به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وصیتنامههای شهدا چشمههای جوشان و پرطراوتاند که تشنگان حقیقت و معرفت را سیراب میکنند و از آن روست که رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) مطالعه و دقت در این وصیتنامه ها را سفارش میکردند. در این وصیتنامهها که در روزها و ساعتهای پایانی عمر دنیوی این عزیزان و دراوج اخلاص و وارستگی از دنیا به نگارش درآمده یک جهان سخن و پیام یافت میشود.
وصیتنامهای نیست که از ذکر آیاتی از کلام الله مجید و سخنان معصومین(ع) بهره نبرده یا به دعا و مناجاتی آراسته نشده باشد. با دقت در این وصایای گرانسنگ مشاهده میشود که در اکثر آنان نویسندگان شان که اینک به نام پرافتخار شهید از آنان یاد میکنیم در کنار مطالب فوق از شعر و ادبیات غافل نبودهاند و بنا به سلیقه و ذوق خویش از اشعار فارسی نیز بهره بردهاند.
تنوع اشعار و ابیات در وصیتنامه شهیدان، حکایتی شنیدنی دارد که به چند ویژگی آنان اشاره میشود:
1- تنوع در قالب شعری شامل: رباعی، دوبیتی، غزل، مثنوی و تک بیتی
2- تنوع در موضوع اشعار شامل: پندیات، اخلاقیات، مناجات، اظهار شوق شهادت، اعلام انگیزه حضور در جبهه، ارادت به معصومین(ع)، اعلام وفاداری به امام خمینی(ره).
3- تنوع در سرایندگان اشعار که شامل شعرای متقدم مانند مولوی، حافظ، سعدی، عطار و نیز شعرای معاصر همچون مرحوم سید حسن حسینی و قیصر امینپور و... میشود.
4- گاهی یک شعر را چند تن از شهدا در وصایای خویش آوردهاند مانند: گر مرد رهی میان خون باید رفت... یا آنکس که تو را شناخت جان را چه کند؟.... و نیز در مسلخ عشق جز نکو را نکشند...
در این نوشتار کوتاه از میان هزاران وصیتنامهای که مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفتهاند صدها بیت استخراج شده است و جهت این نوشتار قالب رباعی را انتخاب کردهایم که تقدیم تان میکنیم.
گر مرد رهی میان خون باید رفت/ از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت
شهیدان:
غلامعلی اسلامیپور - مهدی داوودی – داور شیرمحمدی - احمد مهرپور لایقی – رضا سلیمی مقدمی - رضا افتادگان بیدگلی - بهنام یوسفی اردبیلی ـ احمد اصغری - محمد اصغری - جعفر ادب
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند؟/ فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی/ دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
شهیدان:
احمد نورعلیزاده رستگار - جعفر جعفرییه - عبدالرحمن پایداری - محمود حملهداری - علی بیار ـ رضا نصری گورتانی – بابا علی دهقان – احمد وشمگیر – رضا نظری – احمد علی به جامه - اسدالله میرزایی – اسماعیل معینیان – محمود ادب – جعفر ادب – محمد اصغری – داوود دهقانی – شهریار بازیار - محمد رحیمی – سید بابا بابازاده – ابوالقاسم امینی – احمد محمدی ساروقی – رحیم احمدی – قاسم ملکی – علی صدقی – داوود زارعی شیخ رجب - رحیم خلیلزاده – علیرضا تند رو
بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ/گر کافر و گبر و بتپرستی بازآ
این درگه ما درگه نومیدی نیست/صد بار اگر توبه شکستی باز آ
شهیدان: حسین نوچهناسار ـ اسماعیل محیطی برنرق – بیوک آسیابان
افسوس که روح، در بدن نیست مرا/ آن بلبل مست در چمن نیست مرا
یاران و برادران، مرا یاد کنید/ رفتم سفری که آمدن نیست مرا
شهیدان: ابوالفضل یعقوبزاده - غلامحسین شورکی - ابراهیم امینپور
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند/ روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز مردن مهراس/مردار بود هر آن که او را نکشند
شهیدان: جعفر ادب – محمد علی حکیم – نامدار عمادی - احمد وظیفهدان – حسین شفیعی
برخیز که آهنگ سفر باید کرد/ در صحنه عشق ترک سر باید کرد
اینک که به جز خدا کسی با ما نیست/ مردانه ز موج خون گذر باید کرد
شهیدان: اصغر محمدیپور - اصغر مختاری اسفیدرجانی – امیر جاودان – رضا خیری – سید حسین فاطمی
ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم/گر جان طلبد دریغ از جان نکنیم
دنیا اگر از یزید لبریز شود/ ما پشت به سالار شهیدان نکنیم
شهیدان: اصغر ناصرانی (نعیمی)- محمدرضا انباری – عمران همرنگ
برخیز که در طریق حق گام زنیم/ از باده گلرنگ شرف، جام زنیم
از خون شهیدان، شرری برگیریم/ صد شعله به تاج و تخت صدام زنیم
شهید بهادر افراز
صحرای خطر، گام مرا میخواند / صهبای سحر، جام مرا میخواند
هنگامه رفتن است، هان گوش کنید / از عرش، کسی نام مرا میخواند
شهید منصور باصری
در حجله عشق بیکفن باید رفت / دلسوخته، پاره پاره تن باید رفت
از جان بگذر که در سراپرده دوست / فارغ ز سر و دست و بدن باید رفت
شهید رمضان پاکروش
من همسفر باد سحر خواهم شد / خاک گذر اهل نظر خواهم شد
در آتش عاشقی به سر خواهم شد / پولادم و آبدیدهتر خواهم شد
شهید رستم حمیدی
زیباست که جان در ره جانان بدهیم/ سر را به سرافرازی ایران بدهیم
یک دست تفنگ و دست دیگر قرآن / با نام شهید راه حق جان بدهیم
شهید رحیم کلبادینژاد
آنجا که تویی راهگذر نیست مرا / جز دوری تو غمی دگر نیست مرا
خواهم که به جانب تو پرواز کنم / اما چه کنم که بال و پر نیست مرا
شهید اسماعیل ناطق بادیهنشین
زخمم بزنید بارور خواهم شد/ بالم شکنید بال و پر خواهم شد
خونم بخورید سرختر خواهم شد /حلقم ببرید زندهتر خواهم شد
شهید اسماعیل هادیزاده کورنده
شوریده دلان ز بند زندان رفتند / مرغان سحر به سوی بستان رفتند
برخیز تو ای ز کاروان جا مانده/ با بانگ جرس سبک سواران رفتند
شهید اصغر نوروزی
آنان که بود عشق خدا بر سرشان/ شیرند و دل بیشه بود سنگرشان
خواهند جدا شود سر از پیکرشان/ یک مو نشود کم ز سر رهبرشان
شهید مرتضی آتلوخانلو
گفتم که چرا دشمنت افکند به مرگ/گفتی که چو دوست بود خرسند به مرگ
گفتم که وصیتی نداری؟ خندید/ یعنی که همین بس است: لبخند به مرگ
شهید محمدعلی یوسفوند
آن دم که ز خون خود وضو میکردم/ دانی که ز حق چه آرزو میکردم؟
ای کاش مرا هزار جان بود به تن/ تا آن همه را فدای او میکردم
شهید محمدجواد شعبانیسرخنی - شهید حسین اشرفی
گفتم دل و جان بر سر کارت کردم / هر چیز که داشتم نثارت کردم
گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی/ آن من بودم که بیقرارت کردم
شهید اکبر رنجبر
یا رب نظر لطف عطا کن همه را/ داریم دل خسته دوا کن همه را
هر چند گنهکار و پریشان حالیم/ زوار شهید کربلا کن همه را
شهید سلیمان رهنما
من در ره حق ندارم از مردن، باک / خواهم که شوم به وقت جان دادن، پاک
جان هر چه رسد ز جانب دوست نکوست/ از تیر بلای حق نگردم غمناک
شهید حسامالدین ابوالمعالی
با خون شهید، بیعتی تازه کنیم/ در حقطلبی، جهان پرآوازه کنیم
آشفته ورقهای کتاب وحدت/ برخیز که این کتاب، شیرازه کنیم
شهید جواد اعظم
در معبد عشق، جان فدا باید کرد / یعنی به حسین(ع) اقتدا باید کرد
بی سر به لقای یار باید رفتن/ دینی است که این گونه ادا باید کرد
شهید سیدمهدی احمدپناهی
تا پرچم حق به دست یاران خداست/ تا نام شهید بیت دیوان خداست
تکبیر تو ای نمازی سنگر حق / بر قلب عدو گلوله باران خداست
شهید مهدی احمدیان
نی از تو حیات جاودان میخواهم/ نی ملک تنعم جهان میخواهم
نی سیم و زر و راحت جان میخواهم/ آن چیز رضای توست، آن میخواهم
شهیدان: اسفندیار سلیمی - محمد اصغری
من تا به شب گلوله باران رفتم / در جبهه برای حفظ قرآن رفتم
در زیر شرار آتش خصم زبون/ بیواهمه پا به پای باران رفتم
شهید روحالله (مصطفی) شیری
بر بال دعا به آسمان باید رفت/ افتاده ز پا از این جهان باید رفت
خواهی تو اگر به قرب جانان برسی/ با مرگ تن و نثار جان باید رفت
روحانی شهید سیدحسین فاطمی
یاران، یاران، عزیز جان میآید / سرمایه عمر جاودان میآید
آرام دل دلشدگان میآید/ و الله که صاحبالزمان میآید
شهید داور یُسری
در دیده به جای خواب، آب است مرا/ یعنی که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی/ ای بیخبران چه جای خواب است مرا
شهید غلامرضا یغمایی
گویند شباهت به جنون دارد عشق / نه بلکه هم از عقل فزون دارد عشق
گویند چرا عشق و شهادت توأم/ در مکتب ما قیمت خون دارد عشق
شهید محمدحسین عبدالحمیدپور
ای آنکه شرار عشقت اندر جان است/ بر حجت حق به مهدیات ایمان است
گر نیست تو را عشق خمینی در دل / این ره نه به کعبه بل به ترکستان است
شهید محمدحسین عبدالحمیدپور
یارب دلم از غم حسین(ع) محزون کن/ در سینه محبت ورا افزون کن
جز مهر حسین(ع) هر آنچه باشد به دلم/ خون ساز و ز راه دیدهام بیرون کن
شهیدان: اژدر خرمی ـ شهید یوسف باقیزاده