شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
در يک کلاس، شاگردی از استاد پرسيد: «منطق چيست؟» استاد کمی فکر کرد و جواب داد: «گوش کنيد، مثالی مي زنم، دو مرد پيش من می آيند. يکی تميز و ديگری کثيف است، من به آن ها پيشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنيد کدام يک اين کار را انجام می دهد؟» شاگرد جواب داد: «خوب مسلما کثيفه!» استاد گفت: «نه، تميزه، چون به حمام کردن عادت کرده است و کثيفه قدر آن را نمی داند. پس چه کسي حمام می کند؟» شاگرد جواب داد: «تميزه!» استاد گفت: «نه، بر عکس کثيفه، چون او به حمام احتياج دارد.» و باز پرسيد: «خوب، پس کدام يک از آن ها حمام مي کنند؟». شاگرد گفت: «کثيفه!» استاد گفت: « نه، البته که هر دو ! تميزه به حمام کردن عادت دارد و کثيفه به حمام احتياج دارد. خوب بالاخره کی حمام مي کند؟» شاگرد با سر درگمی جواب داد: «هر دو!» استاد اين بار توضيح داد: «نه، هيچ يک! چون کثيفه به حمام کردن عادت ندارد و تميزه هم نيازی به حمام کردن ندارد!» شاگرد با اعتراض گفت: «بله درسته، ولی ما چطور می توانيم تشخيص دهيم؟ هر بار شما يک چيزي را می گوييد و هر دفعه هم درست است!» استاد در پاسخ گفت: «خوب پس متوجه شديد، اين يعنی منطق بعضي ها! اين منطق بسته به اين است که چه چيزي را بخواهی ثابت کنی!»
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار