به گزارش
خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران، "مهدی منتظری" کارشناس مباحث فقه و حقوق اسلامی در یادداشتی به آسیبشناسی سبک زندگی غربی و تبیین ضرورت سبک زندگی اسلامی- ایرانی پرداخته است.
سبک زندگی، از مباحث جذاب، کاربردی و نتیجهبخش در میان مردم جهان است. دانشگاهها، رسانهها، اهل فکر و اندیشه تاکنون مطالب بسیاری در این موضوع نوشته و گفتهاند. مباحثی از قبیل بررسی چیستی و چرایی سبک زندگی، بررسی سبکهای زندگی غربی و اسلامی، الگویابی صحیح در روشهای زندگی، از این قبیل مباحث هستند. در این نوشتار، به اختصار به برخی مسائل کلیدی مبحث سبک زندگی میپردازیم.
سبک زندگی به معنای شیوه و روش زندگی کردن یک انسان، گروه یا جامعه است. سبکهای زندگی مجموعهای از شیوههای رفتار، حالتها و سلیقههای مبتنی بر طرز تلقیها و ارزشها در هر زمینهای است.
سبک زندگی در سطح اجتماعی، در بیشتر مواقع با جمع شدن مجموعه عناصر سبک زندگی در یکجا شکل میگیرد و به این ترتیب افراد یک جامعه در یک سبک زندگی مشترک میشوند.
"سبکی شدن" زندگی با شکلگیری فرهنگ مردم رابطه نزدیکی دارد؛ به همین دلیل میتوان شناخت لازم از افراد جامعه را از سبک زندگی افراد آن جامعه بهدست آورد. مفهوم سبک زندگی در غرب یکی از مفاهیم علوم اجتماعی، علم جامعهشناسی و مردمشناسی است. سبک زندگی در رشته مطالعات فرهنگی نیز به مجموعه رفتارها، مدلها و الگوهای کنش فردی اطلاق میشود که معطوف به ابعاد هنجاری، رفتاری و معنایی زندگی اجتماعی او باشد.
نخستین سبکهای زندگی در دنیا، پس از شکلگیری جوامع اولیه بشری و معنا پیداکردن مفهوم زیستن در میان بشر و در پیش گرفتن رویهها و شیوههای زندگی توسط آنان، شکل گرفته وموفقترین و رضایتبخشترین سبکهای زندگی جوامع نخستین، سبکهای مبتنی بر دین، فرهنگ، ادب، تفکر و تعقل بوده است.
مشاهده سبکهای موفق و رضایتبخش زندگی در جوامع الهی با رهبری پیامبران و مشاهده سبکهای زندگی جوامعی با رهبری حکما و فلاسفه، در شرق و غرب دنیا مؤید این ادعا است. در قرن اخیر اصطلاح سبک زندگی (life style)، در غرب نخستین بار توسط "آلفرد آدلر" روانشناس اتریشی استفاده شده است.
با اندک مطالعهای درمییابیم که بیش از هزار سال است که سبک زندگی در جوامع اسلامی، مبتنی بر آموزههای اصیل دین اسلام و فرهنگهای بومی مناطق مختلف شکل گرفته است که متأسفانه گاهی جوامع اسلامی در عمل از آن سبکها فاصله گرفتهاند؛ برخی عوامل مانند عدم التزام عملی به "دستورات سبکی اسلام"، تقلید از غرب، تهاجم فرهنگی، افراط در مدرنسیم، کمسوادی توده مردم و تفسیر غلط از دین، موجب درهم ریختگی سبک زندگی عملی در جوامع اسلامی، در طول تاریخ شده است.
قرآن و سنت (رفتار و گفتار و تأییدهای پیامبر(ص) و اهل بیت او به عنوان کاملترین انسانهای الهی و مصون از خطا و اشتباه) همواره به مثابه دو منبع مولّد در سبک و روش زندگی اسلامی همراه مسلمانان بوده است. تاریخ گواهی میدهد که پیامبر(ص) و اهل بیت همواره سعی بر آموزش بهتر زیستن، الهی زیستن و سالم زیستن داشتهاند.
تاریخ گویای این سخن است که مردمان صدر اسلام مستقیماً از پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان سبک زندگی میآموختند و آن را با فرهنگ عرفی و بومی خود میآمیختند و به این ترتیب سبک زندگی اسلامی روز به روز شکل کاملتری به خود میگرفت. پس از آن دوره، انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر ایجاد شد.
در طی قرون بعد کتابهایی نیز با موضوع سبکشناسی زندگی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به رشته تحریر در آمد. این کتابها با عنوان "سیره پیامبر(ص)" و سیره اهل بیت نوشته میشد. استاد شهید مطهری معقتد است که برخی از کتابهای سیره مثل کتابهای تاریخ، گزارشنویسی سادهای از رفتارها و گفتارهای پیامبر درباره زندگی ارائه دادهاند (و بیشتر سیرنویسی بودهاند تا سیرهنویسی) در حالی که انتظار میرفت به جای آن سیرهنویسی انجام گیرد؛ چراکه سیرهنویسی روشی است که در کنار نقل گزارههای تاریخی از رفتار و گفتار پیامبر(ص) و اهل بیت ایشان، مدل، روش و سبک زندگی ایشان را نیز به مخاطب ارائه میکند.
پس از این تحول فکری در سیرهنویسی، در سالهای اخیر شاهد انتشار کتابهایی هستیم که سبک زندگی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) را در قالب اصولی مشخص و تبیین شده ارائه میدهند. از این دست کتابها میتوان به "سیری در سیره نبوی"، "سیری در سیره ائمه اطهار" (اثر شهید مرتضی مطهری)، "سیره نبوی" فردی" اجتماعی، سیاسی، مدیریتی، خانوادگی(اثر استاد دلشاد تهرانی)، "الصحیح من سیرهالنبیالأعظم"، "سیره حضرت علی(ع)"، "سیره حضرت زهرا(س)" و "سیره امام رضا(ع)" (اثر آیت الله سیدجعفر مرتضی عاملی) اشاره نمود که مطالعه آن بر هر مسلمان صاحب سبکی لازم و ضروری است.
در قرن اخیر در پی توسعه فردگرایی، دینگریزی و انسانمحوری در غرب، مردم غرب بر این باور شدند که باید سبک زندگیشان را هر چه آزادانهتر انتخاب کنند. اما با این حال سبک زندگی در غرب در میان جوانان، خانوادهها و سایر نهادهای اجتماعی رضایتبخش نیست. رشد فزاینده ناهنجاریهای اجتماعی در غرب، توسعه روزافزون دینگریزی، بیاخلاقی و هنجارشکنی، حکایت از شکست تئوری سبک زندگی غربی مبتنی بر انسانمحوری دارد.
امروزه حتی اندیشمندان غربی نیز از این شیوه جدید زندگی غربی دفاع نمیکنند؛ چون آراستگی به فضایل انسانی و زندگی مبتنی بر عقلانیت و اصول در نظر همگان شرط کمال است.
به نظر میرسد شیوه زندگی در غرب در سایه قدرت تکنیک و مبتنی بر آموزههای مکتب لذتگرایی پدید آمده و پس از آن، کورکورانه مورد پیروی سراسر دنیا قرار گرفته است؛ به این بهانه که لذت بردن و زندگی مبتنی بر آن، شیرین و راحتیبخش است، هرچند ارزشهای انسانی، اخلاقی و الهی در این میان کمرنگ و حتی محو شود!! البته نمیتوان برخی محاسن اجزای سبک زندگی غربی را انکار نمود (مانند "نظم" و "دقت" در زندگی) اما در مجموع سبک زندگی غربی آسیبهای بسیاری دارد که از آن جمله میتوان به فردانگاری (که زندگی انسان در آن در ذیل پول تعریف میشود)، خانوادهگریزی و یا خانواده ستیزی، مصرفگرایی شدید، حضور شتابزده و مضطربانه در جامعه (که پناه بردن به سبکهای غذایی جدید مانند فستفود یکی از آثار این شتابزدگی است)، تنوعطلبی شدید در انتخاب انواع علاقهمندیها و غیره اشاره نمود.
شیوه و روش زندگی کردن یک انسان مسلمان یا باید مبتنی بر نظر شخصی وی باشد و یا باید برگرفته از آموزههای دین اسلام باشد. دین اسلام با وضع پنج نوع حکم الهی (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) در تمامی موضوعات زندگی بشر در حوزه فرد، جامعه و غیره، به نوعی "راهبرد سبکسازی" به شهروندان جامعه اسلامی ارائه داده است.
قرآن و سنت و احادیث و در پی آن آرای فقهای اسلامی، بهترین سبک زندگی را با هدف سعادتمندی بشر معرفی کردهاند. میدانیم که رسیدن به کمال و نزدیکی به خداوند متعال برای انسان، هدف عالی آفرینش بوده است.
رعایت دستورات اسلام در متن زندگی و انتخاب روش زندگی اسلامی ضامن سعادت زندگی کوتاهمدت دنیا و تضمینکننده سعادت زندگی جاودانه پس از مرگ است. دین اسلام به عنوان کاملترین دین الهی در زمین، دربرگیرنده کاملترین دستورات برای زندگی بشر است. بیشک پیروی از این دستورات با تکیه بر باوری عمیق به خدای متعال و ایمان به پیامبر او زمینهساز عمل به این دستورات خواهدبود.
زمانی که "دستورات سبکساز دین" از باور به عرصه عمل انتقال مییابد، "زندگی خداپسندانه" شکل میگیرد؛ این نوع زندگی همان زندگی قرآنی و پیامبرگونه است و ارتباط معناداری میان اجزای این نوع زندگی وجود دارد.
آرامش ناشی از زندگی خدامحور، نظم و انضباط، تعهد و وجدان کاری، تفریحات سالم، سلایق و علایق انگیزهبخش و در نهایت افزایش سطح رضایتمندی از زندگی و ایجاد روحیه شکرگذاری از خدا و بندگان و تقویت روحیه صبر، همه و همه نمونههایی از نتایج سبک زندگی اسلامی است.
در یک کلام زندگی آرام، رضایتبخش و سالم در دنیا و سعادتمندی پس از مرگ، از نتایج و ثمرات سبک زندگی اسلامی است و راز اثربخشی سبک زندگی اسلامی نیز در پاسخدهی حداکثری به نیازهای جسمی و روحی بشر میباشد.
تاریخ شهادت میدهد که هویت ایرانی با ورود اسلام به این سرزمین از میان نرفت. ایرانیان با ترک عقاید شرکآلود خود، خدا را در متن زندگی وارد کردند و بنده او شدند. هویت و فرهنگ اصیل ایرانی در سایه دین اسلام و مذهب تشیع ایجاب میکند تا مردم ایران همواره ضمن پایبندی به دین و مذهب خویش، هویت ملی و سرزمینی خود را در زندگی حفظ کنند. از جزئیترین امور گرفته تا امور مهمی که مغایرتی با عقل و شرع ندارد.
برخی مظاهر سبک زندگی ایرانی پسندیده و برخی ناپسندند. سبکهای پوششی ملی، تعاملات اجتماعی مانند رفت و آمدهای گرم و صمیمی فامیلی، دعوت به ضیافتها، سفرکردن و غیره نمونههایی از آداب پسندیده ایرانی است.
از طرفی نباید بر سنتها و مظاهر غلط پای فشرد و اسیر آنها شد و از طرفی نیز ایرانیان مسلمان نمیتوانند و نباید به سبک زندگی عربها زندگی کنند. این تصور که سبک زندگی اسلامی همان سبک زندگی کشورهای عربی است تصوری نادرست است. سنتهای زندگی پیامبر(ص) مبتنی بر انسانیت و خدامحوری است. حتی در سبک برگزاری مراسم عزاداری مذهبی نیز، سبک بومی و محلی هر منطقه توسط علمای دینی توصیه شده است. نتیجه اینکه بهترین سبک زندگی در ایران سبک زندگی اسلامی- ایرانی است زیرا تنها چنین سبکی است که ضامن معنویت، انسانیت و هویت ملی، قومی و محلی ماست.
انتهای پیام/