کسب برتری‌هایی در حوزه اقتصاد و ایفای نقش در چند طرح بین‌المللی، امیر‌نشین کوچک خلیج فارس را بر آن داشت تا به سمت آمال خود در عرصه سیاسی حرکت کند. پس از انقلاب‌های منطقه، حوادث سوریه می‌توانست به سکوی پرتاب قطر به سمت اهداف خود بدل شود اما...

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران به نقل از دیدبان؛ قطر با دستیابی به موقعیت خوب اقتصادی و رسیدن به جایگاه اول اقتصادی منطقه وتبدیل شدن به منطقه ی سبز سرمایه گذاری و جذب بیشترین سرمایه ی خارجی و رسیدن به مقام ثروتمندترین کشور جهان اسلام؛ حال به دنبال کسب همین موفقیت ها ولی این بار در عرصه ی سیاست است. در راه دستیابی به جایگاه تاثیرگذارترین کشور جهان عرب، عربستان به عنوان اصلی ترین رقیب قطر به شمار می رود. البته قطر و عربستان از دیرباز بر سر مسائلی چند با هم اختلاف داشته اند. در سال 1992 این مناقشات منجر به اشغال بخشی از خاک قطر توسط ارتش سعودی شد که پس از یکسال با میانجی گری مصر به این لشگرکشی پایان داده شد. 

اقتصاد مبتنی بر نفت
وجود منابع عظیم نفت و گاز، اقتصاد این کشور را به سمت محوریت این کالای استراتژیک سوق داده است. بیشترین درآمد قطر را امروزه، صادرات نفت تشکیل می دهد که این میزان معادل 85% صادرات کل این کشور است. همچنین مهم ترین صنایع را درقطر، صنایع مرتبط با نفت از قبیل پالایش و تولید فرآورده های نفت تشکیل داده است. حمایت گسترده ی کشورهای غربی از این نوع اقتصاد در قطر، باعث شده تا این کشور عجله ایی برای کاهش وابستگی خود به این کالا نداشته باشد. از جمله این حمایت ها می توان به عملیات استخراج نفت از حوزه ی نفتی مشترک پارس جنوبی نام برد که میزان برداشت قطر، به کمک غول های نفتی غرب چند برابر برداشت ایران است. یکی از مهم ترین اهداف قطر در حوزه ی اقتصاد، قرار گرفتن در شمار اقتصادهای برتر دنیا است. هم اکنون سرانه ی تولید ناخالص قطر 4/3 کشورهای اروپایی است که بیانگر اتخاذ رویکردی صحیح در رسیدن به این سیاست است. 

اولین قدم، اعتمادسازی
برای نیل به اهداف سیاسی و تبدیل شدن قطر به عنوان کشور برتر جهان عرب و همچنین کشور مهم منطقه، اقتصاد قوی با اینکه شرط لازم است ولی کافی نیست. مدتهاست قطر، اقداماتی را در جهت نمایش ظرفیت خود در انجام ماموریت های سیاسی-بین المللی انجام می دهد. این کشور با اجرای طرح های مختلف گام های موثری در جهت مدرنیزه کردن خود برداشته است. اجرای این طرح ها در فضای خاص و بسته ی  حاکم بر کشورهای عرب، مخصوصاً عربستان به عنوان مهم ترین کشور جهان عرب، باعث ایجاد تمایز بین قطر و سایر کشورها شده است. از جمله این طرح ها می توان به دولت الکترونیک، پذیرش شرکت های مختلف در خاک خود، ایجاد شعبه ی دانشگاه های  مطرح دنیا، برگزاری مسابقات مختلف، ایجاد مناطق تفریحی، میدان دادن به زنان برای فعالیت در جامعه و... اشاره کرد. هم چنین در جنگ 1991 خلیج فارس، موافقت قطر برای در اختیار گذاشتن بخشی از خاک خود و اجازه ی استفاده از حریم هوایی این کشور به نیروهای ائتلاف، بعد از جنگ منجر به افزایش همکاری های قطر با دولتهای غربی شد و ایالات متحده را بر آن داشت تا به فکر ایجاد پایگاه در این کشور بیفتد. البته این اعتمادسازی ها برخی مخاطرات را نیز برای این کشور بوجود آورده است. با توجه به سیاست جذب توریسم، گردشگر و سرمایه گذار از سراسر دنیا، بسیاری از سرویس ها اطلاعاتی در پوشش شرکت های تجاری در قطر مشغول به فعالیت شدند. این امر شاید برای قطری که سیاست های معارض با کشوهای غربی از جمله آمریکا ندارد، تهدید حادی به شمار نیاید ولی کشورهای منطقه را به واکنش واداشته است.

طمع در رسیدن به قدرت 
همکاری با همسایگان، عنصر اصلی سیاست خارجی قطر قبل از اتخاذ رویکرد جدید بود. این همکاری ها ایران و سایر کشورهای منطقه را دربر می گرفت. البته حتی در زمان همکاری ها هم باید عربستان را از سایر کشورها جدا کرد چرا که رقابت نامحسوس بین این دو کشور از دیرباز بر روابط دوحه-ریاض سایه افکنده است. حجم مبادلات بالا، مبادلات فرهنگی، سرمایه گذاری کشورهای منطقه در طرح های قطر و ایفای نقش در عرصه ی بین المللی، قطر را به سمت تبدیل شدن به یکی از کشورهای تاثیرگذار منطقه می برد. اما از چند سال گذشته شاهد تغییر سیاست های این کشور بوده ایم. گویا حاکمان قطر از شیب کند تغییرات خسته شده و به دنبال تندتر کردن روند این تغییرات بوده اند. در این میان برخی زمینه ها برای ایجاد کاتالیزوری در این فرآیند مورد توجه قرار گرفتند. موضوع فلسطین، حزب الله لبنان، انقلاب های منطقه و در نهایت سوریه عرصه ایی برای ظهور قطر جدید بود. 

 

مقاومت، حمایت یا خیانت؟
مساله ی فلسطین، از دیرباز مورد توجه کشورهای اسلامی بوده است. یکی از اهدافی که قطر در فلسطین به دنبال آن بوده است می توان به نمایش قدرت خود در عرصه ی جهان اسلام  اشاره کرد. در ابتدا حمایت این کشور از حماس، ظن برخی را به همسو شدن قطر با ایران در فلسطین برد ولی بعد از گذشت چندی، مشخص شد که قطر به دنبال بدست گرفتن حرکت حماس و تحت قیمومیت قرار دادن آن است. این روند بعد از انقلاب های منطقه شکل جدی تری به خود گرفت و در نهایت در جریان ناآرامی های سوریه با انتقال دفتر سیاسی حماس از سوریه به قطر، عده ایی چنان تلقی کردند که کار تمام شده است. ولی از همان ابتدا، شاخه های نظامی و گروه های مقاومت با دید منفی به کمک های قطر نگاه می کردند و در نهایت هم پیمان شدن با قطر را نپذیرفتند. شاید در ابتدا عده ایی به این بدبینی ها اعتراض داشتند ولی با ترور الجعبری یکی از فرماندهان گردانهای عزالدین قسام و وجود مدارک دست داشتن قطر در این ترور و همکاری با رژیم صهیونیستی، انتقادها به گروه های مقاومت کمتر شد. در جریان طرح صلح عربی، قطر علنا از موضع قدرت بر سر فلسطین وارد معامله با غرب شد و عقب نشینی فلسطینیان از اراضی خود را ذیل این طرح خواستار شد. گرچه این طرح با مخالفت گروه های فلسطینی و مردم فلسطین همراه بود ولی قطر که خود را در فلسطین یکه تاز اوضاع می دید، بر طرح خود پافشاری می کرد. 

از طرفی با شروع تحرکات در مصر، قطر به حمایت از اخوان المسلمین روی آورد. با بالا گرفتن اوضاع و سقوط دیکتاتور مصر، قطر تلاش خود برای به قدرت رسیدن اخوان در مصر را سرعت بخشید. حمایت از کاندیداتوری محمد مرسی به عنوان گزینه ی اخوان المسلمین با اینکه خشم برخی کشورهای منطقه را به دنبال داشت ولی بازهم پیگیری شد. با به قدرت رسیدن مرسی و در اصل اخوان المسلمین در مصر، قطر که با توجه به نفوذ گسترده در مصر و فلسطین خود را به اهدافش نزدیک می دید، شروع به دمیدن در آتش اعتراضات مردم سوریه کرد به امید آنکه زنجیره ی تسلط خود بر کشورهای منطقه را کامل کند. فشار بر ایران و عربستان به عنوان دو کشور تاثیرگذار در تحولات منطقه، یکی از اهداف این اعمال بود. 

همه ی نگاه ها معطوف به سوریه 
با دخالت کشورهای ممختلف غربی و عربی، اعتراضات سوریه تبدیل به جنگی تمار عیار شد. جنگی که رفته رفته به بحرانی بزرگ در عرصه ی منطقه ایی و جهانی بدل شد. این بحران رقابت بین قطر و عربستان را بیش از پیش نمایان کرد. عربستان که دخالت های قطر در امور منطقه را به ضرر خود می دید و با توجه به موفقیت های نسبی قطر در مصر و فلسطین، و شکست طرح های خود در عراق، به رقابت با قطر در زمین سوریه پرداخت. با اینکه سقوط دولت بشار اسد به نفع هر دو طرف بود ولی اینکه چه کسی موفق به این کار شود و دولت آینده را از آن خود کند بحثی بود که هیچ کدام به راحتی از آن چشم نمی پوشیدند. سیلی از کمک های مالی و تسلیحاتی از این دو کشور به شورشیان مسلح در سوریه روانه شد که حاصلی جز ویرانی بیشتر نداشت. قطر می دانست که ورود به سوریه قماری است که می تواند هر آنچه که تا کنون جمع کرده است را یکجا به باد دهد و به همین دلیل به هیچ وجه حاضر به عقب نشینی و کوتاه آمدن در قضیه سوریه نبود تا جایی که از طرح حمله ی آمریکا به سوریه تمام قد دفاع کرد. 
 
خارج شدن اوضاع سوریه از حالت اضطراری و پیروزی محور مقاومت در سوریه همراه با پیشروی های ارتش سوریه در عرصه ی نبرد میدانی، آب سردی بود بر سیاست های قطر در منطقه. با تغییر اوضاع سوریه، مسئولین حماس متوجه اشتباه استراژیک خود شده، طرح بازگشت به مواضع گذشته ی خود را کلید زدند. بازگشت تدریجی حماس به محور مقاومت باعث شکست طرح قطر برای بدست گرفتن اوضاع در فلسطین می شد. در همین حال که قطر با مشکلات عدیده ایی در سوریه و فلسطین مواجه شده بود، با برگشتن اوضاع در مصر و سقوط دولت وابسته به اخوان و به دنبال آن سرکوب نیروهای اخوان المسلمین، طرح های قطر یکی پس از دیگر نقش بر آب شد. ضرر بسیار مالی و از طرف دیگر مخدوش شدن وجهه ی بین المللی و منطقه ایی و اعتراضات گسترده به سیاست های شکست خورده، امیر قطر را بر آن داشت تا برای احیای قطر، منصب خود را به ولیعهد این کشور بسپارد. 
رویکرد نو
تغییر سیاستگذاران قطر خبر از اتخاذ سیاست های جدید از سوی این کشور می داد. با تغییر امیر قطر، رویکرد قطر به مسائل منطقه ایی مورد بازبینی قرار گرفت. پیام محرمانه ی امیر قطر به بشار اسد و درخواست همکاری در زمینه های مختلف، نمونه ی مشخصی از این گردش سیاست ها می باشد. تلاش برای بهبود رابطه با یران و سفر مقامات قطر به تهران را نیز می توان در راستای این امر مورد توجه قرار داد. البته رابطه ی قطر با کشورهای غربی را باید از سیاست تغییر در نگرش، جدا دانست چرا که اقدامات قطر نشان می دهد که هنوز این کشور در جهت همکاری بیشتر با این کشورها گام بر می دارد. در طرف دیگر، نباید از تقابل عربستان و قطر غافل شد. با تغییر اوضاع در سوریه و مصر، عربستان به دنبال وضع مجازات هایی برای قطر است که به گفته ی آنها از توافقات شورای همکاری و اتحادیه ی عرب پیروی نکرده و به نوعی به آرمان کشورهای عرب با دخالت های بیجای خود در امور داخلی آنها خیانت کرده است. از جمله ی این مجازات ها می توان به تحریم خطوط هوایی قطر و کاهش همکاری های دوجانبه اشاره کرد. 
نتیجه گیری 
با اشاره به این نکته که قطر در اتخاذ سیاست های چند سال اخیر، مسیر ناصوابی را برگزید و با اشتباه تحلیلی باعث بوجود آمدن مشکلات عمده ایی برای خود و سایر کشورهای منطقه ایی شد، ولی تغییر رویکرد و نگرش می تواند نشانه ایی از شروع فصلی تازه در این امیر نشین خلیج فارس باشد. به نظر دیدبان در طرف دیگر با توجه به مسائل بوجود آمده، انتظار می رود در روابط کشورهای عرب، شاهد ایجاد دو قطبی جدی بین آنها باشیم. با توجه با اختلافات قطر و عربستان و وجود اختلافات بنیادی و رقابت جدی بین این دو، انتظار می رود دو قطبی بوجود آمده حول محور این دو کشور باشد. به وجود آمدن رقابت منفی می تواند نه تنها باعث تلف شدن وقت و هزینه ی فراوان از کشورهای درگیر شود، بلکه می تواند به تعطیل بخش قابل توجهی از ظرفیت های موجود در جهان اسلام منجر شود و این امر می تواند در زمانی که اسلام بیش از هر زمان دیگری نیازمند وحدت است، بیشترین آسیب را به وحدت اسلامی وارد آورد. 
 
منابع :
 
 
برچسب ها: قطر ، امیرنشین ، سوریه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.