مردم آذربايجان غربي نيز به رسم ديرين از اولين روزهاي ماه اسفندماه به
استقبال نوروز ميروند و مطابق سنت هاي کهن و قديمي مردم آذربايجان غربي
هفته اول اسفند ماه را "چيله قووان" يعني هفتهاي که چله زمستان را فراري
ميدهد يا يالانچي چارشنبه (چهارشنبه دروغين) ميناميدند و با آيينهايي
اتمام فصل زمستان را جشن ميگرفتند.
در
گذشته آذربايجان، چهارشنبه هفته دوم اسفند ماه موسم به "کوله چارشنبه"
يعني چهارشنبه کوتاه بود و سومين چهارشنبه نيز "موشتولوقچي چارشنبه (
چهارشنبه پيام آور) يا قره چارشنبه (چهارشنبه سياه يا بزرگ) يا خبرچي
چارشنبه نام داشت.
در مطالعات مردم شناسي انجام گرفته هر کدام از
اين چهار چهارشنبه ماه اسفند، نمادي از عناصر چهارگانه يعني آب، خاک، باد و
آتش بودند که با طبيعت کشاورزي منطقه آذربايجانغربي نيز سنخيت دارند و
مردم نيز هر کدام از اين چهارشنبه ها را به نوعي با آيينهايي خاص گرامي
ميداشتند.
پيشگامان ايام نوروز تکم چي لر
مردم
آذربايجان غربي در گذشته آيينهاي زيادي براي استقبال از نوروز کهن داشتند
که امروز برخي از آنها از حافظه مردم اين سامان پاک شده اند و برخي نيز در
آستانه فراموشي قرار گرفتهاند.
يکي
از رسم هاي زيباي ايام نوروز در آذربايجان غربي به گفته پدران و پيران اين
منطقه رسم "تکم چي" ها بوده که در زمان حاضر به طور کلي به فراموشي سپرده
شده است.
رسم (تکم چي) است " تکم" يا به عبارتي " تکه taka" در
زبان ترکي به معني بز نر بالغ است و "چي" پسوني است که نسبت شغلي – مجري
گري – بين فرد و مراسم ايجاد ميکند.
بر اساس پژوهشهاي انجام
يافته زمان دقيق اجراي اين رسم معلوم نگرديده ولي با توجه به نزديکي اجراي
آن به ايام نوروز(اسفند) ميتوان گفت که اجراي آن بي مناسبت با فرا رسيدن
ايام خجسته نوروز نبوده است چه بسا که اين رسم در حوزههاي فرهنگي
آذربايجانشرقي و استان اردبيل نيز به لحاظ فرا رسيدن نوروز برگزار ميشده
است اشعاري که تکم چيهاي حوزه ياد شده در اين ارتباط ميخواندند نيز
ميتوان مويد همين مطلب باشد.
چندي از اشعار تكم چي:
جناب جبرئيل نامه گتوردي
گتور جگين پيمبره يتوردي
مبارک قوللارين گويه گوتوردي
سيزون بوتازه بايراموز مبارک
آيوز ، ايلوز ، هفتوز ، گونوز مبارک
ترجمه:
جناب جبرائيل نامه آورد / به محض آوردن به پيامبر رسانيد / پيغمبر
هم
دستهايش را بر آسمان برداشت که / اين عيد تازهتان مبارک باشد / ماهتان
،
سالتان، هفتهتان، روزتان مبارک باد /
هفت سين و سبزه نوروزي
يکي
ديگر از آيينهاي نوروزي که پيشينه بسيار کهن داشته و تا به امروز نيز به
حيات خود ادامه داده است، گسترش سفره هفت سين است.با اين اوصاف گستردن سفره
هفت سين در ميان مردم آذربايجانغربي خصوصا در روستاها آن طور که امروز
رواج يافته، معمول نبوده و تنها به باز کردن سفره عيد اکتفا ميشده است.
از
ديگر سوم درست کردن سبزه عيد نوروز است که کدبانوان شهري و روستايي
آذربايجان از چند روز مانده به پايان سال دانه هاي گندم، عدس و ... را در
ظرفي خيس ميکنند و روي آن پارچه نازکي ميکشند و هر از گاه روي آن آب
ميپاشند تا دانه ها اندک اندک جوانه زنند و سبز شوند. برخي از زنان با
سليقه نيز، اين کار را با بذر بر روي کوزههاي سفالي انجام ميدهند، که پس
از چند روز با جوانه زدن و ريشه دواندن سبزه ها، کوزه شکل سبز و زيبايي به
خود ميگيرد.
در گذشته خانوادههاي آذربايجاني سفره سفيد پارچهاي
به نام " بايرام سوفراسي" سفره عيد يا "يميش سوفراسي" سفره خوراکي را در
اتاق مهمان پهن ميکردند و هر مهماني که از راه مي رسيد پاي آن مينشست و
صاحبخانه از آنها پذيرايي ميکرد. اين سفره در واقع هم سفره پذيرايي بود و
هم سفره هفت سين، اما به شکل محلي و قديمي که بسان امروز از تشريفات مواد
آن خبري نبود.
زنان با سليقه سفره عيد را که پارچهاي چهارگوش مربع
يا مستطيل بود با استفاده از نخهاي رنگين، گل بوتههايي در چهار گوشه آن
سوزن دوزي ميکردند و ملزومات سفره را به شکل زيبايي روي آن ميچيدند و پاي
همين سفره از مهمانان پذيرايي ميکردند.
معمولا در اين گونه مجالس
بزرگترها در بالا و صدر مجلس و کودکان در پايين سفره مينشستند و مقابل هر
دو نفر هم يک بشقاب گذاشته ميشد.
اين نکته گفتني است که محتويات
اين سفره حدودا تا پنجاه سال پيش (دهه 30) به غير از سفره هفت سين به سبک
امروزي بود که در سطور پيش از آن ياد شد.
معمولا در سفرههاي عيد
قديمي و سنتي تنقلاتي مانند نخود، کشمش، مغز بادام و گردو، شيرينيهاي
رنگين، شيريني نعناعي، سنجد، پاداخ يا "چسفيل"، خرما، انجير، انار، سيب، "
قيزيل ئوزوم" انگور سرخ، ترشي خربزه يا ترشي انگور، شيريني کوکه، حلواي
خانگي و همچنين موادي مانند: سجوق، سماق، سير، سکه، لپه، برنج، بلغور و
سبزه را به عنوان سفره هفت سين در کنار اقلام ياد شده بالا ميگذاشتند،
سبزه را معمولا از پخله" باقلا" يا گندم و در برخي خانواده از سنب و...
تهيه ميکردند.
زناني که با سليقه بودند بر روي سبزه چند دانه ذرت
بو داده هم ميريختند تا شبيه شکوفه باشد و فرا رسيدن بهار و جريان زندگي
را نشان دهد يا کمي نشاسته را در آب حل کرده و به شکل نقطه نقطه روي
برگهاي باقلا ميزدند، پس از خشک شدن روي آنها را با رنگ سرخاب تزيين
ميکردند.
عارافات آخشامه(شب عرفه)، زيارت اهل قبور
هميشه
در ميان آذربايجانيها خصوصا شيعيان، برگزاري اعياد ملي و مذهبي اغلب با
ديد و بازديد و زيارت اهل قبور بوده و شاديهاي اين روز را همراه با قرائت
فاتحه و احسان کردن به اموات خويش تقسيم ميکنند از اين رو طبق رسم معمول
روز قبل از عيد اعم از اعياد مذهبي مانندک عيد فطر و قربان يا اعياد ملي،
در آخرين پنجشنبه سال بايد به زيارت اهل قبور رفت و براي آمرزش گناهان آنها
فاتحهاي خواند، چرا که ارواح مردگان هميشه در چنين ايامي چشم به راه بوده
و طالب احسان و دعاهايي مغفرت آميز از سوي بازماندگان هستند.
در
اعتقادات مسلمانان آذربايجانغربي آخرين روز از سال را عارافات آخشامه
ميگويند و چنان که اشاره شد بايد به زيارت اهل قبور رفت، و براي اموات خود
فاتحه خواند. از اين رو زنان و مردان معمولا بعد از ظهر روز عرفه به
اتفاق، بر سر قبور اموات خود حاضر شده، سنگ قبرها را ميشويند و گلاب مي
پاشند و در شهرها برخي نيز سبزه نوروزي، چند شاخه گل رز يا گلايول و ...
روي قبر ميگذارند؛ سوره جمعه و فاتحه قرائت کرده و در آخر ضمن طلب آمرزش
گناهان براي مردگان، مقداري نقل، حلوا، خرما و نانهاي محلي مانند کوکه
احسان ميکنند.
تحويل سال و ديد و بازديد
با نزديک
شدن به زمان تحويل سال، طبق سفارش اسلام مومنين غسل مستحبي کرده و خود را
براي سال نو تطهير ميکنند. بزرگ خانواده به اتفاق اهل و عيال بر سر سفره
عيد مينشينند و سوره هايي چند از قرآن مجيد را تلاوت ميکنند و برخي نيز
در روستاها در مساجد جمع ميشوند و دعاي "چهل ياسين" را ميخوانند و بر تنگ
ماهي فوت ميکنند بر اين باور که هر موقع ماهي سرخ داخل تنگ،. وارونه شود
نشان تحويل سال است.
در ضمن اين باور در ميان ساکنان شهرهاي استان،
خصوصا پيرمردان و گيس سفيدان نيز از عموميت بيشتري برخوردار است که در
لحظه تحويل درختان بيد، سر تعظيم فرود ميآورند و آبها بند آمده و از حرکت
باز ميايستند؛ هر کس در اين لحظه متوجه اتفاق فوق شود، هر نيت و آرزويي
بکند بيشک دعاي او نزد خداوند مستجاب خواهد شد؛ و آنگاه که سال نو شد،
دعاي تحويل سال قرائت ميشود.
« يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبر الليل و النهار، يا محول و الحول و الاحوال، حول حالنا الي احسن الحال»
و اهل منزل بر محمد و آل محمد صلوات ميفرستند، و سپس اولين تبريک هاي
نوروز و روبوسيها از پاي سفره هفت با جملات زير آغاز ميشود:
"بايرامين موبارک اولسون" و جواب مي شنوند: "سنينده بايرامين موبارک اولسون، يوز بله بايراملار گوره سن".
معمولا
در برخي از روستاهاي حومه اروميه مانند جهتلو، رسم بود دعاي تحويل سال را
پساز خواندن، بر کاسهاي آب فوت ميکردند و به باغات انگور ميپاشيدند تا
برکت زيادي داشته باشد.
در ايام گذشته معمولا سفره عيد خانواده ها
تا روز سيزدهم به همان شکل گسترده ميماند و در اين روز است که سفره برچيده
شده و سبزه آن توسط مسافران سيزده به در به دست آب روان سپرده ميشود، چرا
که در باور مردم، ماندن سبزه در اين روز شگون نداشته و چه بسا رها کردن
سبزه نوروزي در آب جاري به منزله جريان زندگي و حيات دوباره جانداران باشد.
انتهاي پيام./ز