فیلم «بدون دخترم هرگز» از نخستين تهاجم‌های سینمایی علیه جمهوری نوپاي اسلامی ايران محسوب می‌شد که در کوران جنگ تحمیلی و تحریم‌های بین‌المللی، جبهه‌ای فرهنگی را علیه کشورمان گشوده بود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،انقلاب اسلامی ایران بی شک متغیری تاثیر گذار در معادلات جهانی دهه های پایانی قرن بیستم محسوب شده که پس از گذشت بیش از سه دهه از پیروزی آن، امروزه شاهد عینیت یافتن تاثیرات آن در معادلات جهانی هستیم.

 

انقلابی در قلب خاورمیانه و جهان اسلام، مبتنی بر گزاره های اسلامی و ارایه دهنده مدل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی بی شک به مذاق نظام سلطه جهانی، که سعی در ایجاد نظم نوین و خاورمیانه مطلوب اهداف ظالمانه دارند، خوش نیامده است.

 

ایجاد جنگ تحمیلی، تحریم های اقتصادی، بی ثبات سازی های سیاسی، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی خود شاهدی بر این مدعاست. به تعبیری هر چه از دست آنان بر می آمده انجام داده اند و هر آنچه نکرده اند، قادر به انجامش نبوده اند.

 

هنر و علی الخصوص هنر سینما، بعنوان یکی از ابزارهای مهم در عرصه دیپلماسی عمومی، از همان سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی بعنوان دستاویز قدرتهای جهانی بر علیه انقلاب اسلامی استفاده شد.

 

فیلم «بدون دخترم هرگز» جزو اولین تهاجم های سینمایی علیه جمهوری اسلامی نوپای محسوب می شد که در کوران جنگ تحمیلی و تحریم های بین المللی، جبهه ای فرهنگی را علیه کشورمان گشوده بود.

 

در طی سالهای منتهی به پایان قرن بیستم، ابرقدرتها که با یک انقلاب اسلامی مواجه شده بودند تمامی سعی خود را کردند تا این انقلاب در درون مرزهای جغرافیایی خود محصور مانده و  آنرا «تحریم فرهنگی» نمودند.

 

این بود که علی رغم استعدادهای داخلی، عناصر وابسته به حوزه های غربی در داخل هیچگاه اجازه ندادند که بسیاری از دستاوردهای انقلاب در قالب ظرفهای هنری ریخته شده و به جهان ارایه شود.

 

از سوی دیگر تهاجمات فرهنگی هنری بی رحمانه ای علیه اسلام رقم زده شد. اوج این تهاجمات در آن دوران، کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی بود که با فتوای راهبردی امام راحل (ره) به یک فرصت بی بدیل گشت.

 

 

استحکام و صلابت امام راحل (ره) در حکم ارتداد سلمان رشدی، پاسخی بسیار دقیق و هدفمند به عمق استراتژیک تهاجم فرهنگی محسوب شد زیرا این حرکت ایشان، بعنوان بنیانگذار و رهبر انقلاب اسلامی، «بذرهای بیداری اسلامی» را در جهان اسلام افشاند. بذرهایی که در چند سال گذشته شاهد به ثمر نشستن آن بوده ایم.


هالیوود اما در این سالها بیکار ننشست. سیل فیلم ها و سریالهایی با موضوع تروریسم و تروریسم اسلامی در سالهای منتهی به واقعه 11 سپتامبر روانه سالن های سینما و شبکه های تلویزیونی گشت تا به جهانیان القاء کند «همه مسلمانان تروریست نیستند اما همه تروریست ها مسلمانند».

 

حادثه مشکوک 11 سپتامبر، نقطه عطف این تحرکات محسوب می گردد. پس از 11 سپتامبر شاهد رشد تصاعدی لگاریتمی فیلم ها و سریال های ضد اسلامی، اسلام هراسانه، اسلام ستیزانه بودیم که مستقیم یا غیر مستقیم جمهوری اسلامی را نیز مورد تخریب قرار می دادند.

 

پس از سال 2010 اما تغییری معنا دار در این جریان بوجود آمد، ادبیات تروریست ها از عربی اسلامی تبدیل به ایرانی اسلامی می شود. در اکثر آثار هالیوودی که همیشه پای کمپانی های صهیونیستی در میان آنان مشهود است، جمهوری اسلامی بعنوان یک تهدید تروریستی اتمی مطرح می گردد.

 

و از دیگر سو گزاره های اسلامی در جمهوری اسلامی ایران، مورد تهاجم های خارجی و ادامه های داخلی شان می گردد.

 

فیلم «سنگسار ثریا میم» که با سرمایه گذاری 5 میلیون دلاری کمپانی نظامی خصوصی «بلک واتر» ساخته می شود خود شاهدی بر این مدعاست. چرا یک شرکت نظامی خصوصی که قاعدتا از جنگ جدید سود می برد، باید در یک اثر سینمایی به احکام اسلامی حمله نماید؟( البته در داخل کشور نیز کم نیستند آثاری که احکام اسلامی را مورد خدشه قرار می دهند که در جای دیگری قابل بررسی است).

 

 

در اسکار 2012 فیلم آرگو توسط کمپانی صهیونیستی برادران وارنر، با تبلیغات فراوان و منحصر بفردی برنده اعلام می شود و برای نخستین بار همسر رئیس جمهور ایالت متحده برنده شدن آن را اعلام می کند! براستی راز این همه ایران هراسی و ایران ستیزی در چیست؟

 

سریال هاملند (میهن) که دیگر خیلی گل درشت به خیالات خام صهیونیست ها پرداخته، خواب از بین بردن فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را می بیند و آنرا زمینه تغییر در مواضع ایران در موضوع انرژی هسته ای نشان می دهد.

 

البته این خیالات خام دارای زمینه های تاریخی این جماعت هست، به تعبیری آنان بسیاری از تحریفات توراتی را نیز بعنوان آمال و آروزهای خود می دانند.

 

در سریال 24 در فصل دوم آن از شخصیتی سخن به میان می آورند با نام «سید علی» که پشتیبانی کننده چندین شبکه تروریستی بین المللی محسوب می شود.

 

در فصل هشتم آن نیز یک جمهوری اسلامی کامستان مطرح می شود که قریب به مشابه جمهوری اسلامی ایران است و باز همین چرخه باطل تکرار می شود.

 

در قسمتی از سریال «واحد» نیز باز پرونده اتمی جمهوری اسلامی مطرح بوده و باز همین روند تکراری.

 

 

موارد از این دست، کم کم به یکی از سناریو های تکراری و نخ نما تبدیل شده است! زیرا امروز حتی در عرصه عینی بین المللی نیز علی رغم تمامی این تلاشها، این آمریکا و اسرائیل هستند که منفور مردم جهان هستند.

 

امروزه تروریست های تکفیری و سلفی که مورد حمایت آشکار و عیان کشوری مانند عربستان سعودی هستند، جنایت هایی را در جلوی دوربین ها مرتکب می شوند که هیچ انسانی آن را تایید نکرده و منفور افکار و احساسات عمومی جهانی هستند.

 

واقع آنست که پرده سینمای هالیوودی و قاب شیشه ای تلویزیون شبکه های جهانی قابلیت انعکاس دورغ های تکراری را از دست داده اند و حقیقت، خود رخ نمایی می کند.

 

این روز ها اسرائیل در بدترین موقعیت تاریخی خود قرار دارد. گروهای تروریستی منفور افکار جهانی هستند و چسبِ برگ های انگ تروریسم به کشوری چون ایران که خود یکی از قربانیان بزرگ تروریسم، سلاح های کشتار جمعی شیمیایی ساخته غرب و تروریسم دولتی اسرائیل است، خشک شده است و پیشگویی سازی های نوستراداموسی جریان صهیونیستی - هالیوودی بیشتر دستمایه خنده افکار عمومی جهانی شده است!

 

در پایان صد البته باید اذعان داشت، جریان هنری، سینمایی جمهوری اسلامی ایران باید این فرصت را مغتنم شمرده و ظرفیت های فرهنگی ایران اسلامی را از این منظر فعال سازد تا بدین وسیله بتواند حقانیت خود را، ارزشهای تاریخی، فرهنگی، انسانی و اسلامی خود را (که فراوان است) به جهانیان نشان دهد تا جهان هرچه بیشتر با درستی و حقیقت آشنا شود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.