شما تا چه اندازه به صحبت هایی که با خود و دیگران درمیان می گذارید، پایبند هستید؟ با یقین به آن حرف پا به میدان می گذارید یا شک را همراه خود می آورید؟ کدامش را می پسندید؟

به گزارش  خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران ، گرچه شک و تردید نیز انگیزه‏اى است که موجب تلاش فکرى مى‏شود و آدمى را از نقاط تاریک، به  وادى نور و روشنایى سوق مى‏دهد. اما در این میان ممکن است افرادی هم باشند که ، واژه تردید را با  خود یدک می کشند ! این ها دارای ایمانی ضعیف هستند که باعث می شود در شناخت پروردگارشان  نیز دچار مشکل شوند.                                                                                                                               
امير مومنان علي(ع) در اين باره مي‌فرمايند: «معرفة الله سبحانه، اعلي المعارف؛ شناختن خداي پاك و  منزه، والاترين معرفت‌هاست». 

کوهنوردی می خواست از بلندترین کوه ها بالا برود .
او  پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد، ولی از آنجا که افتخار کار را  فقط برای خود  می خواست ، تصمیم گرفت تنهایی از کوه بالا برود.  شب ، بلندی های کوه را در برگرفته بود ؛ ابر روی  ماه و ستاره ها را پوشانده  بود و مرد هیچ چیز را نمی دید. 

همان طور که از کوه بالا می رفت ، پایش سر خورد و در حالی که به سرعت سقوط می کرد از کوه پرت  شد. در حال سقوط فقط لکه های سیاهی مقابل  چشمانش می دید و احساس وحشتناک مکیده شدن به  وسیله ی قوه جاذبه ، او را در خود می گرفت . همچنان سقوط می کرد ،  در آن لحظات تمام رویداد  های خوب و بد زندگییش به یادش آمد.

اکنون فکر می کرد  مرگ چقدر به وی نزدیک است! ناگهان احساس کرد طناب دور کمرش محکم شد  و در میان آسمان و زمین معلق ماند . در این لحظه سکون چاره ای برایش نماند جز آنکه فریاد بزند؛  خدایا کمکم کن .

 ناگهان صدای پرطنینی از آسمان شنیده شد : چه می خواهی ؟ ای خدا نجاتم بده. 
صدا ادامه داد : واقعا باور داری که می توانم نجاتت دهم ؟
البته که باور دارم .  صدا همچنان کوهنورد را همراهی میکرد : اگر باور داری طنابی که به دور کمرت  بسته  است پاره کن !  
یک لحظه سکوت . . . ! اما مرد تصمیم گرف  با تمام نیرو طناب را بچسبد .
گروه نجات می گویند که روز بعد یک کوهنورد یخ زده را ، مرده پیدا کردند . 
بدنش از طناب آویزان و با دست هایش در حالی که او فقط یک متر از زمین فاصله داشت طناب را 
محکم گرفته بود !! 
 
 حس یقین ، با توجه به درک ما از طول زندگی شکل خواهد گرفت ؛ البته اگر آن را در این مدت با  توجه به امیال نفسانی سرکوب نکنیم .                                                     

انسان با دلی که سرشار از سپیدی و فکری که هر لحظه در تکاپوی ایده ای نو باشد ، سرزنده است ؛ شک ، مانند تبری است که هر لحظه بخواهد ، می تواند ضربه اش را به بدن انسان وارد و او را زخمی کند.                                                                                                                                                      
چه کسی این دنیا ، نعمات آن و انسان را آفریده است؟ هدفش از این آفرینش چه بوده است؟ ما بعد از مدتی زندگی کردن در این دنیا به کدام دیار خواهیم رفت؟                                                                
اگر ما جزو افرادی باشیم که باورمان کمرنگ شده است ؛ علتش را باید در کجا جستجو کنیم؟              
حتماً این ضرب المثل را شنیده اید:                                                                                                       
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم ، یار در خانه ما گرد جهان می گردیم . درست است ، علتش را باید در خود جستجو کنیم ؛ خداوند به انسان عقل و شعور و قلبی که  به ظاهر اندازه مشت دست مان است را ، داده است ؛ قلب می تواند چون دریا بزرگ و نسبت به الطاف دیگر انسان ها انعطاف پذیر باشد (روح خداوند در آن دمیده شده است) . با این اوصاف نباید برای حل مشکلاتمان به دیگران مراجعه کنیم ؛ آنها می توانند راهنمای ما در طول یا بخشی از زندگی باشند  اما در واقع این باور ما نسبت به اهداف خداوند در طول زندگی مان است که می تواند به ما کمک کند تا سعادتمند شویم ؛ فقط یک بار به دنیا می آییم./
برچسب ها: دنیا ، شناخت ، شک ، تردید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار