هر چه تلاش كردم تا شوهرم بهرام اعتياد را ترك كند، فايده‌اي نداشت. بالاخره يك روز از روي لجبازي احمقانه يكي از سيگارهاي شوهرم را كه مي‌دانستم در آن مواد ريخته، برداشتم و كشيدم. بعد از آن كم كم معتاد شدم.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،  رویا بارها اين فكر را با خودش مرور کرده بود. بالاخره يك روز خسته شد و سيگارهاي شوهرش را برداشت و در مقابل چشمان متعجب او، يكي را كشيد. سرفه‌اش گرفت، آن قدر كه صورتش سياه شد ولي تصميم گرفت خودش را به سيم آخر بزند، شايد يك نفر بيايد و به دادش برسد و حالا به جرم نگهداری 3 گرم و چند سانت کراک و شيشه به چهار سال زندان و جریمه نقدی محکوم شده است.

جرمت چیست؟

نگهداری كراك و شيشه.

چند سال داری؟

40 سال.

چند فرزند داری؟

2 دختر، یکی 20 ساله و دیگری 15 ساله.

الان فرزندانت کجا هستند؟

خودشان تنها زندگي مي كنند. دختر بزرگم منشي يك شركت است. مي خواهد با پسر همكارش ازدواج كند. نامزد هستند ولي خانواده نامزدش فكر مي كنند من و شوهرم در شهرستان زندگي مي كنيم.

همسرت کجاست؟

خبر ندارم. فكر مي كنم او هم در زندان است.

موضوع نگهداری مواد چه بوده است؟

هر چه تلاش كردم تا شوهرم بهرام اعتياد را ترك كند، فايده‌اي نداشت. بالاخره يك روز از روي لجبازي احمقانه يكي از سيگارهاي شوهرم را كه مي‌دانستم در آن مواد ريخته، برداشتم و كشيدم. بعد از آن كم كم معتاد شدم.

شغل همسرت چه بود؟

شغلی نداشت. بيكار بود و معتاد. برای اینکه پول تهیه موادش را به دست بیاورد مواد خرید و فروش می‌کرد. چند سال بود که از این کارش خبر داشتم.

همسرت هم به دلیل مواد زنداني است؟

بله، البته حكمش 15 سال حبس است. موادي كه در دست او و دوستش گير كرده، بين خودشان تقسيم کرده‌اند و هر دو اين حكم را گرفته‌اند.

همسرت از كي زنداني است؟

حدود يك سال پيش.

نظر خانواده‌ات در مورد اعتياد همسرت چه بود؟

پدر و مادرم قبل از ازدواج من طلاق گرفته‌اند. مادرم دوباره ازدواج كرده ولي پدرم فقط يكي دو بار ازدواج موقت داشته و نمي‌خواهد دوباره زن بگيرد. از وقتي چشم باز كرده بودم، آنان با هم اختلاف داشتند. پدرم خيلي مادرم را كتك مي زد. مادرم هم كم نمي‌آورد و بددهن بود.

ازدواجت اجباري بود؟

نه. خودم در راه كلاس خياطي با بهرام آشنا شده بودم. به خاطر طلاق پدر و مادرم خيلي احساس تنهايي مي‌كردم و شايد در آن وضعیت حتي اگر يك پيرمرد هم به من علاقه‌مند مي‌شد، جواب مثبت مي‌دادم. من تشنه محبت بودم. بهرام 32 سال داشت و من 18 سال.

تحصیلاتت چقدر است؟

دیپلم دارم.

خواهر و برادر داري؟

دو خواهر و يك برادر بزرگتر از خودم دارم كه همگي ازدواج كرده و زندگي خوبي دارند. من مايه ننگشان هستم و هيچ وقت حاضر نمي‌شوند اسم من را بر زبان بياورند.

خانواده شوهرت هم معتاد هستند؟

بله، پدر و برادرانش همگي اهل مواد هستند. پدرشوهرم ترياك مي كشد و پسرانش كراك و شيشه. در خانواده آنان اعتياد کار عجيب و غريبي نيست.

هنگام ازدواج اين موضوع را مي‌دانستي؟

من زياد از رفتارهاي يك معتاد خبر نداشتم. در ضمن تمام آشنايي و خواستگاري و ازدواج ما، سه ماه هم طول نكشيد. پدرم بلافاصله بعد از بله برون و نامزدي، گفت هر چه زودتر عروستان را ببريد. زمان عروسي به تدريج فهميدم غير از برادرشوهر كوچكم كه 22 ساله است، همه مردان خانواده شوهرم و دامادهايشان معتاد هستند. با خود مي‌گفتم بهرام سالم است. چه اشكالي دارد خانواده اش معتاد باشند. اما اشتباه می‌کردم. زندگي من و بهرام فقط سه چهار ماه شيرين بود. بعد وقتي اعتيادش علني شد و بدون هيچ ترس يا احترامي مقابل من مواد مصرف مي‌كرد، اما من هم ساكت نمي‌نشستم. بارها گريه كردم، قهر كردم، سروصدا کردم، دعوا راه انداختم اما در نهايت فقط كتك مي‌خوردم. روز به روز اعتیاد بهرام شدیدتر می‌شد و ترک کردن برای سخت‌تر.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
رضا
۱۰:۱۶ ۲۶ خرداد ۱۳۹۳
ناراحت شدم . سرنوشت این خانم را خواندم این ویروس دامنگیر جامعه ما شده است مسولین فکری کنند این حانم خودش هیچی دو دحتر معصومش چه گناهی دارند که بایستی فدا شوند
آخرین اخبار