"حجت الله ایوبی" رئیس سازمان سینمایی در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر به سینمای ایران با طعم گیلاس سلام کرد.

به گزارش خبرنگار حوزه سینما باشگاه خبرنگاران، در این مراسم به پاس گرامیداشت مرحوم "جواد شریفی راد"، حجت الله ایوبی، مسعود ده نمکی و محمد مهدی عسگر پور به روی سن آمدند و از خانواده‌ی این مرحوم تجلیل کردند و بعد از این مراسم نیز حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی عنوان کرد: دیروز دهم بهمن ماه روز اقتدار سینمای ایران بود، چرا که خانواده‌های ایرانی انبوه و با شکوه در مراسم طرح سینما سلام شرکت کردند و به نوعی آشتی خود را با سینما اعلام کردند.
 
وی در ادامه‌، بقیه‌ی صبحت‌های خود را به صورت یادداشت قرائت کرد که به شرح زیر است:

"هنرمندان گرامی سلام می کنم به شما و به سینمای ایران سینمایی به رنگ خدا و طعم گیلاس؛ سینمایی که در این جهان پرآشوب بلمی به سمت ساحل ضیافتی از جنس نور. سلام می کنم به شما پیام آوران صلح و آرامش سلام به عزم و اراده شما. شما که می بخشید حتی اگر فراموش نکنید. سلام به قهرهایتان به کنایه‌هایتان. به اعتراض‌های نجیبانه به نامه‌های سرگشاده. به روزنامه‌ها، سایت‌های سینمایی، خبرنگاران پرشور و خلاصه سلام به سینمای پرافتخار ایرانی؛

از این که در سال تحویل سینمای ایران دفتر تازه‌ای از فجری پر امید را می گشایم جا دارد خوشحال باشیم به خود ببالیم.خوشحالم که سینمای ایران به فردا می‌اندیشید و گذشته را آرام آرام به تاریخ می سپارد.

چرا سینمای این روزگار را سینمای امید ننامیم، سینمای ایران را سینمای امید می‌نامم زیرا مدیران و سینماگران می‌کوشند همدیگر را بفهمند چون بزرگان سینما آهنگ سینما کرده‌اند. چون جوانان پرشور اشتیاق سعی می‌کنند طرحی نو دراندازند. در فجر امسال آشتی بین دولت و هنر را جشن می‌گیریم. امیدوارم چون از سپیده و تا پاسی از شب به دیدارتان و به شنیدن می‌گذرانم ولی همچنان شرمنده درخواست‌های فراوان دیدارم. من امیدوارم چون شما می‌نویسید،اعتراض می‌کنید، قهر می‌کنید، امضا می‌کنید، طومار جمع می‌کنید. امیدوارم زیرا اگر او را نبود با من میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی. من امیدوارم پس هستم، زیرا رییس سازمان سینمایی هستم.
گمان می‌کنم که طوفان‌ها را پشت سر گذاشتیم و چه زیبا گفت امام عدالت ونخستین شهید محراب که طوفان برای نوازش سرشاخه‌ها نیست. طوفان برای آزمون ریشه‌هاست.

ما هنوز در آغاز راهیم اما آغاز کردیم رفتن را. توشه راه برگرفتیم از دیدگاه های ارزشمندتان.آغاز کردیم رفتنی را به پشتوانه پشتیبانی‌های بی‌دریغ‌تان. به پشتوانه‌ لبخندهای رضایت‌تان، به پشتوانه اعتماد متقابلی که دارد شکل می گیرد. میوه این اعتماد شیرین خواهد بود برای همه برای سینمای ایران برای نظام جمهوری اسلامی ایران.

بر این باورم نیاز امروز سینمای ایران گفتگو است. گفتگو به جای مجادله. گفتگو برای همدیگر را فهمیدن برای از بردن کدورت‌ها گفتگو برای یافتن نقطه های پیوند؛ نقطه هایی که به هم می رسند و می شوند خط، خط زیستن ما با هم، خط ما خط سینمای ملی ایران، خط سینمای امید، خطی که متقاطع است، با خطوط اجتماعی و فرهنگی. خطی که سقف‌اش می تواند تا آسمان باشد، خطی که قرمز نیست به سمت خطوط قرمز واقعی نه توهمی میل نمی کند. بیایید با این نقطه‌ها خطی برای سینمای ایران رسم کنیم. خطی که نه او خواند نه غیر. نه چپ خواند نه راست، آن خط سومی که ما باشیم؛ ما یعنی سینمای ایران. ما یک خط و یک نگاهیم و ما خود سینمای ایرانیم.

گفتگوی درونی بین خانواده سینما و گفتگوی بیرونی با همه آن‌هایی که در این سال‌ها به سنیما بدگمان شده اند. بدگمان شده‌اند به کسانی که برای منافع آنی و گروهی خود بسیاری را برعلیه سینما شوراندند. آن‌ها که در مبارزات حرفه ای تیشه به ریشه اصل سینما زدند. آن ها که سینمای نجیب و شریف ایران را به وابستگی به بیگانه؛ به دشنی با دین و به ستیز با آیین‌ها متهم کردند. از همه آن ها می‌خواهم که بازگردند و گذشته را جبران کنند. خود نیک می‌دانند که بر شاخ نشسته بودند و بن می‌بریدند. این گفتگو نیازمند شجاعت است. شهامت عذرخواهی و شجاعت بخشش؛ هر دو لازم است. به زودی حلقه‌های دیدارتان را با طیف‌های گوناگون تصمیم‌گیر و تصمیم ساز کشور فراهم می کنم. از شما می خواهم که مرا در این گفتگوی سازنده یاری کنید. اما سخن اصلی من با شما این است که آستین‌ها را بالا زده و کار، کار و کار بیافرینید. برگشت بزرگان به سینما را جشن می‌گیریم و ورود اندیشه‌های جوان و خلاق به این عرصه را گرامی می‌داریم. همه آن ها که ماندند و دل و دماغ آفرینش را از دست داده بودند برخیزند و دست به کار شوند. و به آن‌ها که کوچ کردند رفتند نه برای ماندن، که برای برپای ماندن و برای بازگشت به آغوش میهن، به عنوان کسی که سالیان سال همدل ایرانی در غربت بوده‌ام می گویم که هیچ ایرانی را توان زندگی به دور از خورشید رضوی نیست. ایرانی بدون دماوند و تخت جمشید بدون امامزاده صالح و تجریش؛ بدون عاشورا و نوروز هرگز قابل تصور نیست. به همه آن‌ها هم می‌گویم که

اکنون که گل سعادتت پربار است/ دست تو زجام می چرا بیکار است/ می خور که زمانه دشمنی قدار است/ دریافتن روزی چنین دشوار است.

اما سخن رییس جمهور خواست مردم است زندگی پرامید و نشاط حق مردم است و سینما می تواند زندگی بیافرند. سینمایی می‌تواند جهانی شود که از جایی آمده باشد، نام و نشانی و شناسنامه ای. سینمای ایران باید ایرانی باشد؛ نمی‌تواند اسلامی نباشد. از کسانی که در این سی سال گذشته این چراغ را روشن نگه داشتند سپاسگزارم. از رضا داد سپاگزارم که این آیین باشکوه را سامان دادند. جشنواره تنها آیین است و هیچ جایزه ای جبران زحمات عاشقانه یک هنرمند نیست ."




انتهای پیام/ اس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار