به گزارش حوزه سینمای جهان
باشگاه خبرنگاران به نقل از مجله فیلم؛ جری كه كارمند سابق سازمان ملل است، در یك روز معمولی به همراه خانوادهاش با هجوم ویرانگر زامبیها مواجه میشود. او مجبور میشود برای خاتمه دادن به حملهی بیرحمانهی زامبیها و از بین رفتن بشریت، خانوادهاش را رها كند و به جستوجوی درمانی برای ویروس مرگبار برود.
جنگ جهانی زی World War Z
كارگردان: مارك فارستر.
فیلمنامه: متیو
مایكل كارناهان، درو گدارد، دیمن لیندلُف.
بازیگران: براد پیت (جری لِین)،
میرلی اِنوس (كارین لِین)، دانیلا كِرتِز (سِگان)، جیمز بَج دِیل (كاپیتان
اِسپِك).
محصول ۲۰۱۳، ۱۱۶ دقیقه.
این روزها بیشتر هنرپیشههای سرشناس هالیوود پروژهای دنبالهدار برای خود دستوپا کردهاند؛ رابرت داونی جونیور سری فیلمهای آیرنمن و انتقامجویان را دارد و جانی دپ هم که نفر اول فیلمهای دزدان دریایی کاراییب است. ساخت فیلمهای دنبالهدار هم که جریان غالب تولید استودیوهای هالیوودی شده است. پس طبیعیست که براد پیت هم با در ذهن داشتن ایدهی راهاندازی مجموعه فیلمی، به عنوان بازیگر و تهیهکننده قدم در پروژهی جنگ جهانی زی بگذارد. فیلم روی کاغذ امیدوارکننده بوده و حضور پیت در نقش اول آن هم میتوانسته بخشی از فروش بالای فیلم را تضمین کند اما نتیجهی نهایی بیشتر ناامیدکننده است.
جنگ جهانی زی فیلمی آخرالزمانی است که بر خلاف محصولات پرطرفدار سالهای اخیر كمپانی مارول ضمن افزایش گسترهی تهدید، توازن قدرت ابرقهرمان/ ضدقهرمان را به هم میزند و همان طور که از اسمش پیداست، تهدید را به پدیدهای فراگیر و جهانشمول تبدیل میکند و انسانها را در برابر زامبیها قرار میدهد. اولین نقطهضعف اساسی فیلم همین تهدید زامبیهاست؛ موجوداتی که بر خلاف تصور رایج تماشاگر از زامبیها بسیار فرز و چابک هستند و بیشتر از آنکه برای تغذیه سراغ آدمها بروند، با گاز گرفتن انسانها سعی در تکثیر نوع خود دارند. ورود زامبیها به فیلم در ابتدا دلهرهآور و غافلگیرکننده است اما وقتی کمی بیشتر با آنها آشنا میشویم، به خاطر نوع ظاهر و رفتارشان، مثل از بالای ساختمان و دیوار پریدن و متلاشی شدن روی زمین، بیشتر باعث انبساط خاطرند تا ایجاد هیجان. زامبیهای جنگ جهانی زی ثابت میکنند آشناییزدایی صرفاً نمیتواند تضمینکنندهی جذابیت یك پدیده باشد.
شخصیتهای فیلم متوجه نمیشوند اولین بار چهطور انسانها آلوده به این ویروس شدهاند اما وقتی قرار است سراغ اولین نمونه بروند، دوباره پای آنها به شرق باز میشود و از کرهی جنوبی سر درمیآورند. کمی بعد سرزمینهای اشغالی به امنترین نقطهی جهان که از حملهی زامبیها مصون مانده تبدیل میشود و طولی نمیکشد که براد پیت به همراه زنی از ارتش رژیم صهیونیستی دست به کار نجات دنیا و نسل بشر میزند. وجود چنین نگرشی در فیلمی آخرالزمانی از هالیوود چندان تعجببرانگیز نیست اما جنگ جهانی زی از این نظر بهشدت بوی سفارشی بودن میدهد.
فاجعهی اصلی و آخر در پردهی سوم فیلم و پایانبندی آن رخ میدهد یعنی وقتی که فیلم بدون اینکه دلیلی برای اپیدمی زامبیها به تماشاگر ارائه بدهد (احتمالاً چنین دلیلی در فیلمنامه هم وجود نداشته)، از زبان قهرمان آن یعنی براد پیت با لحنی که یادآور روایت مورد عجیب بنجامین باتن (دیوید فینچر، ۲۰۰۸) است، پیام انسانیت و همبستگی در مقابل مصیبت میدهد و زمینه را برای ساخت دنبالهاش مهیا میکند: «جنگ ما تازه شروع شده.» عمق فاجعه وقتی مشخص میشود که بدانیم این پردهی آخر را درو گدار و دیمن لیندلوف، دو فیلمنامهنویس خوشنام این روزهای هالیوود، نوشته و بازنویسی کردهاند. گذشته از تمامی این موارد، فیلم هیچ نشانی از مؤلفههای کارگردانی مثل مارک فورستر و صاحب آثاری چون در جستوجوی ناکجاآباد (۲۰۰۴) و بمان (۲۰۰۵) ندارد و شاید اصلاً فرقی نمیکرده چه کسی آن را بسازد.
بدون شک خوشحالترین افراد از ساخت و اکران جنگ جهانی زی مسئولان پارامونت هستند که فیلم ۲۰۰ میلیون دلاریشان به هر دردسری که بود توانست در تابستانی که رنجر تنها (گور وربینسکی) و پس از زمین (ام. نایت شامالان) با سر به زمین خوردند، از دام تبدیل شدن به شکستی تجاری بگریزد. حین نگارش این یادداشت، یكی از دوستان تماشای قسمت سوم فصل هفدهم مجموعهی انیمیشنی ساوت پارک را پیشنهاد کرد که هجو جنگ جهانی زی با نیمنگاهی به پروندهی قتل تریوان مارتین، نوجوان سیاهپوست آمریکایی به دست جرج زیمرمن است. توصیهی شخصیام تماشای جنگ جهانی زی برای بیشتر لذت بردن از ارجاعهای ساوتپارک است.
جواد رهبر/
انتهای پیام/ اس