به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،هر کدام از ما حداقل یک بار در عمرمان جمله «نمی ترسم، چندشم می شود» را به زبان آورده ایم. جمله ای که هنگام استیصال از حضور یک مهمان ناخوانده کوچک در قلمرومان به زبان می آید.
این مهمان های ناخوانده کوچک، که علی رغم ظاهر زشت و کریهشان آزار چندانی ندارند، همواره دشمن اصلی ما آدم بزرگ ها به حساب می آیند. کینه نسبت به این موجودات، سینه به سینه از گذشتگانمان به ما رسیده است و گاهی بدون این که بدانیم چرا، از یک موجود که یک هزارم ما هم قد و جثه ندارد می ترسیم.
اگر یک نظرسنجی با یک جامعه ی آماری بالا برگزار شود و از این جامعه آماری در مورد ترس پرسید و عوامل ترسناک دور و برشان، به جرات می توان پیش بینی کرد که ترس از حشرات بالاترین رتبه را به خود اختصاص دهد و «سوسک» گوی رقابت را از سایر همنوعانش برباید!
ترس از سوسک و حشراتی که شبیه به سوسک هستند، از ترس های شایع بین ماست که البته خانم ها را بیشتر از آقایان درگیر خود می کند!
رابطه جیغ، ترس و عمر طولانی
«جیغ» و «ترس» برادری طولانی و قدیمی با همدیگر دارند. هر جا که ترس هست جیغ هم هست و هر جا صدای جیغ بلند می شود، معلوم است عامل ترسناکی در حال پرسه زدن در آن حوالی ست.
از آنجایی که مردها نمی توانند احساساتشان را بروز دهند و غرورشان بهشان اجازه نمی دهد که ترس را نشان دهند، به نظر می رسد که خانم ها ترسوترند در حالی که اینطور نیست.
بنا به گفته محققان، میزان ترس در وجود زنان و مردان یکسان است و این امر ربطی به جنسیت آنان ندارد. یعنی ممکن است یک مرد در برابر موقعیت ترسناکی مثل مواجهه با سوسک به همان اندازه که یک زن می ترسد بترسد اما آن را بروز ندهد. البته موقعیت های ترس خانم ها و آقایان کمی با هم متفاوت است. مثلا تحقیقات نشان داده که زنان بیشتر از سوسک می ترسند و مردان از ارتفاع هراس دارند اما چیزی که مشخص است این است که بروز این ترس در خانم ها و آقایان یکسان نیست.
محققان انگلیسی توصیه کرده اند که جیغ زدن در هنگام ترس، از شدت استرس درونی می کاهد و اگر ترس را به مدت طولانی بروز ندهیم، ممکن است دچار عارضه های قلبی و یا حتی سکته شویم؛ پس با خیال راحت هر وقت سوسک دیدید، جیغ بزنید تا عمر طولانی تری داشته باشید.
چه کسانی می ترسند؟ چه کسانی نمی ترسند؟
ترس منطقی، یک واکنش طبیعی بدن به موقعیت خطرناک است اما ترس غیرمنطقی یا مرضی، تا حد زیادی با ترس منطقی متفاوت است.
در روانشناسی ترس بیمارگونه را فوبی یا فوبیا می گویند که نوعی اختلال محسوب می شود. برخلاف ترس معمولی که یک واکنش زودگذر و طبیعی به هنگام مواجهه با یک عامل خطرناک خارجی است، این نوع هراس یک هراس غیر منطقی است که ریشه و دلیل آن مشخص نیست. این ترس می تواند در مورد یک موضوع، یک موقعیت یا یک شی اتفاق بیفتد. در هنگام ترس دستگاه عصبی سمپاتیک با ترشح آدرنالین آمادگی «مبارزه یا فرار» را ایجاد میسازد.
آدرنالین موجب افزایش ضربان قلب و جریان خون در عضلات بدن میشود و در نتیجه فرد میتواند در شرایط اضطراری بهتر عکس العمل نشان دهد. همچنین میزان قند خون نیز بالا میرود. در چنین شرایطی، جسم و روح آماده عمل است. پس در موقعیتهای خطرناک، ترس، طبیعی و حتی مفید است. اما فوبیا، ترس بیمارگونه یی است که به شدت مبالغه آمیز و حتی توهمی است.
در ترس طبیعی و منطقی، منشا ترس و علت آن مشخص است اما در ترس های غیرمنطقی و مرضی، عامل می تواند مشخص باشد اما علت ترس کاملا ناشناخته است و حتی اگر به خود فرد بگویی، نمی داند چرا می ترسد!
فوبی (ترس) جزو اختلالهای خوش خیم در بین اختلالات روانشناختی است اما زمانی که با عاملی دیگر مانند اضطراب همراه شود بحث پیچیدهای را به وجود میآورد که باید به درمان هر دو پرداخته شود.
یاد گرفته ایم که بترسیم
خیلی هایمان در مورد ترس هایمان و زمانی که این ترس در وجودمان ایجاد شده چیزی نمی دانیم. یعنی نمی دانیم چرا می ترسیم و از چه زمانی این ترس آغاز شده است. البته برای خیلی از ترس ها دلیل داریم. درست که این دلایل به اندازه ی کافی منطقی نیستند اما توانسته اند توجیه خوبی برای ترسیدن هایمان باشند. «نمی ترسم، بدم می آید»، «کثیف است و همه جا را کثیف می کند»، «موذی است و آزار می رساند» جمله هاییست که هنگام ترس از حشرات و حیوانات به زبان می آوریم و کشتن و راندن این موجودات بخت برگشته را توجیه می کنیم.
گاهی ترس ها اکتسابی هستند و ناشی از تربیت غلط دوران گذشته است. وقتی یک کودک مضطرب شدن مادرش هنگام مواجهه با حشره، حیوان و خلاصه هر چیز را می بیند، ناخودآگاه یاد می گیرد که بترسد. روش های درست والدین در موضعگیری هایشان مهمترین و بزرگترین تاثیرات را در مورد ترس روی کودک می گذارد.
به همین دلیل است که در روستاها و شهرهایی که مواجه شدن با حیوانات و حشرات غیرطبیعی نیست، کودکان و بزرگسالان ترس کمتری نسبت به این موارد دارند و با این پدیده ی ترسناکِ شهری های سوسول راحت تر کنار می آیند.
سوسک را چندبار در دستت بگیر، خوب می شوی!
یکی از عواملی که باعث می شود ترس در وجود انسان باقی بماند و درمان نشود، اجتناب فرد از رویارویی با عامل ایجاد کننده ی ترس است. این دوری کردن باعث می شود که یک بیمار مبتلا به ترس، فرصت درمان پیدا نکند و این ترس در وجودش باقی بماند.
روان درمانگرها معتقدند که راه درمان فوبی چیزی نیست جز رویارویی با آن ترس که البته این کار خیلی راحت هم نیست. چرا که فرد وقتی از چیزی می ترسد، روبرو شدن با آن مورد برایش راحت و قابل تحمل نیست و گارد بسته ای در برابر روبرو شدن با آن دارد.
این است که از بین بردن ترسی که سالها در وجود یک انسان ریشه دوانده، به این راحتی ها هم نیست!
این عادت به ترسیدن و شرطی شدن و از آن بدتر، شیوع برخی ترس ها در اطرافیان، باعث می شود هرگز به فکر درمانش نیفتیم. برای اینکه از این پدیده ها نترسیم، راه حل هایی وجود دارد. مثلا این که در هنگام مواجهه با حشرات یا سوسک، به این فکر کنیم که این موجود کوچک تا چه حد می تواند آزاررسان باشد. توجه به عدم تناسب میزان بروز ترس با عامل ترسناک نیز می تواند کمک کننده باشد و فکر کردن به این که ترس از سوسک باید یک تفاوت هایی با ترس از ببر یا پلنگ داشته باشد!
ولی راحت ترین راه مقابله با ترس های کوچک و غیرمنطقی، این است که به خودمان بباورانیم تا به حال این موجودات کوچک نتوانسته اند فجایع بزرگی ایجاد کنند و تا به حال حتی یک مورد وجود نداشته که مثلا یک سوسک حمام، توانسته باشد یک آدم بزرگ را ببلعد!