به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،
رحلت پیامبر اكرم (ص) براى حكومت اسلامى و امت اسلام حادثه اى سخت و جانسوز بود . چنانكه امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید:
«
بابی انت و امی یا رسول الله (ص) لقد انقطع بموتك ما لم ینقطع بموت غیرك
من النبوة والانباء و اخبارالسماء . خصصت حتى صرت مسلیا عمن سواك و عممت
حتى صار الناس فیك سواء و لولا انك امرت بالصبر و نهیت عن الجزع، لانفدنا
علیك ماءالشؤون . و لكان الداء مماطلا و الكمد محالفا و قلالك . . . (1) ؛
پدر
و مادرم فدایت اى پیامبر خدا، با مرگ تو رشته اى پاره شد كه در مرگ
دیگران چنین قطع نشد و آن نبوت و فرود آمدن پیام و اخبار آسمانى بود .
مصیبت تو دیگر مصیبت دیدگان را تسلى دهنده ست یعنى پس از مصیبت تو دیگر
مرگ ها اهمیتى ندارد . و از طرفى این یك مصیبت همگانى است كه عموم مردم به
خاطر تو عزادارند . اگر نبود كه امر به صبر و شكیبایى فرموده اى و از
بیتابى نهى نموده اى آنقدر گریه مى كردم كه اشك هایم تمام شود . و این
درد جانكاه همیشه در من مى ماند و حزن و اندوهم دائمى مى شد. كه همه
اینها در مصیبت تو كم و ناچیز است.»
سختى مصیبت رحلت پیامبر به قدرى بود كه امام على مى فرماید: « فضجت الدار الافنیة(2)؛ گویا در و دیوار خانه فریاد مى زد.»
پیامدهاى رحلت از زبان مبارک حضرت زهرا (س)در
این مقال بنابر آن است كه پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (ص) از نگاه تنها
یادگارش، حضرت فاطمه سلام الله علیها بیان شود. او كه بضعة الرسول است (9) و
به تعبیر امام على (ع) بقیة النبوة (10) است و به اعتراف دیگران، خیرة
النساء و ابنة خیر الانبیاء، صادقة فی قولك، سابقة فی وفور عقلك است.
او
كه هم مردمان مكه و مدینه را دیده و هم شاهد حیات پیامبر اكرم (ص) بوده و
هم در كنار پیامبر و حضرت امیر(ع) حوادث ریز و درشت عصر نبوت و روزهاى بعد
از رحلت و حوادث تلخ و دردناك آن ایام كوتاه را به دقت زیر نظر داشته است .
آرى او مى تواند پیامدهاى تاسف بار رحلت پیامبر را خوب بیان كند . در
اینجا به مواردى از آنها مى پردازیم:
آن حضرت در خطبه فدكیه (14) و
خطبهاى كه بعدا در جمع زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند (15)
ایراد فرمودهاند، پیامدهاى رحلت پیامبر را بیان مى كنند از جمله آنها
عبارتند از:
1. ایجاد ضعف و سستى در میان مردم .
استومع وهنه « یا وهیه.» (16)
حضرت در خطبه اى كه در حضور زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند نیز این امر را تذكر دادند و با تاسف فرمودند:
« فقبحا لفلول الحد واللعب بعد الجد و قرع الصفاة (17) ؛ چه زشت است سستى و بازیچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و كوشش .»
2. تفرقه و اختلاف به وجود آمد .«استنهر فتقه وانفتق رتقه (18) ؛ تشتت و پراكندگى گسترش یافت . و وحدت و همدلى از هم گسست.»
استنهر
از نهر به معناى وسعت و زیادى است، فتق به معناى جدایى و پاره پاره شدن
است. انفتق از انفتاق یعنى شكافتن و رتق هم به معناى همبستگى و اتحاد است .
در
قرآن كریم نیز آمده است كه: «ان السموات والارض كانتا رتقا ففتقناهما (19)
؛ (آیا كافران ندیدند) كه آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها
را از یكدیگر باز كردیم .»
3. امید و آرزوهاى مسلمانان به ناامیدى تبدیل شد.آنان
كه به پیامبر اكرم (ص) و احكام عالیه اسلام ناب حضرتش دلخوش كرده بودند از
نعمت دین الهى و حكومت اسلامى بهره مند گشته بودند. اكنون با دیدن حوادث
بعد از آن حضرت مایوس شده و امیدشان به یاس مبدل گشت .
« واكدت الامال.» (20)
4 . به حریم پیامبر بى حرمتى شد .
«
اضیع الحریم و ازیلت الحرمة عند مماته (21)؛ هنوز جسد مبارك پیامبر بر
زمین است. در اجتماع سقیفه (22) بدون نظرخواهى از خاندان پیامبر به تعیین
جانشین براى آن حضرت مىپردازند. و حق اهل بیت حضرتش را ضایع مى كنند .
چنانكه
حضرت على(ع) مى فرماید:" فوالله ما كان یلقى فى روعى، ولا یخطر ببالى ان
العرب تزعج هذا الامر من بعده (ص) عن اهل بیته ولا انهم منحوه عنی من بعده"
(23) ؛ به خدا سوگند نه در فكرم مىگذشت و نه در خاطرم مى آمد كه عرب
خلافت را پس از رسول خدا از اهل بیت او بگرداند. یا مرا پس از وى از عهده
دار شدن حكومت باز دارند.»
و حتى در لحظات واپسین عمر حضرت و هنگام
رحلت ایشان، هنگامى كه قلم و لوحى طلب فرمودند به آن حضرت بى حرمتى كردند و
نداى " فانه یهجر" سر دادند. (24)
و مدتى هم از رحلت حضرت نگذشت كه به
در خانه تنها یادگارش آمدند و چه بى حرمتی ها كه نكردند. چنانكه حضرت
زهرا فرمود: یا ابتاه یا رسول الله هكذا كان یفعل بحبیبتك وابنتك ... .
(25)
یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدك من ابن الخطاب وابن ابى
قحافة (26) ؛ بابا اى رسول خدا پس از تو از دست زاده خطاب و زاده ابى قحافه
چه بر سر ما آمد. (27)
5 . خط نفاق و دورویى آشكار شد .
« ظهر فیكم حسكة النفاق.» (28)
حضرت در جاى دیگرى از همین خطبه، با كنایه زیبایى به این نفاق افكنى پرداخته است و فرموده است:
«
تشربون حسوا فى ارتغاء و تمشون لاهله و ولده فى الخمر والضراء و نصبر منكم
على مثل حز المدى، و وخز السنان فى الحبشاء (29) ؛ شیر را اندك اندك با آب
ممزوج نمودید و به بهانه این كه آب مىنوشید، شیر را خوردید. كنایه از
نفاق است كه تظاهر به عملى مى شود كه در واقع خلاف آن است (30) و براى
نابودى اهل بیت او در پشت تپه ها و درختان كمین كردید . و ما بر این رفتار
شما كه مانند بریدن كارد و فرو بردن نیزه در شكم، دردآور و كشنده است صبر
مى كنیم .»
6 . دین و معنویت كم رنگ شد .« و سمل جلباب الدین.» (31)
«جلباب»
چادر یا عبایى كه بدن انسان را مىپوشاند، حضرت زهرا (س) تعبیر به جلباب
دین فرموده . چون دین نیز تمام زوایاى زندگى فردى و اجتماعى انسان را در بر
مى گیرد، همانگونه كه چادر و عباء تمام بدن انسان را در بر مى گیرد.
(32)
و در عبارتى دیگر فرمودهاند: «... اطفاء انوار الدین الجلى و
اهمال سنن النبى الصفى (33) ؛ به خاموش كردن انوار درخشان دین و بى اهمیت
كردن و مهمل گذاردن سنتهاى پیامبر برگزیده خدا همت گماردید.»
7 . مردم دچار بىتفاوتى شدند .حضرت خطاب به انصار كه با جان و مال پیامبر را كمك كرده بودند چنین فرمودند:
«
یا معاشر الفتیة و اعضاء الملة، و حضنة الاسلام ما هذه الغمیزة فی حقی و
السنة عن ظلامتى (34) ؛ اى گروه جوانمرد، اى بازوان ملت و یاوران اسلام،
این غفلت و سستى و ضعف شما در حق من و تغافل و بىتفاوتى و خواب آلودگى
درمورد دادخواهى من، چیست؟»
8 . مردم پیمان شكنى كردند .فرمودند:«
فانى حرتم بعد البیان و اسررتم بعد الاعلان و نكصتم بعد الاقدام (35) ؛ پس
چرا بعد از بیان حق حیران و سرگردانید، و بعد از آشكار كردن عقیده پنهان
كارى مى كنید و بعد از آن پیشگامى و روى آوردن به عقب برگشته پشت
نمودهاید.»
حضرت زهرا سلام الله علیها، در این فراز به حادثه غدیر
اشاره مى كند كه پیامبر اكرم (ص) آن را براى مردم بیان فرمود و به آنها
اعلام كرد و آنان نیز با على (ع) بیعت كردند . اما اكنون بیعت خود را
شكستند .
9 . مردم دچار وسوسه هاى شیطانى شدند .« تستجیبون لهتاف الشیطان الغوى (36) ؛ به شیطان گمراه كننده پاسخ مثبت دادید.»
و
در جاى دیگر از خطبه فرموده اند:« اطلع الشیطان راسه من مغزره هاتفا بكم
فالفاكم لدعوته مستجیبین (37) ؛ شیطان سر خود را از مخفی گاه به در آورد.
شما را فراخواند، دید كه پاسخگوى دعوت باطل او هستید... .»
«مغزر» یعنى
مخفى گاه . در اینجا شیطان به سنگ پشت و خارپشت تشبیه شده است. چون آن هم
وقتى دشمن را مى بیند، سرش را در لاك خود فرو مى برد. اما وقتى كه محیط
را بدون خطر احساس كرد، سر خود را بیرون مى آورد. شیطان نیز تا وقتى كه
پیامبراكرم (ص) زنده بودند، سرش را در لاك خود فرو برده بود و جرات نمى
كرد خود را نشان دهد . ولى بعد از آن سرش را بیرون آورد و به تحریك مردم
پرداخت. (38)
10. شتاب در شنیدن حرف هاى بیهوده و بى اساس .«
معاشرالناس المسرعة الى قیل الباطل المغضیة على الفعل القبیح الخاسر (39) ؛
اى گروه مردم كه به سوى شنیدن حرف هاى بیهوده شتاب مىكنید، و كردار زشت
زیانبار را نادیده مى گیرید.»
11. نطفه مظاهر فساد روئیدن گرفت .در پایان خطبه عیادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود:
«
اما لعمری لقد لقحت فنظرة ریثما تنتج ثم احتلبوا ملء القعب دما عبیطا و
ذعافا مبیدا(40) ؛ به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، باید انتظار كشید
تا كى مرض فساد پیكر جامعه اسلامى را از پاى درآورد كه پس از این از پستان
شتر به جاى شیر خون بدوشید و زهرى كه به سرعت هلاك كننده است .
12. فرصت طلبان به سر كار آمدند .
حضرت
سلام الله علیها در فرازهایى از خطبه فدكیه به گروه هاى فرصت طلب كه منتظر
بودند تا بعد از رحلت پیامبر از موقعیت بهره برند پرداخته است . و ویژگى
هاى آنها را نیز بیان فرموده است .
پى نوشتها:1 . نهج البلاغه (صبحى صالح) خطبه 235 .
2. همان، خ 197 .
3 . همان، خ192، بندهاى 98 - 102 .
4 . همان، نامه 9 .
5 . همان، نامه 36 .
6 . نهج الحیاة فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام، 138، حدیث 59 .
7 . حجرات (49) آیه14 .
8 . نهج البلاغه، نامه 62 .
9 . بحارالانوار، ج43، ص23، حدیث17 .
10 . الاحتجاج، (اسوه) ج1، ص282 .
14
. این خطبه در منابع متعددى آمده است . از جمله: الاحتجاج طبرسى (چاپ
اسوه) ج1، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید معتزلى، ج16، ص211 به بعد . و
در كتاب هاى مستقلى نیز ترجمه و شرح آن نوشته شده است از جمله: درس هایى
از خطبه حضرت زهرا، حسینعلى منتظرى . شرح خطبه حضرت زهرا در دو جلد .
عزالدین حسینى زنجانى، قطرهاى از دریا . على ربانى گلپایگانى .
15 . ر . ك به الاحتجاج، ج1، بحارالانوار، ج43، ص158 به بعد .
16 . الاحتجاج، ج1، ص270 .
17 . همان، ص287 .
18 . همان، ص270 .
19 . انبیاء، 30 .
20 . الاحتجاج، ج1، ص270 .
21 . همان .
22 . درباره سقیفه از جمله ر . ك به شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج2، ص20 - 60 و ج6، صص 5 - 50 .
23 . نهج البلاغه، نامه62 .
24 . الارشاد شیخ مفید، ترجمه آقاى رسولى محلاتى چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ج1، ص250 .
25 . نهج الحیاة فرهنگ سخنان فاطمه سلام الله علیها، 147 .
26 . همان، 250 .
27 . امام على، عبدالفتاح عبدالمقصود، (ترجمه به فارسى) ج1، ص328 .
28 . الاحتجاج، ج1، صص263 و 264 .
29 . همان، 266 .
30 . ر . ك به قطرهاى از دریا، شرح خطبه حضرت زهرا، 126 .
31 . الاحتجاج، ج1، ص264 .
32 . درس هایى از خطبه حضرت زهرا، ص 118 .
33 . الاحتجاج، ج1، ص266 .
34 . همان، 269 .
35 . همان، 272 .
36 . همان 266 .
37 . همان 264 .
38 . درس هایى از خطبه حضرت زهرا، ص120 .
39 . الاحتجاج، ج1، ص278 .
40 . همان، ص 290 .