به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، آمده تا در جدال با عقربهها نشان دهد دختر ایرانی هم میتواند بهترین باشد، فقط کافی است به آنچه میخواهد ایمان داشته باشد و هر روز بر اراده و توان خود بیفزاید تا بتواند ناممکنها را ممکن سازد و بر پهنه دنیا نام ایران و ایرانی را زنده نگه دارد.
مریم طوسی رکورددار دو و میدانی ایران و سفیر حسننیت انجمن سلامت خانواده در سال گذشته با انگیزهای که هر روز بر آن استوارتر میشد توانست در مصاف با صدم ثانیهها بهترینهای زندگیاش را رقم بزند و گامهایی را که رمق ادامه مسیر سرنوشت نداشتند، به آغاز خط زندگی دعوت کند.
او با دریافت تندیس طلایی پهلوانی برترین ورزشکار زن در هفته گذشته مسئولیت خود را سنگینتر از قبل میداند و میگوید امیدوارم شایستگی دریافت این عنوان را داشته باشم و با تلاش روزافزون در سالهای آتی نیز شاهد کسب این موفقیتها باشم.
شیطنتهای ورزشیچهاردهمین روز از آذرماه سال 1364 بعد از دو فرزند پسر در تهران به دنیا آمد و آخرین فرزند خانوادهای ورزشکار شد. از همان بچگی همبازی برادرهایش بود و با روحیه جسوری که به دست آورده بود به هرچه که میخواست دست پیدا میکرد و به قول خودش به همین خاطر بود که رشته ورزشی مورد علاقهاش را مخفیانه ادامه میداد.
مریم طوسی که یادآوری آن روزها رد پای شیطنتهای کودکی را به چهرهاش مینشاند میگوید: «وقتی با برادرانم فوتبال بازی میکردیم همیشه دروازهبان بودم، به دوچرخه سواری هم علاقه زیادی داشتم برای همین با اصرار زیاد پدرم را راضی به خریدن آن دوچرخه صورتی رنگی کردم که از بس بزرگ بود باید میایستادم و رکاب میزدم اما خوشحال بودم از اینکه به خواستهام رسیدهام.»
به مدرسه که رفتم، در تمام مسابقههای دو برنده میشدم و همین باعث شده بود برای مسابقات منطقه و پس از آن مسابقات استانی انتخاب شوم اما از بد روزگار کلاس پنجم بودم که در یکی از مسابقات دچار آسیب دیدگی شدم و پدر و مادرم دیگر اجازه ندادند در مسابقات دو و میدانی شرکت کنم به همین دلیل در طول مقطع راهنمایی مرا در رشتههای ورزشی دیگری مثل شنا، والیبال و اسکیت ثبت نام کردند اما با تجربه همه این رشتههای ورزشی بازهم به دویدن علاقه خاصی داشتم برای همین پس از رفتن به دبیرستان بدون اینکه پدر و مادرم را در جریان بگذارم رضایتنامهها را امضا و در مسابقات دو و میدانی و آمادگی جسمانی شرکت میکردم.
در هر دو رشته ورزشی در مرحله منطقهای و استانی بدون اینکه پدر و مادرم مطلع باشند مقام آوردم اما درست زمانی که قرار بود برای مرحله کشوری آماده شوم با تماس مربیان با منزل پدر و مادرم فهمیدند مخفیانه در مسابقات شرکت کردهام و به دلیل علاقهام به ورزش دو و میدانی به جای مخالفت، حمایتم کردند و برایم مربی گرفتند تا بتوانم در این رشته بهتر ظاهر شوم.
مرور شادیهابانوی رکورددار ایران که آغاز موفقیتهایش را از سال آخر دبیرستان میداند، گفت: <بدون شک حضور پدر و مادرم مسیر رسیدن به پیروزیها را برایم هموار ساخته است. نمیخواستم ورزش مانع موفقیتهای تحصیلیام شود برای همین مجبور بودم از تمام لحظههای زندگیام بهترین استفاده را ببرم و روزهای سختی را سپری کنم. بارها از شدت تمرینهای سخت گریه میکردم اما در نهایت از طرفی دلم قرص بود پدر و مادرم تنهایم نمیگذارند. هر هدفی که داشتم با مشورت آنها دنبال میکردم و حالا خوشحالم که همراهی آنها باعث شده است اشتباهات کمتری در زندگیام رقم بخورد.>
او که برای رسیدن به این جایگاه مشقت زیادی را به جان خریده است از انگیزهاش برای شکستن رکورد میگوید: «در مسابقات دو و میدانی شرکت کرده بودم و از آنجا که همیشه دوست دارم به مصاف لحظههای سخت بروم آرزو داشتم با گروهی قوی به رقابت بپردازم همینطور هم شد. در مسابقه انتخابی دهه فجر با یک دسته قوی از ورزشکاران برای استارت نشستیم اما پیش از آنکه رقابت آغاز شود یکی از مسئولان مرا از گروه بیرون کشید و گفت: «چه کسی او را به این گروه راه داده است؟ باید با گروه بعدی رقابت کند.» صدایش مثل پتکی بر سرم بود و بشدت ناراحت شدم. شاید گاهی اوقات فراموش کنم که آن روز چقدر گریه کردم اما قولی که به خودم دادم را هیچگاه فراموش نکردم. وارد اتاق که شدم روی آیینه نوشتم سال بعد همین زمان رکورد آن دسته قوی را میشکنم و رکوردهای دیگر را هم از آن خود میکنم. از آن روز به بعد هر بار که چشمم به آن نوشته میافتاد انگیزه بیشتری پیدا میکردم و میدانستم عاملی برای گذراندن ثانیههای نفسگیر و لذت بخش زندگیام میشود.
تلاش و پشتکارم دو چندان شده بود و با آرامشی که از خانواده میگرفتم لحظههای طاقت فرسا را کنار میزدم تا اینکه در سال1385 روی خط پیروزی ایستادم و توانستم پس از 33 سال رکورد 200 متر مرحوم توران شادپور را با 23 ثانیه و 46 صدم ثانیه از آن خود کنم. وقتی به خط پایان رسیدم نخستین نفری که چشمم به او افتاد مادرم بود و خودم را در حالی که اشک شوق تمام صورتم را پوشانده بود در آغوش او پیدا کردم.
سر از پا نمیشناختم و خوشحال بودم از اینکه تلاشهایم نتیجه داد.» مریم طوسی پس از آن در سال 1385 و در بازیهای آسیایی دوحه قطر توانست بعد از 33 سال رکورد 400 متر زهرا حسینی را با 52 ثانیه و 95 صدم ثانیه به نام خود ثبت کند. وی در سال 1386 رکورد 100 متر مرحوم شادپور را نیز در 11 ثانیه و 69 صدم ثانیه شکست و با شرکت در مسابقات قهرمانی داخل سالن آسیا در سال 2012 میلادی موفق به کسب نخستین مدال طلای تاریخ دوومیدانی ایران در ماده 400 متر شد.
همچنین در مسابقات جایزه بزرگ آسیا موفق به دریافت یک مدال طلا و دو گردن آویز نقره شد و پس از آن در همان سال در مسابقات ستارگان آسیا مقام سوم را به دست آورد. مریم طوسی که روز به روز بر کارنامه قهرمانیهایش افزوده میشود در مسابقات کشورهای اسلامی 2013 میلادی که در کشور اندونزی برگزار شده بود 2 مدال طلا را از آن خود کرد و چندی نگذشت که یک مدال طلا و یک مدال برنز مسابقات قهرمانی آسیا در کشور چین را نیز به موفقیتهای سال 2014 خود اضافه کرد و در نهایت در مسابقات دهه فجر سالجاری رکورد 60 متر را که از 10 سال قبل متعلق به نفیسه متاعی بود در عرض 7 ثانیه و 43 صدم ثانیه به خود اختصاص داد.
او با وجود این موفقیتها میگوید: <دائم نصیحت پدرم را با خود زمزمه میکنم که درخت هرچه پربارتر باشد سر به زیرتر است و میدانم غرور آفت موفقیت است برای همین همواره از خداوند میخواهم لحظهای تنهایم نگذارد و فرصت مغرور شدن را از من بگیرد.>
رد پای قدردانیبرای کسانی که شاهد مسابقات دو و میدانی هستند ثانیهها به سرعت سپری میشوند اما برای ورزشکاران در میدان، سرعت ثانیهها به اندازهای کند میشود که فرصت مرور تک تک دقایق طاقتفرسای تمرینها را پیدا میکنند و در هیاهوی جمعیت صدای ضربان قلبشان را به وضوح میشنوند.
برای مریم طوسی که در رشته دو سرعت به رقابت میپردازد، صدم ثانیهها اهمیت دارد و به همین دلیل درس بزرگ زندگیاش را در پس ثانیهها آموخته است. میگوید: «ثانیهها برای من معنا و مفهوم دیگری دارند، در این سالها یاد گرفتهام قدر لحظههایی را که در کنار عزیزانم سپری میشود به خوبی بدانم زیرا همه ما از اتفاقی که در ثانیه بعدی خواهد افتاد بیخبرهستیم.»
ثانیهها به مریم آموختهاند تفاوتهای معنادار در چشم به هم زدنی بیمعنا میشوند و رنگ اتحاد به خود میگیرند و این را زمانی که با رقیبان زیادی پشت یک خط میایستد اما نگاههای پر از تعجب سایرین تنها او را که از لحاظ پوشش متفاوت است دنبال میکند به خوبی لمس کرده است. او میگوید: «وقتی با پوشش اسلامی برای شرکت در رقابتهای آسیایی و جهانی از مرزهای ایران پا را فراتر گذاشتم همه میگفتند با وجود این پوشش، رسیدن به مرحله فینال هم غیر ممکن است اما خوشحالم خدایی که در تمام ثانیهها صدایش کردهام و 13 مرتبه ذکر «یا رحمان» که در تمام این سالها، قبل از آغاز رقابت و برای آرامشم بر زبان میآورم به من و همه آنها نشان داده است از دل ناممکنها است که بهترینها ممکن میشود.»
بهترین لحظه زندگیاش به عنوان تنها دختر ایرانی حضور در رنکینگ جهانی سال 2012 بود، زمانی که نخستین مدال طلای آسیا در تاریخ دو میدانی ایران را به گردن آویخت.
پر افتخارترین دونده زن ایران که هدف بسیار بزرگی در پیش دارد و محقق شدن آن را جز با پشتکار و لطف خداوند میسر نمیداند نخستین مدال طلایش را به پاس زحمات پدر و مادرش به آنها تقدیم کرده است و آرزو دارد به عنوان یک دختر ایرانی در سطح جهان موفقیت کسب کند.
قاب زندگیسرعتیترین و پرافتخارترین دونده زن ایرانی در پاسخ به این سؤال که چگونه سرعت را با آگاهی و مسیرهای دیگر زندگی آمیخته تا به اتفاقات ارزشمند دست پیدا کند گفت: «تمرینات دوومیدانی به من آموخته است موانع پیش رو را به نحوی از میان بردارم که فرصت چیره شدن بر من را نداشته باشند برای همین در زندگی هم با این اصول حرکت کردهام و هیچگاه اجازه ندادهام مشکلات بر من غلبه کنند تا از رسیدن به قله زندگی باز بمانم. از طرفی وقت و زمان ارزشمندترین داشتههای انسان در زندگی است و همانطور که در مسابقات دوومیدانی فهمیدهام اگر بیشتر یا کمتر از 11 ثانیه و 67 صدم ثانیه گام بر میداشتم اتفاقات دیگری رخ میداد و ممکن بود رکورد بهتری جابهجا و یا غیر از این شود، میدانم ممکن است بسیاری از زیباییهای زندگیام نیز در ثانیهای محو یا پر رنگ شود. به همین دلیل هم در دنیای ورزش و هم در زندگی شخصی سعی میکنم مغلوب یأس و ناامیدی نشوم و همواره از خداوند میخواهم همانطور که کمکم کرده است تا نشان دهم دختر ایرانی حتی با پوششی متفاوت از سایر دوندگان، پیروز میدان میشود به زندگی هم نشان دهم اگر تلاش و توکل را فراموش نکنم میتوانم از تمام سختیهای آن، با آرامش عبور کنم.»
او که تا به اینجا نگاههای نا مهربان زیادی را تجربه کرده است میگوید: «از پدر و ماردم یاد گرفتهام باید با تلاش و کوشش به هر چیزی که میخواهم دست پیدا کنم برای همین هیچ وقت به داشتههای دیگران حسادت نکردهام و برای کسی جز خوبی نخواستهام به همین دلیل با برخی بیمهریهایی که تاکنون دیدهام به حاشیه نرفتهام و از آنها موانعی برای موفقیتم نساختهام بلکه تلاش بیشتری به خرج دادم و هر بار که برای بر افراشته شدن پرچم ایران جنگیدهام و در زیباترین لحظات احساسی غیرقابل وصف تمام وجودم را فرا گرفت به تمام نا مهربانیهای پشت سر لبخند زدم و از شاد شدن مردم کشورم خوشحال بودم.»
مریم طوسی که زمان تمرینهای روزانهاش بین 4 تا 6 ساعت است نمیداند تا چه سنی پشت خط میایستد تا در مسابقهای دیگر به رقابت بپردازد اما میخواهد تا زمانی این روزهایش تکرار شود که قهرمانی و اهتزاز پرچم ایران را سبب شود.
برخلاف اینکه برای هرچه بهتر سپری کردن تمرینهای دو و میدانی نیاز به روحیهای جنگنده و مقاوم دارد در زندگی شخصیاش دنیایی کاملاً دخترانه دارد. او هنوز هم مانند روزهای کودکیاش به عروسک علاقه دارد و آشپزی را دوست دارد. شاید به خاطر مشغلههایش کمتر حوالی آشپزخانه آفتابی شود، میگوید: «آخرین مرتبهای که شیرینی خانگی درست کردهام بیشتر از یک هفته نمیگذرد و البته عدس پلوهای خوشمزهای هم درست میکند.»
سختترین شکست مریم طوسی به زمانی باز میگردد که با اختلاف 8 صدم ثانیه از المپیک لندن باز ماند اما این شکست مقدمهای برای موفقیت او شد زیرا آموخت تنها متمرکز شدن به کسب ورودی مسابقات باعث شد از رسیدن به موفقیت بینصیب بماند برای رسیدن به اهداف هرچند کوچک باید وسیع بیندیشد همانطور که پیروزیها به او آموخت اگر تلاش و توکل را سرلوحه زندگیاش قرار دهد نا ممکنها را ممکن خواهد ساخت. او مفهوم درست زندگی کردن را در انسانیت خلاصه میکند برای همین است که میگوید: «در زندگی ضربههای زیادی خوردهام اما یاد نگرفتهام به کسی ضربه بزنم و هر زمان که احساس کنم فردی از من بهتر و موفقتر عمل میکند برایش از صمیم قلب آرزوی موفقیت میکنم.»