در گفتگوي تفصيلي خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، با دبيركل حزب موتلفه اسلامي، جايگاه كنوني احزاب سياسي در كشور، آسيبهاي جريان اصولگرايي، برنامهها و فعاليتهاي حزب موتلفه براي آينده، تداوم نقشههاي فتنهگران عليه كشور، تاثیرات و علت اعمال تهديدهاي آمريكا عليه نظام، چگونگي واكنش اصولگرايان به جريان انحرافي و نحوه انتخاب دبيركلي حزب موتلفه و جبهه پیروان خط امام و رهبری... مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
متن كامل مصاحبه "محمدنبي حبيبي" به شرح ذيل است:
باشگاه خبرنگاران: برگزاري نشست همانديشي وزير كشور با احزاب را تا چه اندازه در حل مشكلات تحزب در كشور موثر ميدانيد؟
حبیبی: در جلسه هماندیشی احزاب هم این نکته را عرض کردم که کار وزیر کشور در اين خصوص اقدام قابل تقدیری است، اما این اقدام باید استمرار داشته باشد و البته جای چنین جلساتی در دورههای گذشته وزارت کشور واقعا خالی بود. این موضوع که وزارت کشور با احزاب ارتباط کم داشته باشد و یا نداشته باشد، واقعا جای تعجب دارد.
در كل اصل جلسه را مفید میدانم و معتقدم که در
همین جلسه نقطه نظراتی که از سلایق مختلف عنوان شد میتواند برای شرکتکنندگان در جلسه
و برای وزارت کشور هم مفید باشد. این نوع جلسات میتواند در تعمیق و توسعه فرهنگ تحزب
در کشور اثر مثبت داشته باشد، بنابراین همانطور كه خواست اتفاق آرای اعضای جلسه بود،
انتظار داریم که این جلسه مقدمهای برای تشكيل جلسات بعدی باشد و همچنين جلساتی با
سران قوا با گروههاي سياسي هم برگزار شود تا از طریق مجموعه احزاب نقطهنظرات مسئولان
قوای سهگانه و مسئولان احزاب بیشتر از گذشته مورد ارزیابی قرار بگیرد.
باشگاه خبرنگاران: آيا حزب موتلفه اسلامي به منظور ارتقاء احزاب در كشور و جايگاه جريان اصولگرايي ايدههاي متفاوتي از خود دارد؟ به عنوان مثال جبهه پیروان قرار است که پیشنهاد تشکیل حزب فراگیر را به وزارت كشور بدهد؟
حبیبی: بنده راجع به حزب فراگیر معتقدم که تشکیل چنين حزبي با توجه به وضعيت كنوني احزاب در کشور نه در جریان اصلاحطلبی و نه در جریان اصولگرايی شکل نخواهد گرفت، اما مطمئنا ائتلاف ميان احزاب هم سلیقه در دورههای انتخاباتی یک موضوع قابل تحقق است.
در واقع تشکیل حزب فراگیر با ائتلافهای انتخاباتی دو مقوله کاملا جداست و معتقدم که از همین اكنون احزاب اصولگرا مصلحتشان این است که موانع یک ائتلاف بزرگ را از ميان بردارند و با یک ائتلاف جامع وارد میدان انتخاباتی شوند.
باشگاه خبرنگاران: حزب موتلفه اسلامي چه زماني نظرات خود را در خصوص پيشنويس لايحه تاسيس و فعاليت احزاب كه از سوي وزارت كشور خطاب به گروههاي سياسي منتشر شد را ارائه ميدهد؟
حبیبی: راجع به قانون احزاب معتقدم که این قانون، همانطور که مسئولان وزارت کشور تشخیص دادند بایستی یکبار دیگر مورد مطالعه قرار گیرد. نقطه نظرات صاحبنظران گرفته شود و پیشنهاد وزارت کشور در این رابطه در مورد تجدیدنظر برخی از مفاد قانون احزاب باید یک پشتوانه قوی کارشناسی داشته باشد.
تعدادی از احزاب به این دلیل که خودشان مشغول فعالیت
حزبی هستند، نظرشان میتواند برای اصلاح قانون احزاب موثر باشد. در هر صورت معتقدم
که وجود قانون احزاب در کشور، به عنوان قانونی که نقص کمتری داشته باشد و مشکلات گذشته را رفع
كند یک موضوع بسیار ضروری برای موضوع تحزب در کشور است.
باشگاه خبرنگاران: حزب موتلفه اسلامي نظرات پیشنهادی خود را در مورد پیشنویس لایحه تاسیس و فعالیت احزاب به صورت مستقل و یا به همراه جبهه پیروان خط امام و رهبری ارائه میدهد؟
حبیبی: براي ارائه نظرات كارشناسي هر دو روش میتواند مفید باشد، به هرحال اگر وزارت کشور هرکدام از احزاب نظر خواسته باشد، معتقدم که این حزب مورد خطاب وزارت کشور باید پاسخ خودش را وزارت کشور بدهد اما این مسئله مانع این نیست که به اصطلاح جبهههایی مثل جبهههای پیروان خط امام و رهبری هم نظر مشترکی به وزارت کشور اعلام کنند. در هر صورت ما پاسخ مستقل خود را خواهیم داشت. پاسخی که مجموعه نظرات اعضای جبهه پیروان را در برداشته باشد و آنرا در ايجاد يك نظر مشترک سهیم خواهیم دانست.
باشگاه خبرنگاران: آیا تاکنون حزب موتلفه اسلامي در خصوص نظرات كارشناسي لايحه پيشنهادي به اجماع رسیده است؟
حبیبی: بخشهای کارشناسی ما اقداماتی را در این خصوص انجام داده و البته من شخصا ضرورتی نمیبینم که در مرحله کارشناسی حزب ورود پیدا کنم. طبیعتا نظر نهايي را بعد از جمعبندی ايدههاي كارشناسي به عنوان نظر حزب اعلام خواهیم کرد.
باشگاه خبرنگاران: فکر میکنید حزب موتلفه اسلامی در چه زمانی نظر نهايي خود را به وزارت کشور ارائه میدهد؟
حبیبی: البته وزارت کشور یک نظرخواهی کلی را ارائه داده
و باید ما هم هرچه زودتر نظرات خود را ارائه دهیم.
باشگاه خبرنگاران: به اعتقاد شما فعالیت احزاب منحله مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی در شرایط کنونی به مصلحت است؟
حبیبی: همه ما باید تسلیم قانون باشیم، اینکه یک حزبی میتواند یا نمیتواند فعالیت کند را قانون مشخص میکند اگر ادعای قانونگرایی داريم هر حکمی را که قانون ولو علیه ما باشد صادر شود باید به آن تمکین کنیم.
در مورد احزابی که فعالیت آنها متوقف شده یا منحل اعلام شده، معتقدیم که آنچه را که قانون حکم صادر کند لازمالاجرا است ولو اینکه ما به عنوان حزب با آن حکم موافق نباشیم در واقع ملاک در این رابطه قانون است نه احزاب.
باشگاه خبرنگاران: در صورت بازگشايي خانه احزاب، عملكرد حزب موتلفه به چه صورت خواهد بود؟ با توجه به اختلافاتي كه ميان جريانهاي سياسي موجود در كشور درباره نحوه اداره و رياست خانه احزب پيش آمده بود؛ ايده شخص شما به عنوان دبيركل حزب موتلفه اسلامي براي بازگشايي خانه احزاب چيست؟
حبیبی: اگر خانه احزاب یک محلی برای غلبه یک جناح خاص باشد به سرنوشت فعلی دچار میشود. خانه احزاب محل غلبه جناح خاصي از کشور نباید باشد بلکه به معنای واقعی کلمه مدیریت آن بایستی فراجناحی باشد در غیر این صورت به خانه جناح تبدیل میشود.
اصلاحطلبان در گذشته اشتباهی مرتکب شدند. آنها خانه احزاب را به خانه جناح اصلاحطلبان تبدیل کردند و نتیجه آن این شد که اكنون مشاهده ميشود. ما منشوری در خانه احزاب داریم که حزب موتلفه در تدوین آن هم دخیل بود متاسفانه برخی اصلاحطلبان با پشتوانه خانه احزاب در فعالیتهای حزبی از برخی بندهای منشوری که امضا کرده بودند عدول کردند لذا خانه احزاب باید محلی باشد که همه سلیقههای حزبی در آن حضور داشته باشند و یک مقامی بالاتر از جناحها و احزاب را در مدیريت داشته باشد اگر چنین اتفاقی بیافتد قطعا خانه احزاب میتواند مفید باشد.
حبیبی: اینکه تشکلهای اصولگرا در روشها اختلاف سلیقه داشته باشند یک موضوع غیر عادی نیست، در جریان اصلاحطلبی هم وضعيت به اين شکل است، اما معتقدم به اينکه احزاب و تشکلها قرار است یک رقابت جدی را با طیف رقیب مقابل در ادامه مسير انجام دهند، لذا گروههاي سياسي بایستی راهی را آغاز و به نتيجهاي مطلوب برسانند. به عنوان مثال اگر مصداقی بخواهیم صحبت کنیم در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، جريانها و گروههاي سياسي نهایتا در اجماع افراد به یک نفر مشخص برسند.
یعنی در انتخابات مجلس در حوزههای انتخابیه ممکن است که نامزدهای متعدد اصولگرا وجود داشته باشد، وقتی که این تعدد نامزدها در یک حوزه اتفاق بیفتد و نامزدهای متعدد به میدان بیایند، اصولگرایان رأیشان خواهد شکست و بین چند نفر تقسیم میشود.
در دورههای قبلی انتخابات هم بارها این موضوع را شاهد بودیم، یعنی در یک حوزه انتخابیه یک نفر از رقبای اصولگرایان به میدان آمده و چند نفر از اصولگرایان نامزد شدند با وجود اینکه آراي اصولگرایی در آن حوزه انتخابیه بیش از رأی اصلاحطلبان بوده، اما به دلیل اینکه متعدد وارد میدان شدند، رأیشان شکسته و جریان اصلاحطلبی با رأی کمتر به جریان اصولگرایی تفوق پیدا کرد.
به خاطر دارم که در انتخابات دوم شورای شهر تهران همین اتفاق برای جریان اصلاحطلبی شکل گرفت، یعنی جریان اصولگرایی با پانزده نفر نامزد مشترک وارد میدان شد و تشکلهای وابسته به اصلاحطلبان، ضمن اینکه مشترکاتی با هم داشتند با تفاوتهایی به میدان آمدند، یکی از دلایل شکست اصلاحطلبان به طور کامل در انتخابات شورای شهر دوم تهران، تفاوت نظر اصلاحطلبان با هم و اتفاق نظر اصولگرایان با يكديگر بود.
این قاعده در تمام دورههای انتخاباتی مسلما پابرجا خواهد بود، یعنی فرقی نمیکند کدام انتخابات و چه سال و دورهای؟ تعدد نامزدها علیالقاعده یکی از عوامل شکست هر جریانی است که با نامزدهای متعدد وارد میدان میشوند.
اینجا عقل تشکیلاتی حکم میکند که سلیقههای یک
جریان انتخاباتی به هم نزدیک و تبدیل به یک نظر شوند و با آن یک نفر هم به میدان انتخابات
ورود پیدا کنند.
این سوال را همیشه در دورههای مختلف انتخاباتی برای جمع اصولگرایان در نقاط مختلف کشور مطرح و تاكید میکنم كه اگر از تشكيلات يك حزب، حتي يك نفر هم وارد مجلس شورای اسلامي شود اما جریان اصولگرایی غلبه پیدا کند، اين امر در مجلس یک بخش کار است. بخش دوم این است که یک تشکل اصولگرا تعداد قابل توجهی حتی ۵۰ نفر را هم وارد مجلس کند ولی غلبه با رقبای اصولگرا در همان مجلس باشد.
معتقدم که شرط پایبندی به اصولگرایی این است که ما برای موفقیت این جریان تلاش کنیم ولو اینکه خود ما به عنوان یک تشکل در انتخابات مجلس یا شوراهای شهر و روستا سهم حزبی مستقل نداشته باشیم.
مهم این است که جریان اصولگرایی در انتخابات غلبه پیدا کند و اگر لازمه موفقیت یک تشکل وابسته به جریان اصولگرایی، شکست اين جریان باشد، به نظر من این تشکل دیگر نمیتواند نام خود را اصولگرا بگذارد.
بنابراین معتقدم که همه ما بایستی دغدغه موفقیت جریانی به اسم جریان اصولگرایی را داشته باشیم که خودمان را وابسته به آن اعلام کنیم. بنده معتقدم که در همین انتخابات یازدهم ریاستجمهوری که مجموعه جریان اصولگرایی نتوانست هیچ کدام از نامزدهایش را به عنوان رئیسجمهوری مورد رای اکثریت قرار دهد، همین تفرقي بود که در بین اين جريان سياسي وجود داشت، یعنی با چند نامزد وارد شدند و جریان رقیب تقریبا با یک نامزد به انتخابات ورود پیدا کرد.
البته من "حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی" را تنها نامزد عدهای از اصلاحطلبان نمیدانم. معتقدم عدهای از اصولگرایان هم به آقای روحانی رأی دادند و اینکه جریان اصلاحات بخواهد آقای روحانی را به عنوان رئیسجمهور به نفع خود مصادره کند، به نظر من این یک مصادره غاصبانه است و البته تاكنون از خود آقای دکتر روحانی هم نشنیدهام که اعلام کند من وابسته به جریان اصلاحات هستم، بلكه ميخواستند كه خود را بيشتر به عنوان یک نامزد فراجناحی مطرح کنند.
اما در هر صورت آن دسته از اصلاحطلبانی که چه فرد و چه تشکل آنها با قبول نظام جمهوری اسلامی، فصلالخطاب بودن ولیفقیه، اعتقاد به مبانی ولایتفقیه وارد جریان انتخابات شوند و رقیب جدی برای اصولگرایان شود را رقابت نادرستی نمیدانم.
حرف ما در این موضوعات با کسانی است که با بهانه
اصلاحطلبی، فتنهگری کردند. ما هر اصلاحطلبی را الزاما فتنهگر نمیدانیم، ولی اين
جریان باید مراقب باشد که اگر لکه فتنه ۸۸ به دامن اصلاحطلبی مقداری وارد شده، حتما
پاک شود.
چون موضوع فتنه ۸۸ با موضوع رقابت اصلاحطلبان داخل نظام با جریان اصولگرایی دوتا مقوله کاملا جدا هستند اما در هر صورت ما با همان اصلاحطلبان هم رقیب هستیم، یعنی اصلاحطلبانی که نظام را قبول دارند رقیب جریان اصولگرایی هستند. در اصل این رقابت هیچ مانع و مشکلی وجود ندارد، بلکه آن را لازم هم میدانيم.
به هرحال عدهای در جامعه طرفدار اصلاحطلبان هستند و در دورههای انتخاباتی و با جذب تودههای مردم با سلیقههای مختلف در پای صندوقهای رأی، حضور داشتند و یک اولویتی را كه مربوط میشود به مصلحت کل نظام اسلامی برای اين جريان قائل هستیم. چراكه اهمیت مصلحت کل نظام اسلامی برای ما از مصلحت کل اصولگرا بسیار بالاتر است.
به صراحت میگویم که آمدن آن دسته از اصلاحطلبانی که اصل نظام را قبول دارند در رقابتهای انتخاباتی نه تنها ضرری ندارد، بلکه سودمند و پرفایده هم است. در هر صورت همه باید بپذیریم که سلیقههای بیش از ۴۵ میلیون رأی دهنده در کشور متفاوت است. این تفاوت تا جایی که اصل نظام، ولایتفقیه، فصلالخطاب بودن ولیفقیه مورد قبول باشد هیچ مشکلی برای جمهوری اسلامی به وجود نخواهد آورد و شریک بودن مردم را با سلیقههای مختلف در انتخابات بیشتر توسعه میدهد.
باشگاه خبرنگاران: اخيرا "محمدرضا عارف" اظهارنظری داشته مبنی بر اینکه «حوادث ۸۸ نباید چماقی برای حذف و طرد عدهای شود، اصولگرایان بپذیرند در اتفاقات سال ۸۸ اشتباه کردند» نظر شما در اين مورد به چه صورت است؟ فکر نمیکنید بحث ورود زودهنگام به انتخابات در دفاع از فتنه در اين ميان مطرح باشد؟
حبیبی: خواسته ما از آقای عارف که او را یک اصلاحطلب داخل نظام میدانیم این است که اولا فتنه و عوامل آن را حتما محکوم کنند و منکر اصل فتنه در موضوعات و رقابتهای انتخاباتی نشوند.
بنده خدمت آقای عارف و دوستانشان عرض میکنم که فتنه واقعا وجود داشته، فتنه واقعا ریشه خارجی داشته، فتنه واقعا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته و عدهای هم در اين مسير به عنوان همراهی با فتنه مرتکب خیانت و جنایت شدند.
من معتقدم که اصلاحطلبان واقعی مثل آقای عارف و اصولگرایان در طرد و محکوم کردن فتنه هیچ وقت به خودشان تردید راه ندهند. حال ممکن است در برخي مواقع، کسانی از يك موضوع سوءاستفاده کنند و البته باب این مباحث همیشه در همه جا باز بوده و هست.
فتنهگران از کلمه مقدس "آزادی" نهایت سوءاستفاده را به عمل آوردند بنابراین نمیتوانیم ضرورت اصل آزادی را منکر شویم برخی از فتنهگران گفتند رأی مردم اهمیت دارد. بله رأی مردم اهمیت دارد اما اگر در موضوعات مختلف مثل آزادی و اهمیت آرا در جهت براندازی نظام استفاده شود. آنجا است که سیاستمداری مثل آقای عارف بایستی خط مرزها را کاملا مشخص کند.
البته در ميان جریان اصولگرایی و اصلاحطلبانی که
در داخل نظام هستند، ممکن است برخی مواقع اشتباهاتی را مرتکب شده باشند در واقع برای
این دو جریان نمیتوان معصومیت قائل شد.
بنده برای اطلاع آقای عارف میگویم که برای جریان اصولگرایی، عصمت قائل نیستیم. بنابراین ممکن است که اتفاقاتی هم افتاده باشد. اما عرض میکنم فتنه یک چیزی بالاتر از چماق و شمشیر است. شمشیر و چماق لغاتی نیستند که فتنه و فتنهگری را بتوانند توصیف کنند. اینها لغاتیاند که غنای کامل را برای توصیف فتنه، فتنهگران ندارند. بنابراین خوب است که دوستان ما در جریان اصلاحطلبی واقعا به صراحت مرز خودشان با فتنهگران را مشخص کنند.
برای اطلاع آقایان عرض میکنم كه هماكنون استخوان
لای زخم ماندن موضوع فتنه و اصلاحطلبی وجود دارد بنابراین اصلاحطلبان باید اين استخوان را از این زخم جدا کنند.
باشگاه خبرنگاران: در حال حاضر بسیاری از افراد در داخل و خارج از کشور از نحوه محاکمه سران فتنه و رفع حصر، محاکمه همزمان فتنهگران با احمدینژاد سخن میگویند. نظر شما نسبت به نحوه محاکمه سران فتنه به چه صورت است؟
حبیبی: برخی از کسانی که میخواهند موضوع فتنه را از صفحه تاریخ پاک کنند در اشتباه محض به سر میبرند آنها بايد بدانند این لکه ننگ هرگز در صفحه تاریخ ایران محو و فراموش نخواهد شد.
ما موضوع فتنه، فتنهگری و فتنهگران را باید در ذهن و تاريخ خود دائما زنده نگه داریم چون اینها در سال 18 تیر 1378 اظهار وجودی کردند و 23 تیر مردم پاسخ آنها را دادند. در جریان فتنه 88 عدهاي باز هم اظهار وجودهایی در چارچوب مخالفت با ائمه و عاشورا کردند اما مردم در 9 دی همان سال پاسخ آنها را دادند.
بنابراین کسانی که سعی میکنند که موضوع فتنه را یک مقوله فراموش شده عنوان کنند باید بدانند که اصولگرایان هرگز اجازه نخواهند داد که این موضوع از صحنه تاریخ ایران محو شود. علت هم این است که ما تا زمانی که پایبند به اصول انقلاب هستیم و قصد توسعه و تعمیق تفکر انقلاب اسلامي را داریم هرگز نباید باور کنیم که فتنه یکبار در سال 88 اتفاق افتاد و براي هميشه تمام شده است.
من معتقدم که فتنهگران قطعا کارشان را ادامه خواهند داد به همین دلیل بايد معتقد به زنده نگه داشتن موضوعات انقلاب برای جلوگیری از فتنههای آینده باشیم.
اما اینکه سران فتنه باید محاکمه شوند، به نظرم نظام در موقع مقتضی این اقدام را صورت خواهد داد. اما معتقدم رفتار نظام اسلامی در مورد سران فتنه با دید رأفت و ترحم بود. در هر نظام دیگری که برای براندازی آن نظام بدین شکل به میدان میآمدند، مجازاتهایی بسیار شدیدتر از آنچه که جمهوری اسلامی اعمال کرده انجام میدادند.
اخیرا ما شنیدیم برخی از کسانی که میخواهند موضوع
فتنه را از صفحات تاریخ کشور پاک کنند، طلبکار هم شدند. میگویند ما حاضریم نسبت به
خطاهایی که در مورد ما شده گذشت کنیم. ما از آنها خواهش میکنیم که هرگز گذشت نکنند
و بلکه از نظام تقاضا داریم که این افراد مدعی را حتما به مجازاتهای لازم با موازین
اسلامی برسانند.
باشگاه خبرنگاران: شما بارها به پایبندی اصولگرایان به مبانی فکری این جریان اشاره داشتید؟ با توجه به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و آغاز فعالیت انتخاباتی از سوي اصلاحطلبان، استراتژی سیاسی جریان اصولگرایی در اين هنگام چه باید باشد؟
حبیبی: اگر مقوله انتخابات را براي تعین روشهای کار سیاسی اصولگرایان معیار قرار دهیم، معتقدم که همه ما باید به طرف یک ائتلاف مقدس بزرگ پیش برویم و سعی کنیم که در انتخابات مجلس آینده، در حوزههای انتخابیه با نامزد واحد وارد میدان شویم. در غیر این صورت باید قبول کنیم که در مقابل رقبا توفیقی نخواهیم داشت.
البته این درخواست من از اصولگرایی موضوعی نیست که فقط مخصوص این جریان باشد. جریان اصلاحطلبی هم اگر به جای ائتلاف به صورت تفرق پیش برود امید پیروزی نمیتواند داشته باشد. بنابراین اکنون مهمترین مقوله استراتژی را به خصوص برای انتخابات مجلس ائتلاف سراسری اصولگرایان میدانم.
باشگاه خبرنگاران: آقایان "محمدرضا خاتمی" و "محمدرضا عارف" از ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان دلسوز نظام و خردگرا سخن گفتهاند. ارزیابی شما از چنین ائتلافی برای ساختن کشور بنا به اظهارات آنان در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی چیست؟ آیا چنین ائتلافی با دو مبانی سیاسی متفاوت در كشور میتواند محقق شود؟
حبیبی: اینکه با شرایط فعلی جریان اصلاحطلب و اصولگرا راجع به انتخابات مجلس شورای اسلامی به ائتلاف برسند، آنرا یک موضوع غیرعملی میدانم. چنین اتفاقی را اصلا پیشبینی نمیکنم که به واقعيت بپيوندد.
جریان اصولگرایی در سلیقهها و اداره کشور و در نوع استفاده از نیروهای انقلاب مبانی دارد که ممکن است در مواقع و مواردی با آنچه که اصلاحطلبان دنبال میکنند، متفاوت باشد.
اما اینکه جریان اصولگرا و اصلاحطلب در مواردي كه ما به عنوان خط قرمز نظام ميدانيم وارد خط قرمزها نشوند در اين موارد ميتوانيم حتي ارتباطاتي هم با هم داشته باشيم.
در خانه احزاب منشوري را مجموعه سلايق اصلاحطلب و اصولگرا به عنوان احزابی که در تدوین منشور سهیم بودند مشترکا به نتیجه رساندند. این موضوع میتواند در مواردی که لازم است ارتباطی را بین اصلاحطلبان و اصولگرایان محقق كند.
به خاطر دارم چند سال پیش با ابتکار حزب موتلفه اسلامی یک همایش راجع به حمایت از مقاومت فلسطین. به طور مشخص حزبالله، حماس تشکیل داديم. من خودم شخصا با چند نفر از مسئولان اصلاحطلب صحبت کردم و گفتم شماها تشویق کنید که اين همایش تشکیل شود و هزینه آن همایش را هم حزب موتلفه اسلامی پرداخت كه در نهايت در میان دو جریان سياسي كشور مورد استقبال قرار گرفت.
چهرههای دو جریان در آن همایش انصافا دیدنی بود و برخی از اصلاحطلبان، حتي نطقهایی تندتر از اصولگرایان علیه اسرائیل و مقاومت ایراد کردند. این خود نیز یک تجربه خوب و مثبت است اما با اين حال در جریانهای مختلف سیاسی ممکن است که راجع به سلیقههای اداره کشور مثلا در مقوله اقتصاد تفاوت نظر داشته باشیم. من این نوع تفاوت را مضر نمیدانم بلكه هر وقت آنها توانستند با تبیین این سلیقهها در انتخابات پيروز شوند، یعنی اینکه مردم به آن سلیقه رآی دادند خب آنها باید ايده خاص خود را در کشور پیاده کنند.
اگر سلیقه ما در آن موضوع اقتصادی با اصلاحطلبان تفاوت داشت و مردم به سلیقه ما رای دادند طبیعی است که وقتی جریان اصولگرایی میخواهد متصدی امر اقتصاد کشور شود، ايدههای خود را اعمال میکند در عین حال که هیچگاه هم از اطلاع یافتن سلیقههای مخالف با خود بینیاز نخواهد بود.
هر رقابتی را نباید دشمنی و مخالفت فرض کرد اما در هر صورت ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در یک خانوادهای که متشکل از یک پدر و مادر و فرزند است نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که در هیچ موردی میان این چند نفر اختلافی وجود نداشته باشد اما میتوانیم انتظار درستی داشته باشیم که هر وقت کیان آن خانواده مورد حمله و خطر قرار میگیرد همه خانواده با تمام وجود اختلاف سلیقههایی که دارند به میدان بیایند و از کیان خانواده دفاع کنند.
ما حرفمان این است وقتی که مثال میزنم جریان فتنهگر در کشور حرکتهایی را آغاز میکنند و به خصوص اینکه عدهای از آنها خود را اصلاحطلب اعلام کردند جریانی که بايد در اين ميان با آنها مقابله کند جریان اصلاحطلبی است چراكه به نام این جریان، عدهای فتنهگری کردند. اینکه اصولگرایان با آنها مخالفت کنند یک مسئله طبیعی است اما برخی اصلاحطلبان که در حسن نیت آنها هم تردید نداریم تاکنون حساب خود را از جریان فتنه جدا نکردند و این مسئله مورد سوال است که بعد از گذشت 4 سال از فتنه، چطور برخی از اصلاحطلبان که داعیه مدیریت یک تشکل را هم دارند به صراحت فتنه را محکوم نکردند.
طبیعتا اگر آنها بخواهند با این سکوتی که در مقابل
فتنه و فتنهگری کردند توقع داشته باشند که اصولگرایان هم با آنها و همه موارد به ائتلاف
برسند این یک آرزویی است که بیانش هم بد نیست اما به نظر من نشدنی است.
باشگاه خبرنگاران: فکر میکنید در بین نیروهای اصولگرا کسانی هستند که خردگرا و دلسوز نباشند یا همگی در یک مسیر و خط حرکت میکنند؟
حبیبی: خير. در جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی، مسلما اشخاص و سلیقههای متفاوتی بروز و ظهر کردند که با خود آن جریان خیلی سازگاری هم نداشتند. من معتقدم که جریان فتنه با جریان اصلاحطلبی نباید سازگاری داشته باشد و البته در خیلی موارد هم نداشته است.
وقتی تفکراتی در جریان اصولگرایی نظیر آنچه که در دوره آقای احمدینژاد به عنوان طرز فکر مشایی پیش آمد اولین کسانی که در اين ميان به جد مخالفت کردند همانهایی بودند که قبلا از احمدینژاد دفاع میکردند.
یعنی اصولگرایی و اصلاحطلبی به نظرم بایستی یک عقد اخوت با کسانی که مدعی هستند ببندند، يعني كسانی که ادعای طرفداری از جریانی را دارند ازهمه بیشتر خود اصولگرایان و اصلاحطلبان باید مراقب باشند که این مدعی هر وقت از خط مشی اصلی منحرف شد با آن برخورد کنند.
در جریان اصولگرایی هم این اتفاق افتاد و معتقدیم که اقدامات جريان انحرافی که در حال رخ دادن بود از فتنه کمتر نبود یعنی در آینده میتوانست چیزی بالاتر از فتنه در كشور و نظام درست کند اما اصولگرایان در این مورد همت کردند و اين جریان را با شجاعت و صراحت طرد کردند.
هنوز دیر نشده که جریان اصلاحطلب و اشخاصی که سردمداران این جریان سیاسی هستند، فتنه را محکوم کنند. کلمه محکوم کردن با انتقاد کردن دو مقوله جدای از هم هستند. انتظار ما اين است كه جریان فتنه از طرف سران اصلاحطلب صریحا محکوم شود اما متاسفانه در اين ميان عدهای از سران اين طيف سياسي در محکوم کردن صریح فتنه و فتنهگران خودداری کردند.
باشگاه خبرنگاران: نظر شما در خصوص طرحهاي مختلفي كه از سوي اصلاحطلبان همچون "غلامحسين كرباسچي" بر سر اجماع شخصيتهاي اصولگرا مثل "حجتالاسلام والمسلمين ناطقنوري" مطرح ميشود چيست؟
حبیبی: در انقلاب شخصیتهایی داریم که مورد قبول اصلاحطلبان داخل نظام و اصولگرایان هستند.
اين را هم بگويم كه من وقتی با لحن موافقت با جریان اصلاحطلبی دم از اصلاحطلبی میزنم منظورم منحصرا اصلاحطلب و اصلاحطلبی داخل نظام است و منظورم از داخل نظام بودن این است که قانون اساسی، ولایتفقیه و فصلالخطاب بودن ولیفقیه را قبول داشته باشند و این اصلاحطلب و اصلاحطلبي ميتواند مورد قبول باشد. اما شخصیتهایی از جريانهاي مختلف هستند که نمیخواهند وابسته به جریان خاص باشند.
اگر اصولگرایان و اصلاحطلبان از وجود و حضور این اشخاص، قصد استفاده را دارند و به نيروهاي فراجناحي در كشور اهميت دهند نه تنها عیب نیست، بلكه یک حسن است. هر کسی هم بتواند از این حسن برخوردار باشد روش مناسبی را در پیش گرفته است.
باشگاه خبرنگاران: بحث بر سر ليدري اشخاصي همچون "آيتالله هاشمي رفسنجاني"، "حجتالاسلام والمسلمين ناطقنوري" و "حجتالاسلام والمسلمين خاتمي" در صورت تشكيل حزب فراگير مطرح است. شما به عنوان شخصي كه سابقه طولاني در فعاليت حزبي داريد فكر ميكنيد تمامي احزاب و جريانهاي سياسي حاضر به پذيرش اين مسئاله در عمل خواهند بود؟
حبیبی: تشکیل حزب فراگیر را در شراط حال حاضر كشور غیرممکن میدانم وقتی دم از حزب فراگیر در جریان خاص میزنیم یعنی اینکه از احزاب اصولگرا بخواهیم که خودشان را در آن حزب فراگیر ادغام کنند. به نظرم چنین اتفاقی نخواهد افتاد و اصل تشکیل حزب فراگیر را تحقق نیافتنی میدانم. راجع به اینکه این حزب لیدرش چه کسی باشد تاکنون ذهنم را مشغول نکردم چون اصل موضوع را نشدنی میدانم.
اصولا اینکه فقط به وجود و تشکیل یک حزب اکتفا کنیم و اینکه بگوییم در جریان اصولگرایی یک حزب درست کنیم و همه هم مقید به آن حزب باشند اصل این کار نادرست و نشدنی است.
احزاب میتوانند فعالیت مستقل خود را داشته باشند، ایدهها و مدیران خود را به مردم معرفی کنند و یک جریانی در فصلهای انتخاباتی ميتواند ائتلافی در جریانهای خود داشته باشند.
به جای لیدر تشخیص میدهم که از واژه "نامزد" اسم ببرم یعنی در یک حوزه انتخابیه جریان اصولگرا به یک نامزد برسد این نامزد الزاما لیدر جریان اصولگرایی ممکن است نباشد ولی میتواند مورد رأی اکثریت قرار بگیرد اما این موضوع لیدر بودن و نامزد بودن را بايد از هم تفکیک کنیم.
باشگاه خبرنگاران: با توجه به تاكيد اصولگرايان بر حفظ وحدت و انسجام، جلسهاي تحت عنوان شوراي هماهنگي اصولگرايان به ميزباني "حجتالاسلام سيدرضا تقوي" تشكيل شده آيا از شما براي شركت در اين جلسه دعوت به عمل آمد؟
حبیبی: این جلسه که با دعوت آقای تقوی شکل گرفته فعلا در حال طی کردن مراحل مقدماتی است. به همین دلیل سعی شده که از سلیقههای مختلف اصولگرایی در این جلسه دعوت شود و تا این تاریخ هیچ تصمیم مشترکی از سوي شركتكنندگان جلسه اتخاذ نشده و بیشتر مباحث و گفتگوها در جهت حرکت به سوي ائتلاف در جريان اصولگرايي در قالب ائتلاف بود.
من اصل این اقدام را از طرف هر اصولگرایی که انجام شود، درست میدانم و در اين جلسه هم دعوت شده بودم. منتهی معتقدم که بایستی در فرصتهای آینده، حرکتمان در این نوع جلسات که الزاما محدود هم نیست گسترش يابد. مثلا جلسات جبهه پیروان خط امام و رهبری با 16 تشکل یک نمونه كامل در اين زمينه است.
برگزاري این نوع جلسات اقدامی پسندیده و خوب است به شرطی که ما در هر کدام از جلسات افق دیدمان رسیدن به یک ائتلاف بزرگ در جریان اصولگرایی باشد.
باشگاه خبرنگاران: شما از تجربه خوب اصولگرایان با اصلاحطلبان در برگزاری همایش در حمایت از مقاومت یاد کردید آیا ارائه ایدههای اینچنینی در برگزاری همایشها و نشستهای سیاسی دو جریان سیاسی کشور میتواند مثمرثمر باشد؟
حبیبی: من دور بودن صاحبان سلیقههای متفاوت که وابسته به انقلاب هستند را مضر میدانم و بلكه نزدیک بودن آنها امری مفید است ولو اینکه از تفاوت سلیقهها از قبل مطمئن باشیم.
ما اعتقاد خود را در آن همایش عملا به میدان سیاست وارد کردیم. یعنی در جلسات موتلفه به این نتیجه رسیدیم که اسرائیل دشمن مشترك مسلمانان است و رشد مقاومت برای مقابله با این رژیم یک منفعت برای کل جهان اسلامی است بنابراین یک موضوع بینالمللی برای جهان اسلام است و وجود ارتباطات را بین سلیقههای مختلف داخل خیمه انقلاب ضروری میدانم.
باشگاه خبرنگاران: ایده حزب موتلفه اسلامي برای ارتقاء جایگاه اصولگرایان چیست؟
حبیبی: اصولگرایان ثابت کنند که دغدغهای جز مصلحت مردم و نظام ندارند و به مصلحت گروههای خود ترجیح میدهند. البته این کار را تا حد قابل توجهی اعمال کردهاند. بایستی این موضوع را رشد دهند که اولا تودههاي مردمي بپذیرند مصلحت خود مردم به مصلحت حزبی میچربد دوم اینکه اصولگرایان با درسی که از گذشته گرفتند سعی کنند به ائتلاف برسند.
باشگاه خبرنگاران: تاکید حزب موتلفه بر اصل جوانگرایی از چند سال گذشته مطرح بوده اقدام حزب تاكنون در این خصوص به چه صورت است؟
حبیبی: مقوله جوانگرایی از پیش از 10 سال پیش به عنوان یک موضوع مهم و عملی براي ما مطرح بوده است. بیش از 10 سال پیش سن قشر غالب در موتلفه بین 40 تا 50 سال بود اما این معدل با كاهش ده ساله به 30 تا 40 سال رسیده است. من برای اینکه کلیگویی نکرده باشم با توجه به آماری که در اختیار دارم میگویم، ما در عضویت شورای مرکزی و در سپردن کارهای اجرایی مهم به طبقات جوان اصلا به خود تردید راه ندادیم.
معاون تبلیغاتی که با خبرنگاران در ارتباط هستند بررسی کنید که تصمیمگیران تبلیغات ما چه سنی دارند؟ معاونت آموزش ما هم جوانگرایی کرده است.
باشگاه خبرنگاران: عملكرد حزب موتلفه اسلامي در حوزه بانوان در اين چند سال به چه صورت بوده است؟
حبیبی: ترجیح میدهم با اعداد و ارقام با شما در اینباره سخن بگویم. در سال 75، پنج درصد اعضای ما از بانوان بودند. کم بودن این درصد از 10 سال پیش مورد توجه مدیران موتلفه قرار گرفته و در 8 سال اخیر درصد جذب حزب در حوزه بانوان 35 درصد است كه البته این رقم را هم ما کافی نمیدانیم اما در كل گرایش به حزب بانوان نتیجهبخش بوده است.
بنابراین دو مقوله جوانگرایی و حزب بانوان دو مقوله مهم و مورد توجه برنامهریزان حزب موتلفه اسلامی بوده است ما جوانگرایی را به عنوان یک تعارف به جوانان مهم نمیدانیم که البته آن هم اهمیت دارد.
حزبی که جوانگرایی نکند به نظرم مرگ خود را امضا کرده است. کدام یکی از ما میتوانیم به افول حزب موتلفه اسلامی رضایت دهیم؟
كسانيكه در حزب سنین بالا هستند در هر صورت از دور خارج خواهند شد. ما ضایعه بزرگی مثل رحلت حاج آقا مرحوم "عسگراولادی" را در اين مدت داشتيم و اين یک ضایعه جبرانپذیر در حزب موتلفه نیست.
آقای عسگراولادی در زمانی که دبیرکل حزب موتلفه
اسلامی بودند پیش از 10 سال پیش از آن زمان برای اینکه دبیرکل نباشند و فرد جوانتری
جانشين وي شود، در اين مسير سرمایهگذاری کردند كه در نهايت نیتشان منجر به
تغییر دبیرکل حزب شد هرچند شورای مرکزی حزب در آن زمان به شدت با تغییر دبیرکلی
مخالف بود.
در یک مقطعی حاج آقا گفتند اگر دبیرکلی را انتخاب نکنید چه بخواهید چه نخواهید من کنار خواهم رفت و بنابراین جوانگرایی را به سطح دبیرکل رساندند چون تفاوت سنی من با مرحوم عسگراولادی حدود 14 سال بود این اقدام را وي 10 سال پیش انجام دادند که فردی 14 سال جوانتر از وی در آن زمان اين مسئولیت بپذیرد.
اشخاصی مثل بنده قابل مقایسه با مرحوم عسگراولادی نیستيم. یعنی اگر وی بنده را به عنوان یک شاگردی بسیار بسیار کوچک و کوچکتر از همه شاگردانش پذیرفته باشند به من امتیاز داده شد. اما حزب مقوله گرایش به جوانان را در حد تعارف نمیتواند عنوان کند. باید به مرحله عمل در میآورد که به نظرم راه را در همان 10 سال پیش آغاز کردیم و در استانها و شوراهای مرکزی و معاونتهایی که داریم چهره روشن جوانگرایی را به سهولت میتوان ديد.
باشگاه خبرنگاران: در همايش سراسري حزب موتلفه اسلامي در سال جاري درصد حضور جوانان بسيار كمتر مشاهده ميشد؟ آيا وضعيت هميشه بدين صورت است؟
حبيبي: البته در برخی از جلسات ممکن است که به دلیل ماهیت آن جلسه، چهره جوان خیلی نمود نداشته باشد اما سن قشر غالب ما در موتلفه 10 سال کاهش یافته و اين مسئله نتیجه کارهایی است که در این رابطه انجام گرفته است.
باشگاه خبرنگاران: چرا شما به عنوان جانشین حاج آقا عسگراولادی در جبهه پیروان خط امام و رهبری با توجه به کسوت و تجربهای که دارید انتخاب نشدید؟ هرچند در تواناییهای آقای باهنر هیچ شکی نیست اما اساس کار جبهه برای انتخاب دبیرکل جدید به چه صورت بود؟
حبیبی: خود آقای "محمدرضا باهنر" اصرار داشتند
که بنده نامزد دبیرکلی جبهه پیروان باشم. من از ابتدا بعد از ارتحال حاج آقا عسگراولادی
و زمانی که بحث جانشینی وی مطرح بود اعلام کردم که مطلقا نامزد نیستم و در جلساتی که
پیش مقدمه بود و هم در جلسات جبهه نه یکبار بلکه چندین باراين مطلب را عرض کردم که
بنده به هیچ وجه نامزد دبیرکلی جبهه نخواهم شد و باهنر را نسبت به خودم برای دبیرکلی
جبهه پیروان ارحج میدانستم.
گفتم اگر غیر از باهنر هم اشخاصي ديگر نامزد باشند جزو آن اشخاص نخواهم بود و مطلقا نامزد نشدم و معتقدم که بهترین انتخاب هم با برگزیدن باهنر صورت گرفت.
یکی از دلایل من در عدم پذیرش نامزدی دبیرکل جبهه پیروان، اشتغالات کاری من در حزب موتلفه است و لذا حجم کاری وقتی برای من باقی نمیگذارد که چنین مسئولیتی را بپذیرم.
باشگاه خبرنگاران: دلایل دیگری هم وجود داشت برای عدم پذیرش نامزدی دبیرکلی جبهه پیروان؟ به هر حال شخص آقای باهنر هم حجم کاری بالایی را به عنوان نماينده مجلس، دبيركلي جامعه مهندسين، عضويت تشخيص مصلحت نظام دارند؟
حبیبی: من خودم را با کسی مقایسه نمیکنم ولی تمام وقتم هر روز صرف کارهای موتلفه اسلامی میشود. اعتقاد دارم که اگر وقت خود را در چند جا تقسیم کنیم به هیچ کدام درست نمیتوانیم برسیم. اگر چنین باوری را بنده ادعا میکنم دارم باید واعظ غیرمتعظ نباشم من اگر تمام وقتم را صرف حزب بکنم که از 15 سال پیش اينكار را میکنم بازهم با کمی وقت مواجه ميشوم.
باشگاه خبرنگاران: حاج آقا عسگراولادی در زمان حیات خود در مورد جانشینی جبهه پیروان نظر خاصی از خود ارائه دادند؟
حبیبی: به هيچ وجه. مطلقا نظر ندادند. در مورد حزب موتلفه هم بگویم که ده سال پيش هم مطلقا حاج آقا نظري راجع به هیچ شخصی براي انتخاب جانشين خود ندادند. وي گفتند من اصل تغییر را لازم میدانم و شورای مرکزی شخص جانشین را انتخاب کند.
باشگاه خبرنگاران: حتی حاج آقا عسگراولادي پیشنهادی هم در این خصوص براي انتخاب دبيركل جديد به شورای مرکزی ارائه ندادند؟
حبیبی: آقای عسگراولادی هیچ فردی را به شوراي مركزي پیشنهاد ندادند و شورای مرکزی، درباره اصرار حاج آقا مبني بر دبيركل نبودن حزب بعد از سه دوره زیر بار نرفت. حاج آقا تصميم مذكور را از 15 سال پیش آغاز کردند و در واقع 5 سال زحمات وی طول کشید.
بد نیست بگویم که در خیلی از احزاب ممکن است سر دبیرکل شدن دعوا شود اما اینجا حاج آقا عسگراولادی سر دبیرکل نبودن دعوا میکردند. واقعا دعوا میکردند که چرا حرف من را گوش نمیکنید.
در هر صورت وي که تصمیم گرفتند تا کنار بروند، شورای مرکزی را تهدید کردند که «اگر شخصي را به عنوان دبیرکل انتخاب نکنید، بخواهید کنار میروم. نخواهید هم کنار میروم.»
منتهی گفتند برای اینکه شما پخته عمل کنید در آخرین
دوره شورای مرکزی در ده سال گذشته شش ماه فرصت میدهم و جالب اینجاست که با گذشت 6 ماه
یادش بود و در جلسه شورای مرکزی گفت: «من شش ماه پیش مطلبی را اعلام کردم که دبیرکل
نخواهم بود و الان زمان تمام شده است. بنابراین شما بدانید که اگر دبیرکل انتخاب
نکنید من استعفا میکنم». در نتيجه شورای مرکزی چارهای جز انتخاب دبیرکل جدید نداشت.
آقای عسگراولادی در جلسه پیشنهادي را مطرح کردند و گفتند که «اعضای شورای مرکزی هر کسی را که مایل است به جای من دبیرکل باشد محرمانه روی کاغذ بنویسد و به رئیس جلسه بدهد.» در این مرحله خودش نام هیچ کسی را ننوشتند، گفتند: «برای اینکه اگر من در این مرحله اولیه اسم کسی را بنویسم عدهای ممکن است که هرچه را که من مینویسم در برگه ذکر کنند و با وجودی که میگویم شما نام هرکسی را که میخواهید بنویسید نام هیچ شخصي را من مطرح نمیکنم.»
بنابراین در یک انتخاب صد در صد آزاد هر کدام از اعضای 30 نفره شورای مرکزی نام نامزد دبیرکل جدید را نوشتند اسامی که نوشته شد 6 نفر در جلسه اول انتخاب و قرار شد که در جلسات بعدي شوراي مركزي بررسيهاي لازم را روي این اعضاء انجام دهد، شاید 5 جلسه هیئت دبیران و شورای مرکزی برای این موضوع تشکیل شد تا نظرات با هم تضارب پیدا کند و نهایتا به یک نظر واحد برسند البته حاج آقا در این مرحله باز هم نام کسی را نبردند و به نوعی عضو ناظر بودند و گفتند: که «من نمیخواهم نه من باشم و نه کسی که من میگویم باشد و شخصی که شورای مرکزی میگوید باید باشد».
این 6 نفر به چهار، دو، نهایتا به يك نفر تبدیل شد در این مراحل باز هم اظهارنظري نکردند اما زمانی که به 1 نفر رسید آن وقت جز اولین کسانی که به فرد جدیدی را که من بودم رأی دادند. این کار را به این دلیل کردند که به قول خودشان موتلفه به سیستم متکی باشد نه به فرد و شخص آقای عسگراولادی.
موضوع گرایش به افزایش جذب بانوان به نظرات آقای عسگراولادی و دیگر عزیزان برمیگردد. عسگراولادی از قول امام(ره) گفتند و مستند آن را در صحيفه نور مشاهد کردم و وي تاكيد داشت كه برای توسعه جذب بانوان در حزب باید تلاش کنیم.
در اين زمينه امام خميني(ره) فرمودند: «نقش بانوان ما از نقش آقایان در پیروزی انقلاب مهمتر است حتی گفتند که شما خيال كرديد كه اعلاميهها و منبرهاي من و شما انقلاب را درست کرد این بانوان بودند که سبب پیروزی انقلاب شدند.»
حزب موتلفه به این مقوله در اهمیت بانوان به این موضوع پرداخته و در اکثریت شعب و دفاتر حزبی در شهرستانها بانوانی داریم که مسئوليتهاي مهمي دارند و حتي جلساتی که بانوان تشکیل میدهند برای کارهای تشکیلاتی در مواردی از جلسات آقایان جدیتر است.
بنابراین میخواهم عرض کنم که میراثهای فراوانی از مرحوم عسگراولادی در حزب موتلفه اسلامی به جای مانده از جمله جوانگرایی و جذب بانوان به عنوان نيروهاي تاثيرگذار در انقلاب و حزب.
باشگاه خبرنگاران: حاج آقا عسگراولادی به دلایل دیگری هم در کنارهگیریاش از دبیرکل حزب موتلفه به شورای مرکزی اشاره داشتند؟
حبیبی: وی معتقد بود که حزب به هیچ شخصی نباید متکی باشد حتی اگر این شخص حبیبا... عسگراولادی باشد. حزب باید به سیستم خودش متکی باشد بنابراین اینکه من تا پایان عمرم دبیرکل حزب باشم یعنی حزب تا آخر عمر من به من متکی باشد و این برای حزب موتلفه اسلامی خطرناک است. بنابراین باید ترتیبی دهیم که حزب به جای تکیه بر شخص به سیستم متکی باشد.
وی در این چارچوب انصافا تلاشهایی را اعمال کردند یعنی شورای مرکزی در آخرین جلسهای که تسلیم نظر آقای عسگراولادی شد قبول نداشت به جای عسگراولادی شخص دیگری انتخاب شود منتهی وی تهدید کرد که اگر این کار را نکنید من کنار میکشم.
حبیبی: برای انتخابات مجلس آینده مقدمتا به دبیران استانها و شهرستانها گفتیم که مطالعات لازم را برای چگونگی ورود به انتخابات انجام دهند و البته فعاليتها را در قالب مطالعات و فعاليتها كارشناسي را از دو ماه پیش آغاز کردیم اما تاكنون نتیجه این مطالعات را جمعبندی نکردیم ولی در راس فهرست کارهای مهمي است كه برای انتخابات داريم. در حال حاضر در موتلفه اسلامی به سوي ائتلافي بزرگ با اصولگرایان دست پیدا کنیم.
باشگاه خبرنگاران: فکر میکنید تا پایان سال جاري به نتیجهای خاص میرسید؟
حبیبی: خير. ما مطالعاتمان را تا پایان سال و بعد از سال آینده ادامه میدهیم الان عجلهای برای رسیدن به یک جمعبندی مشخص در مورد نامزدها نداریم چون ورود به انتخابات از هماكنون بسیار زود است اما قدمهایی را در مسیر ائتلاف اصولگراییان به عنوان يك مسئله تعيينكننده بر میداریم.
باشگاه خبرنگاران: شما به عنوان دبيركل حزب موتلفه اسلامي براي انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال 1394 شركت ميكنيد؟
حبیبی: ما در حزب موتلفه اسلامی به هیچ وجه تصمیم شخصی اتخاذ نمیکنيم یعنی اصولا برنامه نامزدهایی که در تهران و نقاط دیگر کشور انتخاب میکنیم با تصویب شورای مرکزی نهايي ميشود. بنابراین من راجع به خودم هیچ پیشبینی ندارم که اظهار کنم.
باشگاه خبرنگاران: اصلاحطلبان از تغيير تركيب مجلس كنوني براي آينده خبر داده بودند و در مقابل فردي مثل آقاي باهنر وجود تغييرات در تركيب فعلي مجلس را يك خطر دانسته، به اعتقاد شما به توجه به آغاز فعاليت گسترده اصلاحطلبان براي ورود به مجلس دهم، تركيب مجلس را به چه صورت ميبينيد؟
حبیبی: همه اصولگرایان برای ترکیب اصولگرایان مجلس یک وظیفه قطعی به عهده دارند و همه ما باید تلاش کنیم که مجلس با غلبه اصولگرایان تشکیل شود. حزب موتلفه اسلامی هم در این چارچوب حرکت خواهد کرد اما در این رابطه نه قصد تخریب رقبا را داريم و نه ممانعتي براي فعاليت انها ايجاد ميكنيم.
ما راجع به خودمان حرف میزنیم معتقدیم که مصلحت جریان اصولگرایی این است که همه، به صورت فردی و تشکل حزبی باید تلاش کنند که مجلس آینده با غلبه کامل این جریان تشکیل شود. در این حال که هیچ منع و مانعی برای اینکه رقبای ما هم در انتخابات پیروز شوند، ایجاد نميکنیم.
باشگاه خبرنگاران: پيشبيني شما از تركيب مجلس آينده چگونه است؟
حبیبی: پیشبینی من این است که در مجلس آینده هم توفیقات جریان اصولگرایی برای ترکیب مجلس آینده توفیقات بسیار مهمی خواهد بود.
باشگاه خبرنگاران: با توجه به آغاز فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان فکر نمیکنید اصولگرایان در حال از دست دادن زمان هستند و کمی دیر است؟
حبیبی: انتخابات مجلس سال 1394 است و ما دو سال وقت را کافی میدانيم و معتقدم که همین جرقههایی که برای ائتلاف در جریان اصولگرایی زده شده، خودش یک کار انتخاباتی است.
باشگاه خبرنگاران: با اين اوصاف فکر میکنید در سال 93 فعالیت انتخاباتی اصولگرایان آغاز میشود؟
حبیبی: ما فعالیت خود را به لحاظ اشتغالات ذهنی از دو ماه پیش آغاز کردیم. منتهی در یکسری از موضوعات انتخاباتی باید در زمان خودش ورود پیدا کنیم. یعنی تعیین نامزد از هماکنون کار نادرستی است اما در عین حال ممکن است در چند ما آینده جز ضروریات باشد. در حال حاضر مهمترین مقوله انتخاباتی برای جریان اصولگرایی را حرکت به سوي ائتلاف جامع میدانم.
باشگاه خبرنگاران: شما در انتخابات مجلس نهم گفته بودید که مجلس نباید به دست نامحرمان بیافتد؟ آیا در حال حاضر و برای انتخابات مجلس دهم، هم این اعتقاد را دارید؟
حبیبی: من معتقدم که هیچ کجایی از انقلاب من جمله مجلس، نباید دست نامحرم بیافتد اما اینکه بگوییم هرکس رقیب اصولگرایی است نامحرم است. مخالفم.
هر رقیب اصولگرایی نامحرم نیست ممکن است که جریان اصولگرایی را قبول نداشته باشد انقلاب را قبول داشته باشد. بارزترین نمونه نامحرمان را فتنهگران میدانم.
باشگاه خبرنگاران: نظر شما در خصوص نوع طرح سئوالات نمايندگان مجلس از وزرا در صحن مجلس چيست؟ آيا حجم بالاي اين سئوالات و ارائه كارت زرد به وزرا ميتواند مخل وظايف وزرا شود؟
حبیبی: چه بهتر که وزرا طوری عمل کنند که اصلا کارت زردی دریافت نکنند اما اگر وزیری به دریافت کارت زرد و قرمز اهمیت نمیدهد، مجلس كه نمیتواند وظیفهاش را در این رابطه انجام ندهد.
البته در اینکه تفاهم کلی بین مجلس و دولت ضرورت انقلاب است تردیدی وجود ندارد. اما این تفاهم باید بین کلیت دولت و كليت مجلس باشد وزیری که ابايي ندارد که از فتنهگران سرکار بیاورد، وزیري که در برخی مسائل فرهنگی حرفهای نامربوطی میزند و برخی از کسانی که رعایت این ضرورت را نمیکنند طبیعتا کارت زرد میگیرند. برای کاهش گرفتن کارت زرد برای وزرا از مجلس بهترین کسانی که میتوانند مانع این کار شوند، خود وزرا هستند برخی از وزرا نظر مجلس برایشان اهمیت ندارد طبیعتا بالاتر از کارت زرد هم خواهند گرفت.
باشگاه خبرنگاران: به اعتقاد شما تحقق شعار سال "حماسه سياسي و حماسه اقتصادي" تا چه اندازه در سال جاري ميسر شد؟ نهادهاي مدني از جمله حزب موتلفه اسلامي براي تحقق شعار سال چه نقشي از خود ايفاء كردند؟
حبیبی: حزب موتلفه و شخصیتهای آن سابقه طولانی در زمینه اقتصادی دارد لذا براي خروج از وضعيت فعلي معتقدیم که اقتصاد بايد از حالت دولتی به مردمی بودن تبدیل شود. علت اینکه "مقام معظم رهبری" در این چند ساله نامگذاری برای سال جدید را معمولا اقتصادی عنوان کردند به دليل اهميت اين مقوله در كشور است.
وقتی میبینم سالی جهاد اقتصادی از سوی "معظمله" نامگذاری میشود معنایش این است که وضع اقتصادی با یک تلاش جهادی به سامان برسد. یعنی اولا، اقتصاد ما سامان نیست ثانیا با روشهای عادی به سامان نخواهد رسید لذا در اين عرصه جهاد لازم است.
حالا كه وضع اینگونه است باید شاهد اقداماتی از سوی دولت برای توسعه گسترش شریک بودن مردم در عرصه اقتصادي باشیم در واقع در اقتصادی که مردم کارمند دولت باشند هیچ وقت رونقی اتفاق نخواهد افتاد. منظور من از مردم، عامه مردم است چراكه در صورت حضور مردم در اين عرصه خود به خود حماسه اقتصادی اتفاق خواهد افتاد.
در طول انقلاب مردم حماسه سیاسی را آفریده و پای آن ایستادهاند به این دلیل که مردم خودشان را شریک سیاست میدانند نه کارمند سیاستمداران و انقلاب اما در اقتصاد این اتفاق نیافتاده است. مردم به عنوان کارمندان اقتصادی دولت مطرح هستند و بخش خصوصی و دولتی رشدی که باید میکرد، نکرده است و این مهم جز با یک حرکت اقتصادی شکل نخواهد گرفت.
امیدوارم دولت فعلی قدمهای مهمی را جهت تحقق حماسه اقتصادی نه تنها در سال جاری بلکه در سالهای دیگر هم بردارد اگر این شریک کردن مردم در کارهای اقتصادی را بتوانیم به عنوان مردمی بودن اقتصاد به جای دولتی بودن اقتصاد تحقق بدهیم خود به خود حماسه اقتصادي محقق میشود.
باشگاه خبرنگاران: اجراي توافقنامه ژنو را كه در سيام دي ماه سال جاري كليد خورد را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
حبیبی: توافقنامه ژنو نه یک فاجعه باید تلقی شود و نه یک پیروزی مطلق. زمانی که با دنیا در حال تعامل هستیم آنها و ما هرکدام منافعی را برای خود داریم و بايستي به یکسری توافقاتی در اين ميان برسیم که منافع طرفين تامین شود.
تحلیل ما از ابتداي توافق ژنو هم اینگونه بود و اینکه توافق ژنو را جام زهر و یا پیروزی مطلق تلقی کنیم اقدامي درست نیست و اینکه تصور شود که با اجرای توافق ژنو یک تحول بنیادی در اقتصاد اتفاق میافتد به نظرم حرفی است که دشمنان ما میخواهند اين امر تحقق پیدا کند.
اینکه اگر میخواهید در اقتصاد رونق پیدا کنید و هر چه که ما میگوییم گوش کنید، ادعايي است كه از سوي غربيها مطرح ميشود اتفاقا ما باید با این طرز تفکر مقابله کنیم. چون واقعا این ادعا از اساس نادرست است.
براي بررسي وضعيت كنوني اقتصاد باید ببینیم چند درصد تحریمها در ايجاد مشكلات اين عرصه در كشور تاثیر داشته است كه البته اقتصاددانان درجه يك ما بیشتر از 20-25 درصد قائل به تاثیر تحریمها نیستند. مهم قضیه این است که با سیاستهای درست اقتصادی کشور را به عنوان مقولهای که در آن تحول بنیادی ایجاد شود، نگاه کنیم. خلاصله حرف، در خصوص بهبود اوضاع كنوني، داشتن یک اقتصاد مقاومتی است.
به ياد دارم در زمان جنگ تحميلي " صدام حسین ديكتاتور" خطاب به خبرنگاران گفت: من امروز در بغداد با شما حرف میزنم چند روز دیگر در اهواز. هرچند این آرزو هم مثل خیلی از آرزوهای صدام حسین به گور رفت. تصوري كه دشمنان ايران در آن زمان داشته و دارند اين است كه به دلیل توافق شیطانی بین همه مخالفان جمهوری اسلامی انجام شده ظرف چند روز و چند هفته ديگر حکومت ایران متلاشی خواهد شد.
"طه یاسین رمضان" نفر دوم "صدام حسین" در ماههای اول جنگ گفت: ما فقط برای انتزاع قسمتی از خاک ایران این جنگ را شروع نکردیم بلكه برای متلاشی کردن شیرازه جمهوری اسلامی این جنگ را آغاز کردیم در واقع پشتوانه عراق و برخی از دوستان عرب و غرب و شرق عراق را برای نابودی ایران مطمئن ساخته بود.
نتيجه كلامم اين است كه مقاومت مردم ایران باعث شد كه یک وجب از خاک ایران به قيمت هزاران هزار شهيدي كه ما در اين راه داديم، منتزع نشد.
دشمنان ايران هماكنون در عرصه اقتصادي این تصور را در اذهان عمومي میخواهند جا بیاندازند که ما اگر به شما کمک نکنیم و اگر تحریمها ادامه يابد، شما مضمحل میشوید. بنده میگویم كه به این خيال باطل غربيها نباید کمک کنیم. چه كسي گفته اگر آمریکاییها و برخی از اروپاییها این نوع دشمنیها را ادامه دهند جمهوری اسلامی ايران آسیب جدی خواهد دید؟ اين مسائل كه ديگر از جنگ براي ما بالاتر نیست.
دشمنان در طول جنگ تحميلي طي 8 سال
ما را از زمین، هوا و دریا کوبیدند با هم متحد بودند و به جایی هم نرسیدند لذا در عرصه اقتصاد
هم باید با تاكيد بر اجراي اصل "اقتصاد مقاومتی" حرکتهای خود را شکل دهیم
چراكه جمهوري اسلامي ايران از تحریمها با وجود اينكه آسيبهايي را طي اين چند سال
به ما وارد ساخته، ضربه نمیخورد اما ما اگر در داخل کشور و در امور سیاسی، اجتماعی،
اقتصادی و فرهنگی متکی به ظرفیت خودمان یعنی نظام و مردم باشیم تحریمها اثری را که
آنها پیشبینی کردهاند را به هيچ وجه نخواهد گذاشت.
باشگاه خبرنگاران: با توجه به روحیه ملت ایران برقراری رابطه با آمریکا میتواند محقق شود؟
حبیبی: آنچه كه مسلم است اينكه آمریکاییها تاکنون کاری را که علیه ایران نکردهاند، نتوانستهاند نه اینکه نخواستهاند. آنها اگر همین الان یعنی در بهمن ماه 1392 که دم از تعامل با ما میزنند و اگر مطمئن شوند که با یک حمله نظامی میتوانند کل ایران مضمحل کنند ذرهای به خودشان تردید راه نمیدهند، چون میدانند که نمیتوانند به چنین حملهای دست بزنند اينگونه سخن ميگويند.
آنها هشت سال تجربه را با تحریک كردن "صدام حسین" دیکتاتور در کارنامه خود دارند. حتي در مورد سوریه برای حمله نظامی به اين كشور روز را هم مشخص کردند. وقتی دیدند که علاوه بر ملت سوریه، دولت و دوستان منطقه در حمايت از اين كشور و خط مقاومت جدی هستند و چون منافع خودشان با منافع سوریه گره خورده و ديدند كه عکسالعملها تنها از طریق ملت سوریه نخواهد بود بلكه با استفاده از ديگر ظرفیتها وضعيت به گونهاي ديگر رقم خواهد خورد. چه بسا که تلآویو با خاک یکسان خواهد شد در نتيجه آقایان حرف خود را پس گرفتند.
ما هر وقت برخلاف این 35 سال گذشته که آمریکاییها حسننیت خود را هيچگاه به ملت و كشور ايران نشان ندادهاند، حسن نیتی را در اين راستا كه دشمنیها را کاهش دادند از طرف آنها مشاهده كرديم، در آن صورت مذاکره با آمریکا منعی ندارد و اما تا این تاریخ یعنی بنده ذرهای حسننیت را در آمریکا و در دولتمردان آمریکایی ندیدم.
مذاکره ما با آمریکا در حال حاضر به نفع آنها و به ضرر ماست به این دلیل که آنها نیاز دارند به این موضوع. آنها هميشه از گزینه نظامی و قرار گرفتن آن روی میز سخن میگویند ما بالاخره نفهمیدیم که گزینه نظامی در کجای میز است؟!
"جانکری" و ديگر مقامات آمريكايي به کرات حرفهاي خندهداري مبني بر اينكه گزينه نظامی عليه ايران روی میز است را تکرار میکنند. برای دلخوشی خود و مصرفهای داخلی از این فرمایشها هر چه میخواهند بگویند اما باید بدانند که ممکن است یه وقت با حماقت آغازکننده باشند اما پایان این حماقت به ضرر خود آنها خواهد بود در واقع گرچه آنها میتوانند شروع کننده باشند اما پایاندهنده نخواهند بود.
دولت خودش پروتکلهایی دارد که براساس آنها در اين رابطه اظهارنظر میکند اما بنده به عنوان یک حزب مردمی میگویم: آغاز حماقت آمریکاییها علیه ایران با گزینه نظامی یعنی اینکه منافع آمریکا در کل جهان از طرف ملت ایران با خطر جدی مواجه خواهد بود.
یعنی ملت ایران دیگر در اين رابطه مرزي نمیشناسد و هرجا منفعت آمریکایی باشد آنجا مورد هدف مردم خواهد بود. حالا میل خودشان است که میخواهند حماقت را مرتکب شوند یا خیر؟ درضمن آمریکاییها چه زماني حسن نیت خود را به ما نشان دادهاند که ما بتوانیم با آنها مذاکره کنیم.
در همین موضوع توافقنامه ژنو هم نیاز آنها به این توافق بیشتر از نیاز ما است. سیاستمداران ما در اين خصوص اشتباه نکنند. باج دادن به آنها در مذاکرات یک خطای استراتژیک به حساب میآید. آمریکاییها هر وقت نشان دادند که موجودیت انقلاب و ملت ایران را در عمل پذیرفتند و مايملكي را كه از ما غصب كردند را به صاحب اصلياش يعني جمهوري اسلامي ايران بازگردانند و ثابت کنند دیگر توطئه و جاسوسی عليه ايران نميکنند و از مخالفان جمهوری اسلامی حمایت نمیکنند و هر وقت شروع به اثبات این قضایا کردند آن موقع مذاکره با آمریکا میتواند در دستور کار جمهوري سلامي قرار گیرد.
باشگاه خبرنگاران: اجلاسي كه به منظور تعيين سرنوشت ملت سوريه در ژنو تشكيل شد آیا بدون حضور ایران به عنوان كشوري مهم در خاورميانه میتوانند نتیجهبخش باشد؟
حبیبی: برگزارکنندگان کنفرانس ژنو 2 تقریبا همان برگزارکنندگان ژنو 1 هستند آنها از طرفی میگویند مردم کشورها باید آزاد باشند و هر کسی را که میخواهند خودشان برای اداره کشورشان انتخاب کنند و از طرفي در عمل كار ديگري ميكنند.
این اصل درست که سرنوشت مردم را خودشان باید تعیین کنند اما چرا براي ملت سوريه شرط میگذراند که بشار اسد نباید نامزد انتخابات شود؟ اصلا به شما چه ربطی دارد که مردم به چه کسی باید رآی بدهند؟ شما که دم از آزادی و رأی مردم میزنید آيا مردم عربستان با رأی خود پادشاه را انتخاب میکنند؟! اصلا آيا در حکومت پادشاهی عربستان ميتوان درصدی از مردمی بودن را يافت؟
شما از حکومتهایی مثل قطر و عربستان سعودی که با تمام وجود از تروریستهایی که شما مدعی مقابله با آنها هستید حمایت میکنيد از یک طرفی حامی تروریست و حامی عربستان هستید از طرفی دیگر میگویید ما علاقمند به مقابله با تروریسم هستیم!
این تناقضات را کسانی در ذهنشان دارند که کنفرانس ژنو 2 را تشکیل دادهاند و برگزارکنندگان کنفرانس ژنو 2 کسانی هستند که دچار تناقض هستند چراكه از یک طرف حکومت غیرمردمی بودن را عربستان را که متعلق به دوره قرون وسطی است را پشتیبانی میکنند و از طرفی دیگر میگویند بشار اسد نباید نامزد شود؟! اینها با کدام یک از موازین خودشان همخوانی دارد؟!
برای کنفرانس ژنو 2 بدون حضور کسانی که در منطقه خاورمیانه مثل ایران تاثیرگذار هستند هیچگونه موفقیتی را پیشبینی نمیکنم آمریکا اگر واقعا راست میگوید اظهار براعت جدی از کسانی که مردم را میکشند و جگرهای آنها را به دندان میگیرند، بكند.
این کارهاي وحشيانه از سوی کسانی صورت ميگيرد که مورد پشتیبانی مالی، تجهیزاتی آمریکاييهاست بنابراین با چه حسننیتی ما میتوانیم قبول کنیم که آنها برای حل مشکلات مردم سوریه آمدند.
آمریکا برای حل مشکلات آمریکا به ژنو 2 آمده است نه مردم سوریه. آنها بهتر است كه مشکلات داخلی خود را از راههای دیگر حل کند. صداقت در بسیاری از کسانی که ژنو 2 را تشکیل دادند قابل رویت نیست. این آدمهای ناصادق، دروغگو و دوگانهگو به هيچ وجه نمیتوانند صلحی را برای سوریه رقم میزنند.
*ممنون از وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد.