهای سارقـان منازل، زیر نظر گرفتن خانه هاست. یک سارق ممکن است برای مطمئن شدن از موفقیت نقشهاش روزها یک خانه را زیر نظر بگیرد و تکتک افراد آن خانه را شناسایی کند. البته این همه دقت صرف سوژههایی میشود که دزد به با ارزش بودنش یقین داشته باشد وبه جان خریدن خطر را به صرفه بداند.
ساعتها پرسه زدن مقابل خانهها، پلکیدنهای بیهوده در کوچهها و نزدیک شدنهای متوالی به در خانهها حرکاتی است که از بیشتر سارقان منازل دیده میشود. پس اگر اهالی کوچه یا ساکنان منازل به این حرکات توجه کنند بیشتر سارقان دست از سر سوژه مورد نظر برمیدارند، اما مشکل این است که این توجه و ریزبینی در کمتر شهروندی وجود دارد.
چندی پیش سارقی در یکی از شهرهای شمالی کشور دستگیر شد که شگردش پرسه زدن در روز در کوچههای خلوت بود و وقتی از خالی بودن خانه مطمئن میشد از دیوار حیاط بالا میرفت و قفل در ورودی را میشکست و وارد میشد. او اسم روشش را گذاشته بود روش دزدی دیواری، چون لازمه کارش بالا رفتن از دیوار خانهها بود.
این دزد یکی از صدها دزدی است که با برنامهریزی دقیق قبلی کار میکنند و بیشتر کارشان گروهی است و چون طعمهها مثل مردم آن شهر شمالی به تحرکات آدمهای مشکوک بیتوجهند، موفق به سرقت میشوند.
لامپ خانهها هم گرچه برای آدمهای عادی موضوعی بیاهمیت است، ولی برای سارقان نقطه عطف است، از این بابت که اگر صاحبخانهای به گمان خودش زرنگی کند و یکی از لامپهای خانه را روشن بگذارد تا به همه بفهماند همه در خانهاند، دزدها این را به فال نیک میگیرند و ذهنشان متمرکز این خانهها میشود.
حالا اگر این لامپهای روشن با قفلهای آویزان شده از در حیاط خانه و در ورودی ساختمان همراه باشد برای سارق، شکی برای تجاوز به خانه باقی نمیماند. پس توجه به جزئیات یکی از دیگر از شگردهای سارقان منازل است، در حالی که بیشتر ما به آن بیتوجهیم.
خالی کردن خانهها با نظر سنجیهای قلابی تلفنی هم روشی است که گرچه سالها قبل رواج داشت، اما هنوز نمونههایی از آن وجود دارد. در این روش، سارقان ابتدا خانهای را شناسایی میکنند و شماره تلفن آن را به دست میآورند، یا این که شماره تلفنی را بهطور تصادفی شمارهگیری میکنند و اگر اطلاعات، خوبی بهدست آوردند سراغ آدرس آن میروند. به هر حال وقتی این تماس تلفنی برقرار میشود و آن سوی خط، فردی زودباور گوشی را برمیدارد، سارق خودش را عضوی از یک مرکز نظرسنجی معرفی میکند که درباره خانهداری تحقیق میکند. معمولا سوالات ابتدایی، پرسشهایی معمولی است که اعتماد شنونده را جلب میکند و آن وقت نوبت سوالات اصلی یعنی پرسش درباره کالاهای موجود در خانه میرسد. اگر سارق، اجناس موجود در خانه مورد نظر را باارزش تشخیص دهد، نقشه سرقت کشیده شده و زیر نظر گرفتن آن آغاز میشود.
هوشیاری شهروندان و واماندگی سارقان
پلیس همیشه میگوید یک قدم عقبتر از مجرمان است، علتش هم این است که مجرمان پس از دستگیری، دوباره به همان شگردهای سابق متوسل نمیشوند و مجبورند در کارشان نوآوری داشته باشند. پس عجیب نیست که میشنویم یکی از شگردهای سارقان منازل این است که با گل و شیرینی تحت پوشش مهمانی که به دنبال آدرس میگردد، خانههای خالی را شناسایی میکنند.
البته سارقان همیشه و همهجا هستند و این که همیشه چند قدم جلوتر از ما باشند، طبیعی است، ولی اگر ما حواسمان جمع باشد و نکات ایمنی را رعایت کنیم بسیاری از موارد سرقت اتفاق نمیافتد.
اولین نکته ایمنی که مورد تاکید پلیس هم هست، قفل کردن همه مبادی ورود به خانه است؛ اعم از در ورودی، حیاط و پنجرههای مشرف به کوچه و بالکن. اما قفل کردن درها و پنجرهها بهتنهایی کارساز نیست و اگر قصد داریم خانه را به مدت طولانی ترک کنیم باید از فردی مطمئن بخواهیم که به خانهمان سرکشی کند. البته این فرد باید کاملا مورد اعتماد باشد، چون چه بسیار از سرقتها که در آن دست یک آشنا در میان است.
تاکید پلیس این است که محل نگهداری اشیای قیمتی و پول نقد را نیز حتی به نزدیکترین دوستان و خویشاوندان هم نگوییم، چون تجربه نشان داده بعید نیست آنها نقشه سرقت این اموال را بکشند. (پولها را به بانک بسپارند و اجناس قیمتی را به صندوق امانات) کسانی که خانهشان را اجاره میدهند هم باید هوشیار باشند و بعد از آمدن هر مستاجر جدید توپیهای قفل در ورودی و اصلی ساختمان را عوض کنند.
البته این توصیهها به معنی شک داشتن به آدمهای اطرافمان نیست، بلکه به معنی ضرورت رعایت احتیاط در زندگی است و این که سارقان چه آشنا و چه غریبه همیشه، بویژه در روزهای تعطیل نوروز، در معابر سرقتخیز، مناطق مسکونی اعیاننشین، نقاط تاریک، مناطق پرت و محلههای حاشیهنشین پرسه میزنند.