به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، این احساس نیاز باعث شد دوستداران ادبیات کودک در سال 1341 شورای کتاب کودک را با انگیزه رشد و توسعه ادبیات کودکان و تهیه کتابهای مناسب برای کتابخانههای مدارس تأسیس کنند. در آستانه چاپ جلد پانزدهم فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، نوشآفرین انصاری بانوی 74 ساله و یکی از اعضای هیأت مؤسس تدوین این فرهنگنامه و دبیر شورای کتاب کودک و نوجوان که بیش از 30 سال در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران تدریس کرده است، با ایران زندگی به گفتوگو نشست و از تدوین این فرهنگنامه و نقش زندهیاد یحیی مافی و همسرش معصومه سهراب در این راه صحبت کرد.
چه نیازی باعث شد فرهنگنامه کودک و نوجوان تدوین شود؟سالهای 1330 تا 1340 آموزش و پرورش وارد تحول نوینی شده بود و افرادی مانند توران میرهادی و یحیی مافی و همسرشان پیشگامان این تحول نوین بودند. در آن سالها در مدارسی که توسط این افراد تأسیس شد، توجه اصلی به کتابخانه بود و این که برای پاسخ دادن به سؤالات دانشآموزان باید کتابخانهای متناسب با سن آنها راهاندازی شود و با غنی کردن کتابهای آن بتوان پاسخگوی همه سؤالات آنها بود. از جمله منابعی که باید در کتابخانه مدارس وجود داشته باشد، کتابهای مرجع و فرهنگنامههایی است که به صورت صریح و ساده پاسخگوی سؤالات نسل نوجوان باشد و خود این فرهنگنامهها انگیزهای برای پرسیدن ایجاد کنند.
در آن زمان کارشناسان تعلیم و تربیت، این کمبود را به خوبی حس میکردند و متوجه بودند که دانشآموزان در مورد سرزمینشان اطلاعات زیادی ندارند و کتابهایی که در آن زمان در این ارتباط وجود داشت، برای این گروه سنی قابل فهم نبود. همین امر باعث شد شورای کتاب در سال 1341 با انگیزه رشد و توسعه ادبیات کودکان و تغذیه کتابخانههای مدارس تشکیل شود و آغاز به کار کند.
با آغاز به کار این شورا تدوین فرهنگنامه کودکان سرلوحه کارها قرار گرفت و در سال 1358 اعضای شورا تصمیم گرفتند با تکیه بر تخصصهایی که داشتند، این فرهنگنامه را تدوین کنند. سرمایه این کار با وصیت محسن خمارلو که دوست داشت برای کودکان سرزمین ایران کار فرهنگی انجام دهد، توسط همسرشان توران میرهادی برای انجام این کار اختصاص پیدا کرد و به این ترتیب تدوین فرهنگنامه کودکان که در حقیقت یک مدرسه باز برای تمام دانشآموزان ایران زمین بود، آغاز شد.
چند جلد از فرهنگنامه تدوین و به چاپ رسیده و چه موضوعاتی در این کتب مرجع برای دانشآموزان در نظر گرفته شده است؟نخستین جلد این فرهنگنامه در سال 1371 به چاپ رسید و تاکنون 14 جلد از این فرهنگنامه که شامل 3 هزار مقاله و 5 هزار مدخل به همراه چند هزار تصویر و نقشه است، به چاپ رسیده و جلد 15 آن نیز زیر چاپ است. این فرهنگنامه برای کودکان و نوجوانان گروه سنی 10 تا 16 سال است و ویراستاری آن با زبانی ساده و صریح انجام شده است.
در این فرهنگنامه موضوعاتی که برای بسیاری از دانشآموزان همیشه مورد سؤال است با زبانی قابل فهم برای آنها آورده شده است، مثلاً وقتی درباره کشوری توضیح میدهد، نه تنها شکل پرچم، مساحت، جمعیت و نقطه جغرافیایی آن را، بلکه تاریخ مختصری از کشور، اقتصاد، منابع طبیعی، آب و هوا، فرهنگ، مشاهیر، آیین رسمی و آداب و رسوم آن کشور معرفی شده است.
چرا با وجود ضرورت شناخت فرزندان ایران از این فرهنگنامه هنوز بسیاری از دانشآموزان با آن آشنایی ندارند؟یکی از مشکلات اساسی که نظام آموزش و پرورش ما با آن مواجه است، نبود کتابخانههای مناسب برای کودکان و نوجوانان است. از سوی دیگر کتابدار کودک و نوجوان نداریم تا علاوه بر آشنایی با ادبیات کودک و روانشناسی کودک و نوجوان کتابهای مناسب آنها را تهیه کرده و در اختیارشان قرار دهند. به همین خاطر این فرهنگنامه مهجور مانده است.
این فرهنگنامه باید حرکت کند و در مدارس به عنوان یک منبع اصلی در اختیار دانشآموزان قرار گیرد. در این فرهنگنامه سعی شده است از تصاویری که بار اطلاعاتی دارند، استفاده شود و تجربه ثابت کرده که کودکان و نوجوانان تصویرخوانهای خوبی هستند و تصاویر آنها را بیشتر جذب میکند و باعث میشود اطلاعات مربوط به این تصاویر را مطالعه کنند. خوشبختانه در حال حاضر کتابخانهای تخصصی برای کودکان و نوجوانان که ساختمان آن توسط دو فرد نیکوکار هدیه شده، در منطقه منیریه تهران راهاندازی شده است و در آنجا کتابهای زیادی از جمله فرهنگنامه برای مطالعه کودکان و نوجوانان به امانت داده میشود.
مرحوم یحیی مافی و همسرشان معصومه سهراب چه نقشی در تحول نظام آموزش و پرورش و همچنین تدوین فرهنگنامه داشتند؟این زوج که گوشت و پوست و استخوان آنها از آموزش و پرورش بود، اواخر دهه 1320 نخستین کودکستان را تأسیس کردند. هر دو آنها فرهنگی و مدیر بودند. خانم سهراب بسیار خلاق بود و کتابخانه این مدرسه بیش از 30 هزار جلد کتاب برای کودکان و نوجوانان داشت. روش جالبی که خانم سهراب برای علاقهمند کردن بچهها به کتابخوانی و همچنین تدریس داشت، این بود که برنامههایی اجرا میکرد و هر کدام از دانشآموزان خودش را شبیه قهرمان داستان درمیآورند و به این ترتیب همه آنها به داستان کتاب علاقهمند میشدند.
ایده خانم سهراب باعث شد امسال کانون کارگاه ماسک با حضور 35 هنرمند تصویرگر در این شورا برپا شود. در این کارگاه هنرمندان ماسکهای قهرمانان کتاب داستانها را طراحی کردند و چندی قبل نیز به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس شورای کتاب کودک و نوجوان این ماسکها به نمایش درآمد. تلاشهای این زوج فرهنگی در شورا و همچنین ترویج فرهنگنامه بسیار مشهود بود آنها معتقد بودند کودک باید آزاد باشد و بپرسد و منابع پاسخ سؤالاتش را بشناسد. باید بپذیریم یک معلم همه اطلاعات را ندارد و دانشآموزان را برای پیدا کردن پاسخ سؤالات به کتابخانه هدایت کند.
شورا در ترویج فرهنگ کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان سراسر کشور چقدر موفق عمل کرده است؟البته این شورا یک مؤسسه مردمنهاد است و از آن حمایت دولتی نمیشود. در سالهای اخیر 150 کارشناس داوطلب کتابهای مختلف را در 20 زمینه بررسی میکنند و با مخاطبشناسی فهرست کتابهایی که مناسب گروههای مختلف سنی کودکان و نوجوانان است،منتشر میکنند.
تا به امروز 504 کتاب برگزیده و مناسب کودکان و نوجوانان انتخاب شده است و روند بررسی کتابها همچنان ادامه دارد. در بررسی کتابها دو فاکتور روایت داستان و همچنین فضای آرامش آن در نظر گرفته میشود. برای ترویج کتابخوانی نیز کارهای زیادی انجام دادهایم و فرزانه اخوت، یکی از اعضای شورا با سفر به بسیاری از شهرها و روستاهای کشور با حضور در میان مردم و ترویج کتابخوانی بین دانشآموزان کتابخانههایی را در آن مناطق تأسیس کرده است و ما تلاش میکنیم که با ارسال کتابهای مناسب به این کتابخانهها، فرهنگ مطالعه را در مناطق دورافتاده کشور ترویج دهیم.
چه کسانی در علاقهمند شدن شما به کتابخوانی و انتخاب رشته کتابداری نقش داشتند؟74 سال قبل در یک خانواده فرهنگی به دنیا آمدم. مادرم در آلمان و در رشته تعلیم و تربیت پیش از دبستان تحصیل کرده بود و پدرم کارمند وزارت امور خارجه بود. به خاطر شغل پدر هر سال به کشورهای مختلفی سفر میکردیم و من در هند به دنیا آمدم.
در آن زمان مادرم ما را به خواندن کتاب تشویق میکرد اما کتابهایی که مناسب گروه سنی ما باشد یا زبان آن قابل فهم باشد، بسیار کم بود و ما مجبور بودیم که هر کتابی را که به دست میآوردیم، بخوانیم. علاقه زیاد من به کتاب باعث شد در سوئیس در رشته کتابداری تحصیل کنم و پس از آن به ایران بازگشتیم و در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران رشته کتابداری را تدریس کردم. همیشه به دانشجویان تأکید میکردم که کتابداری این پیام را دارد که ما نسبت به ایجاد ارتباط بین کتاب و کودک یک مسئولیت اجتماعی داریم و باید آن را به خوبی انجام بدهیم.
مطالعه کتاب چقدر دیدگاه فرزندان را نسبت به زندگی تغییر میدهد تا مهارتهایی را که نیاز دارند کسب کنند؟کتاب یک زندگی است و نویسندهها وقتی داستانی را مینویسند خود در این داستان زندگی میکنند و کودک با خواندن این داستان با آن زندگی میکند. یکی از راههای انتقال تجربه، فرهنگ، نشیب و فرازهای زندگی و همچنین نشان دادن آسیبها، مطالعه کتاب است. کودک با خواندن کتابها و آثار خوب در زمینههای مختلف اطلاعات کسب میکند و از این اطلاعات در راه کسب مهارت و همچنین تغییر نگرش نسبت به دنیای اطراف بهرهمند خواهد شد. تجربه نشان میدهد اطلاعات و مهارتهای کودکی که کتابهای مختلفی در اختیار دارد بیشتر از کودکی است که فقط کتابهای درسی میخواند.
امروزه خواسته والدین موفقیت فرزندانشان در مقاطع مختلف تحصیلی و کنکور است و توجه کمی به دانش عمومی آنها دارند. این نگرش چقدر به آینده کودک آسیب وارد میکند؟متأسفانه این پدیده که در 50 سال اخیر رواج پیدا کرده و سرچشمه آن به خاطر نوع نگاه دولتی به آموزش است باعث شده رسیدن به فرزندان به جای اینکه انسانی متفکر و خلاق پرورش پیدا کند برای هم رقیب میشوند و برای موفقیت دست به هر کاری میزنند. این نوع نگاه والدین و سنجش موفقیت بچهها با امتحانات و کنکور باعث شده است بسیاری از ناشران برای کسب پولهای کلان سراغ انتشار کتابهای کمک درسی بروند و عملاً بچهها فقط به خواندن درس و جزوات کنکور و کتابهای کمک درسی اکتفا میکنند.
گاه والدین به ما مراجعه کرده و میخواهند با فرزندشان صحبت کرده و او را راضی کنیم خواندن کتابهای غیردرسی را کنار بگذارد و فقط کتابهای درسی بخواند تا در امتحانات موفق شود. تأکید من به والدین همیشه این بوده است که اینها مخالف هم نیستند و مطالعه کتابهای غیردرسی مانعی برای خواندن کتابهای درسی نیست ولی متأسفانه جامعه ما گرفتار تفکر بسته نظام آموزشی شده است.
فرهنگنامه کودک و نوجوان تا چه اندازه در کم کردن این فاصله موفق بوده است؟عشق به کتاب در ذات هر کودک است و این واقعیتی است که در این 50 سال تلاش برای فرهنگ کودکان آن را به خوبی لمس کردهام. بسیاری از خانوادهها در تضاد بین کتب درسی و کتابهای غیردرسی گرفتار هستند اما باید بپذیریم کتابهای درسی پاسخگوی تمامی سؤالات نیست و معلم نیز نمیتواند پاسخگوی سؤالات بیشمارآنها باشد.
پس با توسعه فرهنگ کتابخوانی و کتابخانهها باید ضمن کاهش این فاصله کاری کرد که بچهها از پژوهش لذت ببرند و این هدفی بود که ما در تدوین فرهنگنامه و همچنین شورای کتاب آن را دنبال کرده و میکنیم. باید این آزادی را به کودک بدهیم که با مطالعه کتابهای دیگر و انجام کارهای پژوهشی پاسخی برای سؤالاتش پیدا کند.