نقدی بر فیلم" رکن پنجم"؛

آمریکا با خطر امنیت ملی دست و پنجه نرم می کند

"رکن پنجم" نام فیلمی است که قرار است درباره شخصِ جولیان آسانژ و نحوه شکل گیری ویکیلیکس باشد.

به گزارش حوزه سینمای جهان باشگاه خبرنگاران به نقل از مووی مگ؛ وبسایت ویکیلیکس را می توان به عنوان یکی از پدیده های منحصر به فرد دنیای دیجیتال معرفی کرد که از زمان راه اندازی در سال 2006 تا به امروز که چند دامنه تغییر داده، بسیاری از دولت ها را خشمگین و پریشان کرده است!

 پیش از اینکه به سراغ فیلم " رکن پنجم " برویم ، بهتر است معرفی مختصری از وبسایت ویکیلیکس و موسس و سردبیر آن یعنی جولیان آسانژ داشته باشم: وبسایت ویکیلیکس در سال 2006 توسط جولیان آسانژ راه اندازی شد. آسانژ که خود یک روزنامه نگار بود ( و البته وی یک هکر موفق! ) ، به جهت اینکه احساس میکرد دنیا نیاز دارد تا واقعیت های رخ داده در جهان را بدون سانسور مشاهده کند، اقدام به جمع آوری اخبار از منابع مختلف و عموماً آزاد کرد ( فعالین اجتماعی که وابسته به هیچ نهادی نیستند ) و خیلی زود توانست تبدیل به یکی از چهره های محبوب سازمان های حقوق بشری و البته مردم شود. آسانژ در طی سالهای اولیه راه اندازی ویکیلیکس ، اسناد مهمی نظیر کشتار غیرقانونی در کنیا و دفع زباله های سمی در ساحل عاج منتشر کرد که باعث توجه جهان به این مناطق شد. متعاقباً نام آسانژ نیز به عنوان یک قهرمان مردمی مطرح شد و حمایت ها از وی و ویکیلیکس افزایش پیدا کرد.

اما مشکلات ویکیلیکس و شخص2 آسانژ از زمانی آغاز شد که وی اقدام به انتشار هزاران مقاله در ارتباط با جنگ آمریکا علیه افغانستان و همچینن شنود مکالمات دیپلمات های آمریکایی در جهان که به آنها دستورِ " جاسوسی " داده بودند، کرد. این اقدام وبسایت ویکیلیکس سبب شد تا جولیان آسانژ که تا پیش از این به عنوان یک قهرمان از وی نام برده می شد، تبدیل به یک مجرم خطرناک ملی شود چراکه اسناد فوق محرمانه را منتشر کرده بود و این به معنای یک دردسر تمام عیار برای ایالات متحده بود.

دولت آمریکا هم که از این اتفاق بسیار عصبانی بود ، به انواع و اقسام روش ها برای دستیابی به اطلاعات این روزنامه نگار استرالیایی متوسل شد که از جمله آن می توان به دستور عجیب و کم نظیر وزارت دادگستری آمریکا به وبسایت " توییتر " برای در اختیار قرار دادن اطلاعات آسانژ به این نهاد نام برد.
در نهایت جولیان آسانژ پس از اینکه از طرف استرالیا و ایالات متحده تهدید به دستگیری شد و از طرف دیگر دولت سوئد هم به علت شکایت از جولیان آسانژ به جرم تجاوز ، درخواست استرداد وی به سوئد برای رسیدگی به پرونده اش را کرده بود، تصمیم به پناهنده شدن در سفارتخانه اکوادر در لندن کرد و هم اکنون هم در این سفارتخانه به سر می برد.

 این فیلم براساس دو کتاب به نامهای " پشت پرده ویکی‌لیکس: اوقات من با جولیان آسانژ در خطرناک‌ترین وب‌سایت " و " ویکی‌لیکس: ماهیت درونی جنگ جولین آسانژ با اسرار " ساخته شده و البته از آنجا که خودِ آسانژ تاکید کرده که نویسنده کتاب اول یعنی دنیل دومشیت برگ دشمن خونی وی محسوب می شود، نباید انتظار چندانی از محتوای واقعی در این فیلم داشته باشیم.
 
" رکن پنجم " نه بر یک بازه زمانی خاص، بلکه به شکل گیری شخصیت جولیان آسانژ ( در فیلم با بازی بندیکت کامبربچ ) می پردازد و مجموعه ای از رخدادهای مهم زندگی وی پس از راه اندازی وبسایت ویکیلیکس را بررسی می کند. در واقع مشکل فیلم از همین نقطه آغاز می شود چراکه فیلم توانایی مدیریت وقایع مختلف زندگی آسانژ در مدت زمان 128 دقیقه را ندارد و این زمان و حجم اتفاقات، رابطه ای کاملاً پارادوکس با یکدیگر دارند.

فیلم از نقطه ای آغاز می شود که آسانژ در حال سخنرانی است و در آنجا با دنیل برگ آشنا می شود و ادامه داستان و شکل گیری ویکیلیکس حمله نظامیان آمریکایی به غیرنظامیان افغانستان. بیل کاندون اگرچه در ابتدای فیلم با یک مقدمه نسبتاً قانع کننده درباره رسانه و شخصِ جولیان آسانژ، تا حد زیادی تماشاگر را با کلیت ماجرا آشنا می کند، اما در ادامه توانایی مدیریت اتفاقات پیرامون این شخصیت را از دست می دهد و جهش های گاه و بی گاه و اضافه کردن پیامهای سیاسی به فیلم همعلناً باعث شده تا " رکن پنجم " بیشتر شبیه به یک فیلم تبلیغاتی باشد تا فیلمی که بتواند ادعای " بیوگرافی " داشته باشد.

" رکن پنجم " به4 درستی از ما می خواهد درباره آسانژ قضاوت کنیم و تشخیص دهیم که آیا او یک قهرمان است یا یک خیانتکار ؟ این تصمیم درست و تحسین برانگیز اما تاکید بر آن خیلی دوام نمی آورد چراکه در طول فیلم، بیل کاندون به نوعی جولیان آسانژ را یک قدرت طلب معرفی کرده که علناً در لحظاتی از فیلم رفتاری جنون آمیز درباره عمومی کردن اطلاعات محرمانه داشته است. " رکن پنجم " متاسفانه از آسانژ ( که حداقل به نظر نمی رسد در زندگی واقعی اش تا این حد عجیب و غریب باشد!) شخصیتی ترسیم کرده که علناً خودشیفته است و بیشتر شبیه کرکتر منفی فیلمهای " اَبَر قهرمانی " است تا یک شخصیت واقعی و البته یک روزنامه نگار!

از طرف دیگر ارجاعات سیاسی که گاه و بی گاه و بی جهت به بدنه فیلم اضافه شده ، یک ضعف آشکار برای " رکن پنجم " محسوب می شود که ادعای بیوگرافی بودن دارد. نکته جالب درباره فیلم این است که پیش از اکران " رکن پنجم " ، اطلاعات فیلمنامه از طریق منابع نامشخصی به دست آسانژ رسیده بود که در آن ، ایران در آغاز فیلم به عنوان کشوری که به دنبال دسترسی به سلاح استه ای است و در این میان از رایزنی های بین المللی هم استفاده می کرده، سخن به میان آمده بود که با افشای این اطلاعات از فیلمنامه توسط وبسایت ویکیلیکس، این بخش از فیلم بجای نام " ایران " ، نام کشور " لیبی " را جایگزین کرد که در نوع خود کاملاً عجیب و غریب و حماقت آمیز بود. با اینحال ، " رکن پنجم " کماکان از گریز زدن به دنیای سیاست و ارائه پیامهای سیاسی کاملاً سفارشی و غیرواقعی به مخاطب ابایی ندارد و به همین جهت ، نباید خیلی به " رکن پنجم " بابت مستند بودن اطلاعاتش اعتماد5 کرد.

"رکن پنجم" برخلاف همقطارانش که پیامهای سیاسی را بعضاً بصورت هوشمندانه به مخاطب انتقال می دهند، اصلاً فیلم باهوشی نیست و انتقال پیامش هم " رنگ و رو رفته تر " از آن است که مخاطب آن را باور کند. 

شاید بتوان بزرگترین دلیل " معتبر نبودن " فیلم را در کتابهایی جستجو کرد که فیلم براساس آنها ساخته شده. با نگاهی کوتاه به منابع " رکن پنجم " متوجه می شویم که نویسنده یکی از این کتابها ، سخنگوی سابق وبسایت ویکیلیکس است که پس از اتفاقات رخ داده برای ویکیلیکس، رابطه چندان محترمی با شخصِ جولیان آسانژ ندارد. خودِ آسانژ نیز در بیانیه های مختلفی که منتشر کرده نسبت به محتوای نادرست " رکن پنجم " هشدار داده بود. حال اگر بخواهیم بی طرفانه درباره وقایع رخ داده در فیلم ( و مخصوصاً شخصیت ترسیم شده از آسانژ ) قضاوت کنیم، باید بگویم که چنین تصویری با توجه به شناخت عمومی حداقلی که از جولیان آسانژ داریم، یک تصویر غلو شده با اضافه شدن کلی شاخ و برگ غیرواقعی است.

شاید تنها دلیلی6 که بتوان از آن به عنوان نکته مثبت " رکن پنجم " نام برد، بازی تحسین برانگیز بندیکت کامبربچ در نقش جولیان آسانژ باشد که یک سر و گردن از خودِ فیلم بالاتر است. کامبربچ با آن صدا و بیان شیوا و منحصر به فردش، حقیقتاً در سخنرانی های فیلم بی نظیر است و به راحتی می توان از بازی وی لذت برد. دنیل بروهل در نقش دنیل برگ نیز که داستان از دید او روایت می شود، بازی تحسین برانگیزی داشته. با اینحال به نظرم کامبربچ یک سر و گردن از بروهل و در واقع از تمامی بازیگران فیلم بالاتر است.

" رکن پنجم " قرار بود تا یک اثر بیوگرافی شایسته درباره مردی باشد که دنیا را با حقیقت آشنا کرد اما فیلمی که در مقابل ماست، مغلطه ای از انواع و اقسام اتفاقاتی است که در صحت و سقم آن باید شک کرد. " رکن پنجم " با زیرکی از قضاوت درباره جولیان آسانژ خودداری میکند و در این بین از تماشاگر می خواهد تا خود درباره خیانتکار یا قهرمان بودن وی قضاوت کند اما از سوی دیگر وی را فردی خودشیفته معرفی می کند که امنیت ملی را به خطر انداخته و البته به نظر می رسد که از نظر روحی هم تا حدودی پریشان احوال باشد! خیلی منصفانه نیست که در این شرایط بتوانیم درباره جولیان آسانژ قضاوت کنیم.

انتهای پیام/ص
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار