به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،سایت خودنویس متعلق به نیک آهنگ کوثر، کاریکاتوریست فراری که این روزها معلوم است با بحران مخاطب مواجه شده، برای بازارگرمی، هر از چند گاهی دروغ های عجیب و غریبی سر هم می کند که عقل جن هم در آنها می ماند.
به گزارش بولتن نیوز، در جدیدترین این دروغ ها و خزعبلات، خودنویس به بهانه سفر جک استراو به ایران، مدعی شده که انگلیس همواره یکی از حامیان اسلامگراها در ایران و حتی در جهان بوده است!
نویسنده این مطلب که معلوم است سطح سواد چندانی ندارد در قسمتی از مطلب خود نوشته است: «در طول تاریخ معاصر ایران، انگلیس همیشه به اسلام و اسلامگرایان – ابتدا آخوندها و سپس جمهوری اسلامی – اقبال داشته است؛ و بنابراین حالا چشم طمع به دست انگلیس داشتن که سرِ گردنهِ تحریمها و مذاکرات برای آنها لابی کند، نه تنها برای «جریان فتنه» که برای کل جمهوری اسلامی امری طبیعی است. در دوران معاصر و از زمانی که امپراطوری بریتانیا در اوایل قرن نوزدهم در خاورمیانه به عنوان یک ابرقدرت جهانی مطرح شد، انگلیس همیشه از ابزار اسلامگرایی برای پیشبرد مقاصد و تامین منافع خود در منطقه بهره برده است.»
جالب آنکه نویسنده سعی کرده برای آنکه به فرضیه تحیلی خود جنبه واقعی ببخشد، دست در تحریف تاریخ هم برده و شیخ فضل الله نوری و آیت الله کاشانی و روحانیون مبارز در جریان نهضت انقلاب اسلامی را هم انگلیسی معرفی کرده است! و حال آنکه اتفاقا بیشترین مخالفت امثال شیخ فضل الله و آیت الله کاشانی و رهبران انقلاب اسلامی، با سلطه و استعمار کشورهایی چون انگلیس بوده است و با اندک مطالعه ای از تاریخ می توان پی به پرت و پلاهای ادعاهای نویسنده این مطلب شد.
بر عکس این ادعا، انگلیسی ها همواره مدافع پادشاهان و دیکتاتوری پهلوی در ایران بودند و اتفاقا از این هم به شدت ناراحت بودند که چرا مردم ایران با دیکتاتوری چون رضاخان که عامل انگلیسی ها بود، خوب نبودند. براي مثال «ريدر ويليام بولارد» سفير انگليس در ايران در كتاب «شترها بايد بروند» پس از آنكه عصبانيت خود را از مردم ايران ابراز ميدارد كه چرا ايرانيها تصور ميكنند ما (انگليسيها) عامل روي كار آوردن حكومت ديكتاتوري رضاخان بوديم – كه يقينا بودند- مينويسد:
«اين واقعا تأسفآور بود كه درست در زماني كه ما احتياج به همراهي و مساعدت مردم ايران داشتيم آنها به سرزنش ما بپردازند و از اينكه حامي شاه مورد تنفرشان بوديم اظهار گلهمندي بنمايند. ولي اين قضيه ديري نپاييد. زيرا ما توانستيم با آغار پخش برنامههاي فارسي از لندن و دهلي تا حد زيادي بر اين مشكل فائق آييم و با تكذيب شايعات بي اساس [!] و مطرح نمودن و پاسخ گفتن به بسياري از سؤالات مربوط به رضاشاه، ذهن مردم را نسبت به حقائق روشن كنيم.»
چنين سياستي توسط انگلیسی ها در جريان مبارزات انقلاب اسلامي هم ادامه پيدا كرد. انگلیسی ها همهي تلاش خود را انجام داد كه انقلاب اسلامي شكل نگيرد و نظام دستنشاندهي شاهنشاهي در ايران پا بر جاي باقي بماند. حتي زماني كه شاه از ايران فرار كرد و تقريبا فاتحهي حكومت ديكتاتوري خوانده شده بود و ايران خود را براي استقبال از امام آماده ميكرد، باز هم تلاش كردند تا با تفرقهافكني ميان مبارزين به اختلافات ميان آنها دامن زده و آنها را به جان هم بياندازند. براي مثال رادیو BBC که وابسته به دولت انگلیس بود، در تاريخ دوم بهمن 57، یعنی درست زمانی که دیگر انقلاب به پیروزی نزدیک نزدیک شده بود، در خبري با عنوان «شكاف بين مخالفان» ميگويد:
«همزمان با اينكه ايران خود را براي استقبال از آيتالله خميني آماده ميساز بعد از ظهر ديروز در آن شهر برخوردهايي بين گروههاي مختلف مخالفين رژيم در گرفت. شكي نيست كه خبر بازگشت [امام] خميني به ايران پس از نزديك به 15 سال در تبعيد با جشن و سرور و خوشبيني در ميان مردم روبرو شده است، انتظار ميرود ميليون نفر از مردم ايران براي استقبال از شخصيتي كه سالهاي متمادي از او به عنوان مركز كانون مخالفت با شاه نامبرده شده است به سوي فرودگاه رهسپار شوند، ولي حال شاه رفته است.
نشانهاي در دست است حاكي از اينكه بين گروههاي مختلفي كه تا به حال تنها با تنفر عموميشان نسبت به شخص شاه با يكديگر متحد بودند شكاف رو به افزايش است. اولين علائم اين اختلاف با انتشار خبر آيتالله به تهران ظاهر شد و در طي تظاهراتي كه توسط دانشجويان دست چپي به همراه كارگران انجام شد و جمعيت آنها حدود 10 هزار نفر بودند برخورد ميان پشتيبانان [امام] خميني و مخالفين او در گرفت...» (روزنامه اطلاعات، 3/11/57)
حتی با اندک تأملی در فحوا و نوع اخبار رادیو BBC (که در حقیقت بلندگوی سیاست خارجه انگلیس بوده و هست) در زمان مبارزات انقلاب اسلامی می توان به این موضوع دست یافت که آنها به نحو بسیار ماهرانه ای اخبار انقلاب اسلامی را گلچین کرده و در اختیار مخاطب قرار می دادند که هم از سویی بی طرفی خود را در ظاهر نشان دهند و هم از سویی دیگر، باطنا مخالفت خود با انقلاب اسلامی را اجرایی سازند.
به این موضوع حتی مدير عامل بيبيسي، «جرالد مانسل» نیز اذعان دارد. وی در 22 مهرماه 57، طي نامهاي به سفير ايران در انگليس پرده از سياست اين راديو برداشت و نوشت: «به اعتقاد من اين واقعيت بدون چون و چرا بايد پذيرفته شود كه آيتالله خميني در عرض چند ماههي اخير عامل مهمي در صحنهي سياسي ايران بوده است. به همين جهت طبيعي است كه هر قدم و جملهي او مورد توجه رسانههاي جهان و از جمله بيبيسي قرار داشته باشد، ولي با اين حال بايد تذكر داد كه بر اساس ضوابط تعيين شده براي اطاق سرويس خارجي بيبيسي از اواسط ماه مه (ارديبهشت) به اين طرف پخش مطالب مربوط به فعاليتهاي آيتالله خميني هيچگاه از نصف اخبار و تفسيرهاي مروبط به ايران تجاوز نكرده است. در طول اين مدت حدود 460 مورد مطالب راجع به ايران از برنامهي بيبيسي پخش شده كه 23 مورد آن به آيتاللههاي مقيم ايران بوده است.»
به همین علت، در طول دوران بعد از انقلاب اسلامی، همواره روابط تیره و تاری میان جمهوری اسلامی و کشور انگلیس وجود داشته است. هنوز هم مردم ایران، انگلیس را «کشوری خبیث» و «روباه پیر» می شناسند. هنوز هم شعار «مرگ بر انگلیس» در کنار شعار «مرگ بر آمریکا و اسرائیل» بر سر زبان مردم ایران وجود دارد. رد پای سیاست های انگلیسی ها علیه منافع ملی ما حداقل در صد سال اخیر نمود عینی دارد. از روی کار آوردن دیکتاتوری چون رضاخان، تا حمایت از پسر بی کفایتش محمدرضا، تا عقد قراردادهای استعماری با ایران، تا مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، تا کمک به مخالفان جمهوری اسلامی، تا سنگ اندازی در پرونده هسته ای ایران و... صدها مورد دیگر، همگی گویای این موضوع است که نه تنها انگلیسی ها با اسلامگرایان ایران و جهان خوب نیستند، بلکه تا آنجایی که از دست شان بر آمده، درصدد ضربه زدن به آن بوده و یقینا همچنان هم هستند و خواهند بود.