همسر شهید نواب صفوی بخشی از خاطرات این شهید در ارتباط با انداخت کلاه رضاخان در شش سالگی توسط این شهید تا گریه افسران محمدرضا پهلوی بر مزارش را مطرح کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران نیره اعظم نواب احتشام رضوی صبح امروز در دیدار سید صولت مرتضوی شهردار مشهد و برخی اعضای شورای شهر مشهد از خانواده شهید نواب صفوی اظهار داشت: در دوران ابتدایی وقتی قرار بود رضاخان به مدرسه این شهید بیاید، با اجبار قرار شد شهید نواب صفوی برای استقبال به رضاخان با توجه به بیانی که داشت، گل اهدا کند اما آن شهید، گل را به سمت رضاخان پرتاب می‌کند و کلاه وی می‌افتد که رضاخان به شدت عصبانی می‌شود و حتی دستور اعدام مدیر مدرسه را می‌دهد.

وی با بیان اینکه این شهید در 14 سالگی دیپلم گرفته و در شرکت نفت آبادان مدیر 500 کارگر می‌شود، افزود: یکی از مستشاران انگلیسی در این شرکت به یکی از کارگران ایرانی به دلیل عدم حضور به موقع در این شرکت سیلی می‌زند؛ شهید نواب صفوی در واکنش به این اقدام می‌گوید که یا باید همان کارگر یک سیلی به صورت مستشار انگلیسی بزند یا 500 کارگر زیر نظر او اعتصاب خواهند کرد که به همین دلیل وی را شبانه به نجف منتقل می‌کنند و این شهید در نجف درس دینی را فرا می‌گیرد.

همسر شهید نواب صفوی در خصوص ترور احمد کسروی بیان داشت: بعد از نوشتن کتاب احمد کسروی در خصوص حضرت فاطمه(س) شهید نواب بسیار ناراحت شدند و از نجف به سوی ایران حرکت کردند و با کسروی جلسه‌ای گذاشتند و او را دعوت به برگشتن به اسلام کردند اما کسروی مجدد به حضرت فاطمه(س) توهین کرد و قرآن مجید را در حضور شهید نواب صفوی به آتش کشید که بعد از آن وی توسط فدائیان اسلام ترور شد.

* صنعت نفت به خاطر شهید نواب صفوی ملی شد

وی در خصوص ملی شدن صنعت نفت تصریح کرد: مجلسی که به صنعت نفت رای داد همان مجلسی بود که به رزم‌آرا رای داده بود و  شهید نواب صفوی به همه نمایندگان مجلس نامه می‌دهد که اگر نفت را ملی نکنید با شما برخورد می‌کنم که نمایندگان از ترس به قانون ملی شدن صنعت نفت رای دادند.

خانم احتشام رضوی ادامه داد: در دوران محمد مصدق این شهید بزرگوار به همراه یارانش، 22 ماه زندانی بودند و دلیل آن این بود که شهید نواب صفوی به مصدق گفته بود که فروش مشروب را لغو کند که مصدق گفته بود این کار برای ما صرفه اقتصادی دارد و مخالفت کرده بود و شهید نواب و یارانش به مشروب فروشی‌های تهران حمله می‌کنند و بعد توسط مصدق دستگیر می‌شوند.

* تصادف مرگ‎بار سربازانی که نواب صفوی را شهید کرده بودند

وی اظهار کرد: شهید نواب وقتی برای بار دوم زندانی شدند به همراه مادر ایشان به ملاقات وی در زندان رفتیم که شهید نواب صفوی به ما گفتند هرکسی باید به گونه‌ای از این دنیا برود و مرگی که انسان برای اسلام در خاک و خون غلتیده شود، بسیار ارزش دارد.

وی ادامه داد: این شهید در زمان قبل از اعدام با صدای بلند قرآن می‌خواندند و وقتی به این شهید می‌گویند برای اعدام آماده باش، می‌گوید آبی بیاورید تا غسل شهادت کنم و بعد به سمت چوبه اعدام استوار حرکت می‌کردند و تکبیر می‎گفتند و زندانیان دیگر هم در جواب بلند تکبیر می‎گفتند.

وی افزود: وقتی که می‌خواستند قبل از تیرباران چشم شهید را ببندند نمی‎گذارد و می‎گوید می‌خواهم گلوله‌هایی که می‌خواهند مرا به شهادت برسانند را به چشم ببینم و بعد از شهادت نیز ایشان را با همان لباس دفن می‌کنند؛ سربازانی که شهید نواب صفوی را  اعدام کردند در راه بازگشت تصادف می‌کنند و کامیون آنها به دره‌ای سقوط می‌کند و همه آنها کشته می‌شوند.

* گریه افسران محمدرضا پهلوی بر سر مزار شهید نواب صفوی

همسر شهید نواب صفوی خاطرنشان کرد: زمانی که بر سر مزار این شهید بزرگوار رفتم، افسران شاه سابق حضور داشتند و محیط کاملا نظامی بود و وقتی من گریه می‌کردم یکی از آن افسران با صدای بلند گفت بس است بلند شو که من در آنجا گفتم آری خاندان آل امیه با خاندان آل محمد همین گونه برخورد کردند و ای پسر یزید و پسر پهلوی شبانه مردان خدا را می‌کشید و این را بدانید اگر تمام مردان ما را بکشید ما زنان حاضریم جان خود را برای اسلام فدا کنیم و من در آنجا یک ساعت و نیم صحبت کردم که بعد از ان تمام آن افسران گریه می‌کردند.

برچسب ها: نواب صفوی ، رضاخان ، شهادت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.