اصناف گوناگون مانند تجار ثروتمند، دستفروشان، عمدهفروشان و مغازهداران جزء، طلاب و تحصیلکردگان دارالفنون، روحانیون و روشنفکران، احزاب، کارمندان شرکتهای تجاری نوین، اصناف رو به افول، مسلمانان و غیرمسلمانان، پارسیزبانان و غیرپارسیزبانان، طایفههای مهم حیدری و نعمتی، شیخی و متشرعه، شیعه و سنی، بازاریان پایتخت و ایالات همگی برای ویران ساختن ساختار قدرت سنتی یکدل و متحد شده بودند. نمایندگان میانهرو نیز با انتخاب کمیتهای از روشنفکران تحصیلکرده در غرب برای تبدیل و مطابقت قانون اساسی فرانسه و بلژیک با قانون مشروطه و اوضاع کشور، ادای دین از طبقه متوسط سنتی به طبقه روشنفکر کردند، به این نشانه که بدون مشارکت بازار، از میان برداشتن و محو نظام سابق قابل تصور و امکانپذیر نبود.
مجلس موسسان
تشکیل مجلس موسسان پیش از مشروطیت در تهران، یکی از اقدامات و تحولات بسیار مهم بود که اصناف در آن نقش مهمی داشتند. این مجلس که بهسرعت و با همت اصناف تشکیل شده بود، وظیفه تدوین قانون انتخابات را خرداد 1285 تا مرداد 1287 خورشیدی (آگوست 1906 تا ژانویه 1908 میلادی) به عهده داشت. تجار، روحانیون و بزرگان اصناف بازار در این مجلس بیشترین نمایندگان را داشتند، بنابراین نظامنامه انتخابات بیش از همه، منافع این صنفها را در نظر گرفته بود. تقسیمبندی اصناف این گونه بود:
طبقه شاهزادگان، درباریان و وابستگان قاجار، علما و طلاب، اعیان و اشراف، ملاکین و زمینداران که املاک به ارزش 1000 تومان داشتند و بالاخره تجاری که دارای محل کسب و کار معین بودند. صنعتکاران اصناف شناخته شده دارای مغازههایی که اجاره آنها برابر حداقل میزان «اجاره متوسط محل» باشد. کل ایران به 156 حوزه انتخاباتی تقسیم شده بود که تهران 60 کرسی و بقیه کشور 96 کرسی داشتند. شگفتآور است آذربایجان که به عنوان مرکز مشروطیت شناخته میشود فقط 12 کرسی داشت. یکی از شروط اصلی کاندیداها، نوشتن و سخن گفتن به زبان کهن و ماندگار پارسی بود.
پیش از انتخابات، ریشسپیدان اصناف 103 صنف شناخته شده تهران را به 32 صنف مرتبط باهم تقسیم کردند و به هرکدام یک کرسی دادند. صاحبان شغلهای کمدرآمد از انتخابات دور ماندند.
رویدادهای تابستان 1285 خورشیدی همانند تشکیل مجلس موسسان و انتخابات مجلس شورا، سرآغاز گسترش سازمانهای سیاسی و انتشار روزنامههای تندرو چپ در ایران بود. مردم در مرکز ایالات بویژه تبریز، اصفهان، مشهد و شیراز به رهبری بازاریان و آزادیخواهان به تشکیل مجالس محلی (منطقهای) مستقل با رویکرد مخالفت با حکمرانان ایالتی همت گماشتند. در تهران افزون بر 30 انجمن جانبدار مشروطه در صحنه سیاسی کشور پدیدار شد که برخی آنها همانند «انجمن اصناف»، «مستوفیان» و «طلاب» در شمار انجمنهای حرفهای و شماری نیز به صورت آماتور همانند «انجمن آذربایجانیها»، «ارامنه»، «یهودیان»، «زرتشتیان» و «ایرانیان جنوب» به شکل قومی و به نمایندگی از اقوام ایرانی فعالیتهای گسترده و ثمربخشی را انجام دادند.
از میان انجمنهای اخیر، انجمن آذربایجانیها بزرگترین و عمدهترین انجمن بود که 3000 عضو داشت و توسط بازرگانان تبریزی و یک مهندس جوان روشنفکر رشته برق اهل قفقاز به نام حیدر عمو اوقلی پایهگذاری و سازمانیافته بودند.
نقطه عطف
رویدادهای عمده و مهم موجب برجسته شدن نقش اصناف در تاریخ معاصر شدند. همزمان با بحران شدید اقتصادی سال 1284 خورشیدی (1905 میلادی) دولت قاجار شدیدترین ضربهها را از سوی مخالفانش دریافت کرد. در این سال محصولات کشاورزی با افت شدید کیفیت و کمیت روبهرو شدند و اوضاع بسیار نامناسبی داشتند. پیرو این بحران، تجارت داخلی و خارجی ایران بشدت افول کرد، بهعلاوه شیوع وبا جنگ روسیه با ژاپن موجب افزایش شدید قیمتها و کمبود مواد غذایی شد بویژه قند و شکر به میزان 33 درصد و گندم 90 درصد در شهرهای بزرگ با افزایش قیمت و همچنین کمبود روبهرو شد.
از سوی دیگر درآمد گمرکات به سبب زد و بند و فساد و سوءمدیریت عینالدوله و نوزبلژیکی با روسها کاهش یافته و دولت اعطای وام و مساعدت مالی به بازاریان، تجار و بازرگانان را به حالت تعلیق درآورد و درخواستهای وام خارجی توسط دولت به سبب خواستههای نابخردانه و شرایط نابرابر قدرتهای خارجی ازجمله روسها نیز رد شد. این رویدادها زمینهساز اعتراضات مردمی گستردهای بویژه توسط تجار و بازاریان شد که درآمدهای آنها از سوی دولت بلوکه شده بود و بیش از همه از سیاستهای غلط دولت زیان دیده بودند. در نتیجه، واکنشهای اعتراضی زنجیرهای را توسط اصناف شاهد هستیم.
واکنش یکم
نخستین واکنش اعتراضی اصناف به شکل سازمانیافته و با هدف تاثیرگذاری بر جنبشهای سیاسی و اجتماعی معاصر ایران، به شکل یک راهپیمایی آرام و به دور از هرگونه خشونت در مراسم عزاداری محرم 1285 خورشیدی نماد پیدا کرد که 200 نفر از اصناف بازار شامل مغازهداران و وامدهندگان خواستار برکناری موسیو نوزبلژیکی از ریاست گمرکات ایران و بازپرداخت وامهایی که دولت از آنها گرفته بود، شدند. لیکن هیچ نهادی بویژه دولت به خواستههای آنها پاسخی ندادند؛ بنابراین معترضان مغازهها را بسته و با پخش عکس توهینآمیز و موسیو نوز که وی را در لباس روحانیت و در حالت رقص نشان میداد و احساسات مذهبی مردم را جریحهدار کرده بود به رهبری یکی از شالفروشان به سوی حرم عبدالعظیم راه افتادند. این جمعیت معترض خواستار تغییر سیاستهای تجاری با روسها و حمایت از تجارت داخلی توسط دولت بودند که اقتصاد ایران را در ورطه نابودی قرار داده بود، اما این خواسته و قولهایی که مظفرالدین شاه به مردم داده بود، همانند برکناری نوز و حمایت از تجار و بازپرداخت بدهیهای آنها هرگز تحقق نیافت.
واکنش دوم
دومین واکنش اعتراضآمیز اصناف، در پی فلک بستن دو تاجر سرشناس، سالخورده و محترم تهران توسط حاکم تهران بود که قیمت قند و شکر را کاهش داده بودند، یکی از این افراد که 79 سال داشت و هزینه بازسازی بازار مرکزی و ساخت سه مسجد را در تهران پرداخته بود. وی بر این باور بود که علت اصلی افزایش قیمتها نه احتکار، بلکه ناآرامیهای روسیه است.
به گفته یک شاهد عینی، خبر به چوب بستن تجار مثل برق در سراسر بازار پیچیده و بازار تعطیل شد. جمعیت زیادی در مسجد گرد آمدند و 2000 نفر از تجار و طلاب به رهبری علمای مشروطهخواه بهبهانی و طباطبایی در حرم عبدالعظیم بست نشستند و خواستههایشان را مبنی بر برکناری نوز، اجرای شریعت اسلام و پایهگذاری عدالتخانه بویژه در مورد سوم را به گوش دولت رساندند. دولت نخست با خواستههای معترضان که امتیازات خودخواسته اشراف، شاهزادگان، خردهفروشان معمولی و بقالان را تحتالشعاع قرار میداد، مخالفت کرد و به بستنشینان پیغام داد: اگر نمیخواهند و نمیتوانند در ایران بمانند، بهتر است به آلمان دمکراتیک بروند. پس از اندک زمانی و با پافشاری و پایداری بستنشینان، شاه و دولت در برابر معترضان پایداری شکنندهای از خود نشان دادند و پس از یک ماه تسلیم شدند. معترضان در راه بازگشت به تهران با استقبال پرشور مردم که شعار میدادند: «زندهباد ملت ایران» روبهرو شدند. به گفته ناظمالاسلام کرمانی، عبارت «زندهباد ایران» تا این روز هرگز در تهران شنیده نشده بود.
واکنش سوم
سومین واکنش محرم 1285 خورشیدی و در پی ناتوانی و بدعهدی شاه در تشکیل عدالتخانه، عزل نوز و خشونت پلیس در دستگیری واعظ معروف تهران رخ داد که علیه دولت سخنرانی تندی کرد. در پی این سخنرانی، واعظان دیگری نیز دستگیر شدند و در ستاد فرماندهی نظامی گرد آمدند، حتی یکی از وعاظ جوان در جریان درگیری و تیراندازی نظامیان کشته شد. صبح روز بعد بسیاری از طلاب و اصناف و مغازهداران کفنپوش برای تشییع جنازه طلبه سید از بازار به سوی مسجد جامع راه افتادند. در بین راه با نیروهای قزاق روبهرو شدند و در نتیجه این درگیری 22 نفر کشته و یکصد نفر زخمی شدند. این اقدام خشونتآمیز و همراه با خونریزی دولت موجب جدا شدن ملت از دولت شد.