به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، سیروس محمودیان در سرمقاله وطن امروز نوشت:
1- بیشک رویکرد سازمانیافته غربیها در اعمال تحریمهای خصمانه بهداشتی، اقتصادی و علمی علیه ملت ایران در راستای محدودسازی یک ملت و ممانعت از دسترسی به انرژی صلحآمیز هستهای، جلوههای نوینی از یک هولوکاست تاریخی واقعی است که غربیها آن را علیه ملتی آزاده به نمایش همگانی گذاشتهاند. در حقیقت سکوت تلخ جامعه بینالمللی در این باره مبین عمق وجودی این صنعتسوزی طراحی شده از سوی صهیونیستهاست.
2- منطبق با منطق گفتمانی حاکم بر روح انقلاب اسلامی و ضرورت دفع ضررهای اشرار بینالمللی، نفس مذاکره ایران با غربیها امری منطقی مینماید اما باید توجه داشت الزامات هویتی طرف مقابل که بدعهدی، پیمانشکنی، بیاعتنایی عینی به تمام قواعد انسانی حاکم بر روابط بینالمللی، استفاده نامشروع از ابزارهای تحریمی، تهدید مداوم به حمله نظامی و در یک کلام دهنکجی آشکار به اصول انسانی
- که از ویژگیهای ذاتی و ماهیتی آنها به شمار میرود - عقلا حکم میکند طرف ایرانی ضمن رصد فنی نیات پنهانی طرف غربی، با احتیاط و بدبینی مصلحانه نسبت به بررسی و تجزیه و تحلیل جریان مذاکره و مواضع خصمانه آنها مبادرت کند.
3- هرگونه اطمینان خلاف عرف دیپلماتیک به دشمن بدسابقه به معنای به استقبال یک خطر جدی رفتن است که آن خطر در هر حالتی مصالح و منافع ملی ایران را به طور مستقیم نشانه گرفته است. طبعا هرگونه اهمال دولت در شناسایی این خطرات بالفعل و بالقوه و عدم برنامهریزی و آمادگی سیاسی– اقتصادی برای دفع چنین خطر گسترده و فراگیری میتواند در آتیه نهچندان دور مشکلات تقریبا قابل تاملی را برای کشور و ملت پدید آورد. دولت تکلیف تاریخی دارد با بازگشایی تبیینی زوایای کاذب بستههای مشوقی غرب زمینه را برای دفاع حقیقی از حقوق ملت ایران فراهم کند. بزرگنمایی موفقیتهای مذاکراتی یا دلخوش کردن به آزادسازی تنها 4 میلیارد دلار از مجموع یکصد میلیارد دارایی بلوکه شده ایران حرکت ناصوابی است که هیچ توجیه عقلایی نمیتواند داشته باشد.
4- از سوی دیگر مسؤولان وزارت امور خارجه باید به وضوح به طرف غربی تفهیم کنند کشوری که 19000 سانتریفیوژ فعال دارد دیگر نمیتواند در حوزه دسترسی جامع به دانش هستهای مسیر قهقرایی طی کند و قطعا داشتن چنین توقع ذهنی نمیتواند حاصل عمل قابل توجهی برای غرب داشته باشد. به هر شکل در صورت هوشیاری تصمیمسازان و تصمیمگیران سیاست خارجی توطئههای دشمن ره به جایی نخواهد برد چراکه اصالتا اجبار و ممانعتهای تحریمی غربیها قادر نیست در مسیر پیشرفت ملت ایران مانعی ایجاد کند. به پشتوانه 8 سال دفاع مقدس و ظرفیت راهبردی اصل ولایت فقیه درک درونی این مساله حیاتی بسیار سهل و آسان است.
5- تحلیل کاربردی بخشی از تصمیمات وزارت امور خارجه در ۳ ماه اخیر در عرصه دیپلماسی بینالمللی موید آن است که نبود یک استراتژی مشخص در سیاست خارجی دولت، ناهضم بودن برخی رفتارها و تصمیمات اتخاذی، دادن پاسخ عجولانه مثبت به هر پیشنهاد مطرح شده از سوی غربیها و عدم اتخاذ مواضع اصولی در برابر یاوهگوییهای مستبدانه غربیها از جمله آسیبهای قابل تامل در مقطع فعلی است. همزمانی حضور بیفروغ گروههای سیاسی– پارلمانی غربی در ایران و نشر گسترده شایعه بازگشایی سفارت آمریکا در ایران (بخوانید لانه جاسوسی و ستاد فرماندهی عملیاتهای تروریستی در کشور) این توهم مضحک را در نزد دشمن به وجود آورده که لبخند دیپلماتهای ایرانی مبتنی بر رضایت ملت ایران از روند مذاکرات است. در حالی که تصمیمگیرنده اصلی درباره سرنوشت نهایی مذاکرات هستهای رهبر حکیم انقلاب و ملت فهیم ایرانند. تسخیر لانه جاسوسی نماد عینی استکبارستیزی ملت ایران بوده و انتشار شایعه راهاندازی مجدد لانه جاسوسی برگرفته از ذهنیات و علایق سوء دشمن است.
6- طبیعی است در عرصه سیاسی، توسل به «دیپلماسی لبخند» تنها زمانی قادر به تأمین منافع ملی خواهد بود که مذاکرهکنندگان ایرانی در رفتارهای مذاکراتی خویش عمیقا ملزم به رعایت خطوط قرمز ترسیمی از سوی مقام معظم رهبری و ملت ایران بوده و در عین حال پایبندی بیکم و کاست به اصول مصرحه انقلاب اسلامی داشته باشند.
بیشک تکریم دشمن به انحای متنوع و متقابلا ایجاد توقعات بیحاصل در نزد دشمن و امیدوار کردن آنها به نتیجهبخش بودن نسخه اعمال تحریمهای غیرانسانی علیه ملت ایران، خیانتی بزرگ است.
7- مختصراً قابل ذکر است وجود یک عطش سیاسی نامعقول نزد دولتمردان برای حضور در مجامع و مجالس بینالمللی که اتفاقا تحت حاکمیت مطلق غربیها و دولت آمریکا اداره میشوند، آفت زیانباری است که در این برهه حساس میتواند آثار سوء و جبرانناپذیری بر متن و حواشی مذاکرات هستهای و اعتبار بینالمللی ایران وارد کند. دل خوش کردن به حضور مقامات ایرانی در مجالس بیفایده صهیونیستی مانند داووس و یک نوع امتیاز محسوب کردن اینگونه دعوتنامههای آلوده به منت سیاسی مؤید آن است که عطش مذکور در لابهلای مبانی تصمیمات سرنوشتساز مسؤولان امور خارجی در حال جاگیری نامناسب است.
8- برای نمونه دعوت رسمی از ایران برای شرکت در اجلاس ژنو 2 یک نوع ذوقزدگی سطحی را در نزد دولتمردان و رسانههای وابسته به دولت در پی داشت که این ذوقزدگی سطحی سریعاً موجب طرح شروط جدیدی از سوی آمریکا برای این حضور شد که بیاعتنایی ایران به این شروط موجب بازپسگیری بیشرمانه دعوت رسمی از ایران شد که این پروسه دعوت و بازپسگیری دعوت به نوعی از برنامهریزی دشمن برای مدیریت ذهنی مسؤولان امورخارجی حکایت دارد. علاوه بر آن ملاحظه نحوه اهدای جایزه روح داووس به رئیس شرور رژیم صهیونیستی، شیمون پرز و همزمان تهدید علنی ایران به حمله نظامی از سوی جان کری و تکرار اباطیل اوباما در طول برگزاری اجلاس داووس را باید پاسخ روشن و عکسالعمل غرب به اعلام سیاست «درهای باز ایران» توسط حسن روحانی دانست. به طور اختصاصی اینگونه مراودات مسألهساز را میتوان بخش دیگری از خطای استراتژیک دولت نشأت گرفته از اصل عدم خودباوری و انفعال سیاسی نزد برخی مؤثرین پشتپرده دولت برشمرد.
9- در خاتمه لازم به ذکر است موضوع حضور دولتیها دراجلاسهای بینالمللی و از جمله نشستهای پیچیده هستهای باید از سر عزت و حکمت و مبتنی بر قاعده کلی احترام متقابل باشد. نمایندگان ملت ایران باید با عمق وجود متوجه باشند وحدت ملی، اقتدار نظامی، نسخه راهبردی اقتصاد مقاومتی در ایران و مهمتر از همه پایداری هوشمندانه ملت در دفاع از حق مسلم هستهای بزرگترین پشتوانه مادی و معنوی است. عدم پاسخ قاطع عملی به پروژههای مسخره اما تهدیدی دولت آمریکا و بیپاسخ گذاشتن جمله تاکیدی آنها «گزینه نظامی روی میز است» موجب تجری دشمن و منفعل شدن ملل محروم جهان سوم و دوستداران حقیقی انقلاب اسلامی است. غیرقابل انکار است که انقلاب اسلامی رسالت تاریخی در عرصه ظلمستیزی و رفع مظاهر استبداد و استکبار جهانی از عرصه جهان است.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/