در ابتدای این نوشتار آمده است: «احزاب سیاسی ایران (گروههای فعال
ضدانقلاب) هیچگاه نتوانسته اند از میان جوانان و یا نوجوانان، نیروهای
سیاسی جذب کنند و در نتیجه چون شمع ذره ذره آب شده اند. نمی توان منکر این
شد، این یک واقعیت آزار دهنده است که ما نیروهای سیاسی که آموزش دیده
باشند، با مفاهیم دمکراسی به خوبی آشنا باشند و مکاتب سیاسی را به خوبی
بشناسند، بسیار کم داریم.»
همچنین این وب سایت با اشاره به نمونه ای از این احزاب تاکید کرده: «به
عنوان مثال، جبهه ملی، یکی از قدیمی ترین تشکل های سیاسی ایران است، اگر
نگاهی به آنها بیاندازیم، با تعجب می بینم که هنوز یک سخنگو ندارند، در هر
کشور اروپایی، چند نفر آنها زندگی می کنند و خود را جبهه ملی شاخه آن کشور
می دانند، در همان حال، فاقد تشکل و ارتباطات و یا ساختار مشخص با جبهه ملی
داخل کشور هستند.»
در ادامه این نوشتار آمده است: «ایراد به همه احزاب و گروه های سیاسی وارد
است. واقعیت آزاردهنده این است که همه گروه های سیاسی ایران، هر کدام یک
عیب و ایراد اساسی دارند، از جبهه ملی گرفته تا حزب مشروطه و یا جمهوری
خواهان ایرانی. علت آن نیز همانطوری که در بالا گفته شد، نبود یک ساختار
مشخص در میان گروه های سیاسی است.»
نویسنده در خاتمه متذکر شده است: «در نتیجه هر گروه سیاسی که نگاه کنیم
ایرادی در آن می یابیم. هیچ گاه بین احزاب مختلف بحث رسمی و مناظره در
نگرفته که آنها مجبور به اصلاح ایرادهای خود شوند. هیچ گاه انتخاباتی نبوده
که آنها به صندوق رای و بهبود کار خود فکر کنند! در نتیجه، باید ایراد و
اشکال را در وجود همه گروه های سیاسی ایران پذیرفت. تنها راه نجات ما،
ایجاد یک شورای ملی، از میان همین گروه های پر عیب و ایراد است.»