آمریکا در حالی به صراحت از جنگ دولت عراق با گروه های تروریستی وابسته به القاعده در الانبار حمایت کرده که در آن سوی مرزهای عراق در سوریه، سیاست دوگانه و متناقضی را در برابر گروه های تروریستی در پیش گرفته و نه تنها حاضر نشده است از جنگ دولت سوریه با گروه های تروریستی حمایت کند که حتی به شیوه های مختلف و به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق رژیم های مزدور خود به ویژه عربستان از این گروه ها به شدت حمایت می کند و مانع موفقیت هر گونه تلاش برای حل مسالمت آمیز بحران سوریه شده است.
عمران الزعبی وزیر اطلاع رسانی سوریه چندی پیش با انتقاد شدید از سیاست های متناقض مدعیان مبارزه با تروریسم که به صراحت در سوریه از گروه های تروریستی تکفیری حمایت می کنند، تاکید کرده بود که تروریسم، تروریسم و محکوم است و تروریسم میانه رو و افراطی معنایی ندارد.
اشاره الزعبی به تلاش های آمریکا برای القای این نکته است که گروه موسوم به مخالفان سوری در حال مبارزه با تروریسم هستند که نماد آن داعش(گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام) معرفی شده است تا این گونه تلاش های جدی و قاطعانه دولت سوریه در مبارزه با تروریست ها را به حاشیه رانده و به زعم خود بتواند برای مخالفان سوری در ژنو 2 توشه ای فراهم کند تا با توجه به ناکامی های مستمر آنها در مقابل ارتش سوریه بتوانند معادلات را به نفع خود البته در صحنه سیاسی تغییر دهند. در حالی که الزعبی تاکید کرده است از نظر دولت سوریه چه گروه های مسلح مخالف و چه گروه های تکفیری وابسته به القاعده همگی به خاطر برهم زدن امنیت و ارتکاب جرم و جنایت علیه مردم بی دفاع و نیروهای تامین کننده امنیت سوریه، تروریست هستند و گروه هایی مانند داعش و النصره با گروه های مسلح مخالف همچون الجیش الحر(ارتش آزاد) تفاوتی با یکدیگر ندارند.
نگاه ویژه آمریکا به گروه های تروریستی تکفیری
اما به نظر می رسد آمریکا نگاه ویژه ای به گروه های تروریستی از جمله گروه های تکفیری دارد و به نوعی در این زمینه استراتژی مشخصی دارد.
امین حطیط در مقاله ای که در روزنامه الثوره منتشر شد، به تشریح جایگاه گروه های تروریستی تکفیری در استراتژی آمریکا پرداخته است که در مقاله آورده است آمریکا سازمان های مسلح با عقاید تکفیری را در استراتژی خود به عنوان وسیله اجرایی اصلی وارد کرده است که این کار را از زمانی که علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق برای بیرون کردن آن از افغانستان اعلان جنگ کرد، آغاز کرده است.
آمریکا اعتقاد داشت که گروه های مسلح با عقیده تکفیری یک ابزار تاثیرگذاری به شمار می روند که این گروه ها، اهداف آمریکا را محقق می کنند و نیاز آمریکا به این گروه ها، حمایت نظامی غیر کلاسیک از این گروه ها را برای کاخ سفید توجیه می کند.
آمریکا برای دست زدن به تجاوز نظامی خارج فرامرزی به توجیهاتی نیاز دارد و این گروه ها بهترین توجیه برای هر گونه جنگ افروزی آمریکا هستند.
واشنگتن همچنین معتقد است این گروه ها به سرعت می توانند وارد عمل شده و به راحتی به کشتار و ویرانگری و نابودی هرگونه اثر فکری یا تاریخی یا دینی ملت ها دست بزنند، ملت هایی که داوطلبانه تسلیم آمریکا نمی شوند. این گروه ها را بهترین راه و سریع ترین شیوه برای ایجاد هرج و مرج ویرانگری قلمداد می کند که آمریکا آن را رکنی از ارکان راهبرد خود برای ایجاد نظم نوین جهانی می داند.
در سایه این شرایط، اختراع شبکه القاعده یک فعالیت برنامه ریزی شده در نتیجه مطالعه و تحلیل و تصمیمات درازمدت از سوی آمریکا به شمار می رود که با این پدیده با جدیت تعامل می کند و تمام فرصت های موفقیت را از جمله یک مجموعه بزرگی از وسایل تبلیغاتی و رسانه ای برای این شبکه به کار گرفته است.
آمریکا طی چهار دهه گذشته بر گروه های مسلح تکفیری تکیه کرده و از این گروه ها ابتدا در افغانستان برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی استفاده کرده و آنگاه این گروه ها را به برخی کشورهای عربی و اسلامی فرستاد تا جای پایی برای آمریکا تحت عنوان مبارزه با تروریسم و مقابله با پدیده ای که آن زمان افغان عرب(اعرابی که با کمونیست ها در افغانستان جنگیدند و سپس به کشورهایشان بازگشته و به عامل نگرانی تبدیل شدند) و موسوم بود، برای خود باز کند.
آمریکا پس از اشغال عراق از این گروه های تکفیری برای ایجاد تفرقه و درگیری های طایفه ای و مذهبی و نژادی استفاده کرد.
همزمان با بهره برداری آمریکا از گروه های مسلح دارای بعد تکفیری جنایتکارانه، این کشور گروه های مسلح را که با اسرائیل می جنگند همچون مقاومت اسلامی لبنان به رهبری حزب الله در کنار گروه های تکفیری مسلحی قرار داد که به کشتار و ویرانی در جوامعی دست می زنند که با تبعیت و دنباله روی از آمریکا مخالف هستند. آمریکا همه این گروه ها اعم از گروه های مقاومت و گروه های تروریستی را گروه های تروریستی توصیف کرد که از نظر این کشور البته در ظاهر و برای فریب افکارعمومی، مستوجب پیگرد در صحنه بین المللی هستند.
ارتش سری خارجی آمریکا
این در حالی است که آمریکا خصومت و دشمنی واقعی با مقاومت داشته و برای نابودی آن تلاش می کند و در مقابل از تکفیری ها حمایت می کند، زیرا تکفیری ها را ارتش سری خود می داند که برای تحقق اهدافش بدون اینکه حتی یک دلار برای آن هزینه کند،فعالیت می کند.هزینه های مالی این گروه های تکفیری از طریق صندوق های رسمی کشورهای نفت خیز عربی حاشیه خلیج فارس یا کمک هایی تامین می شود که مجوز آن تحت عنوان شعارهای دینی برای تروریست های تکفیری از سوی مفتیان دربار شاهدان عرب صادر می شود.
بخشی از راهبرد آمریکا مبتنی بر سازمان های تکفیری است که در ظاهر آنها را تروریستی خوانده و جنگ صوری را علیه آنها اعلام کرده است، آمریکا این راهبرد را موفقیت آمیز می داند که این امر سبب شده است تا موقعیت این گروه ها در این راهبرد آمریکا به شکل قابل توجهی تقویت شود.
به محض اینکه آتش در میدان سوریه افروخته شد، آمریکا این حقیقت را دریافت که با توسل به دروغ انقلاب مردمی، به چندین دلیل نمی تواند به اهدافش برسد و به همین سبب از ارتش مخفی و نیروهای سری خود کمک گرفت و به تمام دولت های وابسته به خود در منطقه دستور داد فعالیت این گروه ها را تسهیل کرده و با سلاح و مهمات از آنها حمایت کنند.
نقش آفرینی ترکیه و رژیم های مزدور در ارتش مخفی آمریکا
ترکیه با سرعت خیره کننده ای به پایگاه اصلی برای جذب تروریست ها و آموزش و اعزام آنها به سوریه تبدیل شد، کشوری که عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) است و در افغانستان در پوشش جنگ با تروریسم مشارکت کرد. عربستان، قطر و بیشتر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هم متعهد شدند تا انواع حمایت ها را از این ارتش سری آمریکا به عمل آورند تا این ارتش سری بتواند سوریه و حکومت و جایگاه ژئوسیاسی آن را آن طور که آمریکا می خواهد، از بین ببرد.
شاید برای اولین بار در تاریخ باشد که گروه های مسلحی که ارتباط تشکیلاتی با کشور مشخصی ندارند، از این میزان حمایت و توجه برخوردار شده اند به طوری که 133 کشور در جهان چتر و پوشش معنوی برای این گروه ها در قالب آنچه دوستان سوریه خوانده می شدند، ایجاد کردند که البته در حال حاضر تعداد این کشورهای به اصطلاح دوستان سوریه به 10 کشور کاهش یافته است که در نشست اخیر آنها در پاریس نمایان شد.
حطیط در گزارش خود می نویسد 83 کشور در جهان، به آمریکا از نظر تامین جنگجو کمک کرده و آمریکا بازار جهانی سلاح را برای تامین سلاح این گروه ها آزاد گذاشت به طوری که بر اساس برآوردهای غربی، تعداد افراد مسلح به 170 هزار نفر رسید که در قالب 700 عنوان فرعی و تحت 50 عنوان میدانی بزرگ وابسته به 9 گروه سیاسی و نظامی اساسی شکل گرفته اند که پنج تشکل به طور مستقیم تحت چتر شبکه القاعده قرار گرفته و دو تشکل هم متعلق به اخوان المسلمین بوده و یک تشکل هم که عنوان ظاهری دینی نداشته و لائیک خوانده می شود و برخی گروه ها هم به خاطر اهدافی که ربطی به سیاست ندارد، فعالیت می کنند.
اما پنج تشکلی که وابسته به القاعده هستند، 65 درصد کل افراد مسلح را تشکیل می دهند که آمریکا پس از سقوط پروژه اخوان المسلمین و پیشروی پروژه وهابیت، امید زیادی به آنها برای سقوط سوریه از نظر راهبردی پس از ویران کردن آن بر اساس نظریه هرج و مرج ویرانگر بسته است.
اکنون پس از حدود سه سال از اقدامات تروریستی این گروه ها با حمایت بین المللی و در راس آنها آمریکا، پس از موفقیت دولت سوریه در دفاع و مقابله با این تجاوز به نظر می رسد امور برای آمریکا به بن بست رسیده است.
نیرنگ تروریستی در سوریه به دو بخش تقسیم شده است : گروه هایی که جنگ علیه دولت سوریه را در پیش گرفته، تلاش ناامید کننده داشته که هیچ دستاورد جدی برایشان نداشته و در مقابل ضربات محکم ارتش سوریه و نیروهای همپیمان مجبور به عقب نشینی شده اند. بعد دوم، درگیری داخلی میان گروه های مسلح است.
آتشی که دامن آتش افروزان را خواهد گرفت
در برآورد استراتژیک واقعی به نظر می رسد که آمریکا می داند یا دیگر به این یقین رسیده است که گروه های تروریستی هرگز نمی توانند آنچه را این کشور در سوریه می خواهد، برایش محقق کنند که این گروه ها را مجبور کرده در جهت های مختلف فعالیت کنند که ممکن است برای سیاست آمریکا هم مناسب نباشد، وضعیتی که سبب بروز این نگرانی و وحشت در داخل آمریکا و تمام محور غربی از این گروه های تروریستی مورد حمایت آنها شده است که این نگرانی و وحشت به دلایل زیر است :
- پنج هزار نفر با تابعیت کشورهای غربی در حال حاضر در سوریه می جنگند و برخی از آنها که در زمینه جرم و جنایت حرفه ای شده اند برای بازگشت به کشورهایی در غرب که تابعیت آن را دارند، آماده می شوند تا مهارت های مجرمانه خود را در آنها به کار گیرند که این وضع، مساله امنیت و ثبات را به طور جدی در میز بحث و بررسی قرار خواهد داد .
- گسترش تروریسم در عراق و بی ثباتی که گروه های تروریستی ایجاد کرده اند، تهدید جدی برای منافع آمریکا در این کشور ایجاد کرده است، این گروه ها بین سوریه و عراق در حال رفت و آمد هستند.
- آمریکا از این می ترسد که برخی از گروه های تروریستی به تکیه گاه دولت های وابسته به آمریکا تبدیل شده و با تصمیمات آمریکا مخالفت کنند، کاری که عربستان در حال حاضر انجام می دهد.
جزئیات استراتژی جدید آمریکا در قبال گروه های تکفیری مسلح
اما تمام این دلایل به نظر می رسد آمریکا را مجبور به بازنگری در روابط خود با سازمان های تکفیری مسلحی کرده که تروریستی می خواند، و سبب شده تا راهبرد جدیدی را در پیش بگیرد که می توان به صورت زیر آن را تشریح کرد :
- حفظ این گروه های تروریستی و باقی نگه داشتن آنها تحت سقف و چارچوب
مشخصی که آمریکا بتواند همواره آنها را در کنترل خود داشته باشد.
- مهار گروه های تروریستی به گونه ای که منافع آمریکا را در منطقه خاورمیانه و جهان تهدید نکنند.
- ترسیم خطوط قرمز در مقابل حرکت گروه های تروریستی برای جلوگیری از نفوذ
اعضای آنها به غرب و کنترل اقدامات تروریستی به گونه ای که از جوامع غرب
دور باشند.
- جلوگیری از تبدیل گروه های تروریستی به ابزارها و تشکل های مزدور کسانی که خارج از اراده آمریکا به آنها پول می دهند.
در نتیجه ما در نسخه جدید استراتژی آمریکا و جایگاه سازمان های تروریستی در آن چیزی به عنوان دست برداشتن از این گروه ها نمی بینیم بلکه این استراتژی با هدف کنترل و مهار این گروه ها وضع شده به گونه ای که بتواند هر طور و هر جایی که می خواهد از آنها استفاده کند و مانع عبور این گروه ها از خطوط قرمز آمریکا شود و البته از این گروه ها به عنوان ابزار فعال و تشویقی برای فعالیت سیاسی با هدف جست و جوی راه حل هایی برای بحران هایی که مورد اهتمام آمریکاست و حمایت آمریکا از دولت عراق در مقابله با شبکه القاعده در استان الانبار در این راستا تحلیل و تفسیر می شود که همزمان به حمایت مستقیم یا غیر مستقیم خود از القاعده و گروه های وابسته در سوریه برای مقابله با دولت این کشور حمایت می کند در نتیجه هر جنگی که گمان رود آمریکا علیه گروه های مسلح تکفیری به راه خواهد انداخت در چارچوب معیارهایی که ذکر شد، قرار خواهد داشت در حالی که آمریکا به سیاست متناقض خود در قبال گروه های تروریستی ادامه می دهد و همزمان با حمایت از گروه های تروریستی تکفیری، مقاومت را تروریستی خوانده و به پیگرد جدی آن ادامه می دهد.
آشوبگری فارغ التحصیلان مدارس عربستان در منطقه
بشار الجعفری نماینده دائم سوریه در سازمان ملل متحد تاکید کرده است 15 درصد از تروریست های خارجی فعال در سوریه، سعودی هستند و از حمایت های گسترده آل سعود برخوردارند.
یک رسانه آلمانی اخیرا با فعالان سیاسی و کسانی که حوادث عراق و خاورمیانه را دنبال می کنند، به گفت و گو پرداخته است که محورهای این گفت و گو جنگی است که هم اکنون علیه تروریست های داعش در عراق و سوریه جریان دارد.
نکته ای که شرکت کنندگان در این گفت و گو درباره آن اتفاق نظر داشتند، این بود که همزمانی جنگ علیه داعش در عراق و سوریه به این خاطر است که این گروه یک سازمان تروریستی خطرناکی است که برای برهم زدن ثبات کشورها تلاش می کند.
یوسف مصطفی تاکید می کند آنچه مخالفان سوری خوانده می شوند و گروه داعش دو روی یک سکه هستند که تنها تفاوت آنها مناصب و ثروت ها و عاملی که آنها را در کنار یکدیگر قرار داده، تروریسم است.
به گفته وی، مخالفان سوری به این خاطر با داعش دشمنی می کنند تا دوستی و حمایت اروپایی ها را به دست آورند، اما در خفا با داعش همکاری می کنند.
وی تاکید می کند تروریسم یکی است و اکثر اروپایی ها از آن حمایت می کنند.
خالد البوزی هم خاطر نشان می کند که داعش و جنگجویانش، اقوامی از قرون وسطی و از فارغ التحصیلان مدارس عربستان به شمار می روند.
برنامه موسوم به "العراق الیوم" نیز جلسه ای در آلمان با محور بررسی جنگ با داعش و پیگرد تروریست هایش از سوی نیروهای ارتش عراق برگزار کرد که طی آن هاشم صالح تصریح کرد خطر این گروه به بغداد نخواهد رسید و ارتش این گروه را در محاصره خود قرار داده و عمر این گروه محدود است.
عبدالقادر باکینی هم می گوید گروه داعش یک گروه منفور است زیرا هیچ کس حاضر به استقبال از داعش در خاک خود نیست حتی اگر تروریست های این گروه سلاح خود را بر زمین بگذارند.
هاشم صالح هم با حمایت از موضع دولت نوری المالکی و حملات ارتش عراق برای
سرکوب داعش تاکید می کند علت حضور داعش این است که برخی عشایر منطقه غربی و
کشورهایی مانند عربستان و قطر از این گروه افراطی و تروریستی چه از نظر
مالی یا آموزشی یا عناصر تروریستی حمایت می کنند، گروهی که چهره دین اسلام
را مخدوش کرده به همین سبب دولت باید این گروه را نابود کند و پارلمان هم
باید از ارتش عراق و درنتیجه از همه مردم عراق حمایت کند.
اگر چه دولت های عراق و سوریه با تکیه بر ارتش های مردمی و همچنین همکاری
گروه های مردمی به موفقیت های چشمگیری در عملیات مبارزه با تروریست ها دست
یافته اند و عملیات مشت آهنین در مقابل این افراد با قدرت ادامه دارد، با
این حال سیاست متناقض آمریکا و دیگر مدعیان مبارزه با تروریسم در قبال
تروریست ها در عراق و سوریه، بار دیگر دروغ بودن ادعاهای این کشورها را
برای جهانیان و اینکه تروریسم از نگاه مدعیان به خوب و بد در راستای منافع و
سیاست های توسعه طلبانه آنها تبدیل می شود، به اثبات می رساند.