قاضی امیرآبادی فراهانی در گفتگو
خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران گفت: پرونده در دادسرا مراحل تحقیقات خود را سپری میکند و منتظر ارائه برگه انحصار وراثت از سوی اولیای دم هستیم.
وی افزود: تهیه انحصار وراثت حدود دو ماه به طول میانجامد که پس از ارائه این برگه پرونده برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران ارسال میشود.
سرپرست دادسرای جنایی تهران خاطر نشان کرد، متهمان به جرم خود اعتراف کرده و صحنه قتل بازسازی شده و نمی توان درباره تحقیقات در دادسرا اطلاع رسانی کرد.
ساعت 20 و 30 دقیقه یکشنبه 19 آبان ماه، با پیدا شدن جسم بیجان صفدر رحمتآبادی، معاون پارلمانی وزیر صنعت، معدن و تجارت در داخل خودروی پرشیای یشمیرنگش در حوالی میدان سبلان، تحقیقات پلیس برای کشف راز این جنایت آغاز شد.جسد در حالی پیدا شدکه آثار اصابت گلوله به سر و سینه معاون وزیر به چشم میخورد و قربانی پشت فرمان ماشین پارک شدهاش در ابتدای خیابان گلبرگ افتاده بود.
پیدا شدن 2 پوکه در داخل ماشین، سالم بودن شیشههای ماشین، بالا بودن تمامی شیشهها و همچنین پارک و خاموش بودن ماشین در کنار خیابان نشان میداد که عامل جنایت درحالیکه داخل ماشین نشسته و با مقتول در حال گفتوگو بوده، به وی شلیک کرده است. این یعنی قاتل فردی آشنا با قربانی بوده و از قبل با او قرار داشته است.
ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت که با دستور قاضی سپیدنامه، بازپرس ویژه قتل تهران رسیدگی به این پرونده را آغاز کرده بودند در بررسیهای تخصصی توانستند زوج جوانی را شناسایی کنند که آخرین بار با قربانی در تماس بودند و با وی اختلاف نیز داشتند.
در اقدامات اطلاعاتی مشخص شد که آنها همان کسانی بودند که در محل جنایت با مقتول قرار ملاقات داشتند بنابراین شکی باقی نماند که این زوج از راز جنایت باخبرند و قاضی سپیدنامه دستور بازداشت هردوی آنها را صادر کرد. وقتی محل زندگی آنها در شرق تهران شناسایی شد، تیمی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت صبح چهارشنبه 22 آبان ماه این محل را محاصره و در یک عملیات ضربتی متهمان را در خانهشان دستگیر کردند.
بازجویی از مرد 42 ساله آغاز شد و او راز جنایت را فاش کرد و گفت: مقتول از بستگانم بود و من با او اختلافات شدیدی داشتم. در واقع اختلافات ما به گذشته برمیگشت و بهخاطر این کینه قدیمی، تصمیم گرفتم هرطورشده از او انتقام بگیرم.
وی افزود: مدتها بود که نقشه قتل او را در ذهن داشتم. قبل از حادثه به غرب کشور سفر کردم و در آنجا یک اسلحه خریدم تا اینکه روز حادثه با او در میدان سبلان قرار گذاشتم. آن روز همسرم هم همراه من آمد و هر دو وقتی به محل حادثه رسیدیم، سوار ماشین مقتول شدیم. وقتی داخل ماشین نشستیم دوباره ماجرای گذشته را پیش کشیدم و شروع کردیم به صحبت کردن درخصوص اختلافات قدیمیمان اما یک دفعه بحث بالا گرفت و من اسلحه را از زیر کتم بیرون کشیدم و اقدام به شلیک کردم. چون اطراف دستههای عزاداری بود کسی صدای شلیک گلوله را نشنید. بعد از اینکه مقتول خونآلود پشت فرمان ماشینش افتاد، بلافاصله من و همسرم پیاده شدیم و اسلحه را در اتوبانی در آن حوالی انداختیم.
انتهای پیام/