نگاهی به فیلم " زغال سیاه، یخ نازک"
نگاهی به فیلم " زغال سیاه، یخ نازک"
به گزارش خبرنگار حوزه سینما
باشگاه خبرنگاران به نقل از هالیوود ریپورتر؛ شاید نتوان "زغال سیاه، یخ نازک" را یکی از خلاقترین فیلمهای چینی حاضر در جشنواره برلین دانست. این فیلم سلامی به فیلم نوآر هالیوودی دارد که نویسنده و کارگردانش، دیائواست.
اجزای جسد تکهتکه شده یک انسان به مرور در سطح شهر پیدا میشود، این اجزا در جاهای دور افتادهای پیدا میشوند که برای یک قاتل بسیار سخت است در یک روز آنها را پراکنده کند.
کارآگاه ژنگ(یائوفان) با شخصیت خندهآور و سبیلهایش وارد داستان میشود. اول او را در اتاق یک هتل میبینیم، یینان، شوخیهای کنایه آمیز فیلم" اونیفورم" را با بدبینی و تیرگی فیلم" قطار شب" در هم آمیخته است. اما جدا از همهی تعریف و تمجیدها، فیلم به عنوان یک داستان کارآگاهی قابل درک نیست. مخاطبان علاقمند از اتمسفر عجیب فیلم لذت میبرند در حالیکه داستان و شخصیتها آنها را گیج کرده است.
سال 1999، معلوم میشود بستهی عجیب و غریبی که در سطل زباله جاییکه آخرین مرافعهاش را با همسر سابقش داشته است.
بعد از یک بحث پوچ در ایستگاه قطار، همسرش او را ترک میکند.
گروه کارآگاه ژنگ هویت مقتول را کشف میکنند. قربانی مرد سادهای بوده که بار زغال ماشینها را وزن میکرده است.
فیلم دیائو یک تجدید بیعت سادهای با استادان این سبک دارد، فیلم او محیط سنتی فیلم نوآر را با قرار دادن داستان در بین مردم حقیر و طبقه پایین جامعه چین، وارونه میکند.
اگر طرح داستان منسجمتر بود و مخاطب را بیشتر جذب میکرد و اگر شیوه روایت داستان منضبطتر بود، اتمسفر فوقالعاده پیچیدهی فیلم بسیار قوی جلوه میکرد.
لیائو را در فیلمهای "کلاه سبز" و "زودیاک چینی" دیدهایم، این بار در قالب کلاسیک یک آدم بیخواب سه سخت و خنثی میبینیم که جدا از شخصیتاش، شکل و شمایل مرموزترین فرد فیلم را دارد.
تصاویر فیلمبردار دونگ جینسونگ از خیابانهای پوشیده از برف، زیرگذرها، کارخانههای بزرگ، به شدت بکرهستند و فیلم را در فضایی بین واقعیت و خیال معلق میکند.
انتهای پیام/