کارنگی می‌نویسد: سئوال "یک میلیون لیره‌ای" باقی مانده، در واقع می خواهد بگوید که اگر اقدامی که آمریکا خواهان آن است انجام شود، به این میزان می ارزد؛ کسی چه می داند، شاید معامله پیشنهاد شده و چانه زنی ها ادامه دارد. خواسته آمریکا، فاصله گرفتن دروزی ها از جنگ فرقه ای با تروریست های سلفی است، همین؛ این خیلی می ارزد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،چندی پیش رژیم صهیونیستی در اقدامی بی سابقه، اوّلین فرمانده دروزی را بعنوان فرمانده «تیپ نخبه گولانی» منصوب کرد. برخی از کارشناسان معتقد بودند، این اقدام اسرائیل، ضمن اینکه برای افزایش روحیه دروزی های صهیونیست در اراضی اشغالی صورت گرفته، دارای مصارف منطقه ای هم هست. بر این اساس، رژیم غاصب سعی دارد با انجام اقدامات نرم و نیمه سخت، بخشی از بدنه دروزی ها در لبنان و سوریه را علیه "محور مقاومت اسلامی" بسیج کند. این فرضیه بیشتر تقویت می شود، وقتیکه مأموریت های ویژه اطّلاعاتی و برون مرزی «تیپ گولانی» و مأموریت های ویژه فرمانده دروزی جدید آن در بلندی های «جولان» طیّ چند سال اخیر مورد توجّه قرار گیرد.

پیش از این منابع رسانه ای، بارها اعلام کردند که دروزی ها در سوریه مانند دیگر اقلّیت های مذهبی و قومی بعد از شروع درگیری ها در سوریه، علیرغم اینکه در گذشته انتقاداتی به حاکمیت این کشور داشتند؛ برای حفظ قدرت در دستان دولت سوریه و بخاطر ترس از کشتار دسته جمعی تروریست های سلفی، با ارتش این کشور همکاری های گسترده ای کرده اند[1]. همچنین، منابع رسمی در گزارش های تصویری، بخشی از حمایت های دروزی ها از نظام سوریه در «جولان» را به نمایش درآورده بودند[2].

این همکاری ها تا جایی ادامه داشته که گروه های تروریستی بعد ناامید شدن از جدایی این اقلّیت ها از دولت سوریه، نهایتاً دستور قتل عام آنها را صادر نمودند. تابستان سال جاری، یکی از گروه های تروریستی در بیانیه ای رسمی خواهان حمله نیروهای این گروه به محلّه «جرمانا» - حومه دمشق- و «جبل العرب» و کشتار دروزی های مجتمع در این مناطق شدند که بخشی از آنها در مبارزات ملّی علیه سلفی ها شرکت داشتند[3].

بیانیه که رسانه ها مدّعی شدند، تروریست ها در آن، خواستار کشتار دروزی ها شده اند

در حال حاضر، به نظر می رسد بعد از ناکامی های آمریکا و اسرائیل و شرکای منطقه ای شان در توقّف حمایت های اقلّیت های قومی- مذهبی سوریه از دولت سوریه؛ این جبهه سعی دارد بین دولت و این نیروها ایجاد اختلاف کرده و حدّاقل آنها را از حمایت ارتش سوریه باز دارد؛ حتّی اگر به معارضه ملحق نشوند.

«مرکز خاورمیانه در انستیتو کارنگی» (Carnegie- MEC) در جدیدترین گزارش خود ضمن بازخوانی تنش های چند دهه پیش بین حکومت مرکزی سوریه و دروزی های ساکن در «جبل العرب»، به نقش گروه های مسلّح دروزی حامی «اسد» طیّ جنگ داخلی جاری در این کشور پرداخته است. تحلیل گر «کارنگی» بعد از برشمردن نتایج مثبت حاصل از همکاری دولت سوریه با دروزی های سوری و همزمان بی نتیجه ماندن، اقدامات «ولید جنبلاط» - رهبر دروزی های لبنان- برای توقّف این همکاری ها؛ سعی می کند خیلی ظریف، با پیش کشیدن مسائل جزئی، گروه های دروزی را از ادامه همکاری با ارتش سوریه منع کند.

در کل، تحلیل فوق بخوبی نشان می دهد که آمریکا و اسرائیل چطور سعی دارند از طریق سیاست های تفرقه افکنانه، دست دولت سوریه را از حمایت های اقلّیت های مذهبی این کشور طیّ چند ماه آتی خالی کنند. برخی از افراد مطّلع به منابع «مشرق» گفته اند که جبهه "اسرائیل- اردن- سعودی" سعی دارد، برای بدست آوردن یک اهرم چانه زنی در «مذاکرات ژنو 2 سوریه»، طیّ ماه های آینده دست به یک عملیات بزرگ در منطقه «درعا» و «سویدا» و مرز «جولان اشغالی» بزند.

نویسنده متن، کاملاً هوشمندانه می گوید که یک سئوال "یک میلیون لیره ای" باقی مانده، در واقع می خواهد بگوید که اگر اقدامی که آمریکا خواهان آن است انجام شود، به این میزان می ارزد؛ کسی چه می داند، شاید معامله پیشنهاد شده و چانه زنی ها ادامه دارد. در نهایت «کارنگی» اعلام می کند که خواسته آمریکا، فاصله گرفتن دروزی ها از جنگ فرقه ای با تروریست های سلفی است، همین؛ این خیلی می ارزد.

از آنجا که بخشی از سازماندهی های "دفاع ملّی سوریه" در این مناطق به عهده مبارزان مردمی دروزی است، آمریکا سعی دارد از طریق عملیات روانی و اقدامات پنهان؛ این مجموعه را در اثنای عملیات احتمالی آینده، از حمایت «اسد» منع کند. این می تواند یک کمک بزرگ و موقّت به جبهه غربی- عربی در سوریه باشد که دستان دیپلماسی ایران و روسیه را خواهد بست.

«مشرق» برای نمایش عمق پروژه تفرقه افکنانه آمریکا و اسرائیل در بدنه دروزی های منطقه، بدون پذیرش یا ردّ محتوای گزارش «کارنگی»؛ این تحلیل را بطور کامل منتشر می نماید:

***

دروزی چیست؟

«ارون لاند»


استان «سویدا» در جنوب سوریه، خانه اجدادی نیم میلیون نفر از جامعه قوی "دروز"های این کشور است. اینجا، در این زمین ناهموار از «جبال العرب»، دروزها برای قرن ها، دفع آزار و اذیت های سنّی ها و دولت مرکزی را مدیریت کرده اند.

رهبری دروزی نقش مهمّی در بیرون راندن اسعتمار فرانسه بازی کرد، امّا پس از استقلال، مقاومت های زیادی در برابر دست اندازی های دولت مرکزی صورت داد. طبق عرف نظامی رایج در «جبال العرب»، توازن نظامی لزوماً به نفع ارتش سوریه نبود (در 1945 م.، رهبر دروزی، «سلطان پاشا الاطرش» حتّی به اشغال دمشق تهدید کرد). در طول دهه اوّل استقلال سوریه، دولت های سوریه بطور مداوم مشغول ترس از قیام گاه و بیگاه دروزی ها بودند و همچنین مشغول این فکر بودند که ممکن است اردن، جدایی «جبال العرب» را در پیش گیرد. بین سال های 1953- 1954 م. حتّی «رئیس جمهور ادیب الشیشکلی» ارتشی را برای اشغال «جبال العرب» فرستاد و قتل عام بسیاری علیه روستاییان، بدلیل رگبار توپخانه مستبدانه بوقوع پیوست. این شروع سقوط وی در 1954 م. و علّت مرگش در 1964 م. بود.

با گذشت زمان، اقلّیت دروزی بواسطه به همکاری پذیرفتن بسیاری از چهره های پیشرو آنها در ارتش و «حزب بعث»، بصورت پایدارتری، در نظام سیاسی سوریه ادغام شد. افسران دروزی نقش عمده ای در کودتا و ضدّکودتای 1950 و 1960 م. بازی کردند، امّا در نهایت برتری را به افسران علوی تحت سلطه «حافظ اسد» و «صلاح جدید» باختند.

از آن زمان، «دولت بعث» تلاش کرده که جامعه دروزی را در جناح خود حفظ کند، در حالیکه بطور سیستماتیک هر مخالفی را سرکوب می کند. در همین حال، یکپارچه سازی اقتصادی و اجتماعی در سراسر سوریه، بمنظور منحل کردن تنش های قدیمی شروع شد. بسیاری از دروزی ها برای کار یا تحصیل به «دمشق» رفتند و اغلب در محلّه «جرمانا» در جنوب شرقی شهر ماندنی شدند.


دروزی های سوری از 2011 میلادی تا کنون

در طول شورش جاری، بسیاری از دروزی های سوریه مانند دیگر اقلّیت های مذهبی، طرف «دولت اسد» باقی ماندند. بدیهی است که این یک جامعه یکپارچه نیست: اینجا برخی از فعّالین برجسته دروزی در مخالفت هستند و به نظر می رسد؛ عشق کوچکی به خانواده «اسد» وجود داشته باشد. امّا به نظر می رسد که اکثر دروزی ها، از معارضین بیش از آنچه از رژیم می ترسند؛ ترس دارند. تهدید به درگیری های فرقه ای با شورشیان سنّی در «بافنگی بزرگ درعا»، مواردی از حملات و آدم ربایی فی مابین جوامع مختف وجود داشته است.

موضع (جدید تغییر کرده) ضدّ اسدِ «ولید جنبلاط» - خوانسالار دروزی های لبنان- به نظر نمی رسد که بیش از این مهم باشد، چرا که تنها؛ تعداد بسیار کمی از دروزی ها به قیام مسلّحانه پیوسته اند. در مقابل، بسیاری از آنها در صفوف «ارتش عربی سوریه» مبارزه کردند و به نظر می رسد که رهبران جدید دروزی از میان آنها در حال ظهور باشند. سرتیپ پُردرخشش «عصّام ظاهرالدّین»، فرمانده ای در «گارد ریاست جمهوری»، به یکی از چهره های فرقه ای در میان برخی از حامیان «اسد» تبدیل شده است.

«جبال العرب» در حال حاضر خانه ای برای تعدادی از شبه نظامیان طرفدار دولت است. این گروه ها غالباً در "نیروهای دفاع ملّی" سازمان یافته اند و بعنوان ماهیت های دولتی تصوّر می شوند، امّا تصویر عمومی از آنها، ماهیتی فرقه ایِ بی پروا است؛ که به شدّت براساس نمادگرایی دروزی ترسیم می شود. برخی از این نیروهای مقاومت به دخیل بودن در جرم و جنایت و سوء استفاده متّهم شدند، و حتّی وقتیکه برای مداخله کردن تلاش می کردند، مورد حمله افسران امنیتی بعثی قرار گرفتند. با این وجود به نظر می رسد که آنها برای بدست آوردن حمایت چهره های رهبری در جامعه دروزی، خط اوّل دفاع در برابر موج اسلامگرایی اهل تسنّن در منطقه «دمشق» و «درعا» باشند.


نمایش خط مشی دروزی های سوریه؟

«گری گمبیل»، تحلیل گر مسائل سیاسی سوریه و لبنان، در یک مقاله بلند و عالی استدلال کرد که اگر، قدرت «اسد» همچنان به زوال رود، به احتمال زیاد دروزی های جنوب سوریه بجای تقویت موضع خود در «جبال العرب» به آرامی از موضع خودشان فاصله خواهند گرفت و در این حال؛ بدنبال متّحدین جدید در منطقه خواهند رفت. او وضعیت «جبال العرب دروزی ها» را با کردها در شمال دور سوریه مقایسه می کند، که در آن «حزب کارگران محلّی کردستان» (PKK) - «وابسته به «YPD» و «YPG»- از سال 2011 م. روش خود را ترسیم کرده است؛ که بصورت فرصت طلبانه بمنظور جداسازی یک منطقه نیمه- مستقل کردی؛ هم با رژیم و هم با نیروهای معارضه کار می کند.

اینجا انتقاد کمی به تحلیل «گمبیل» وجود دارد. این سخت است که تصوّر کنید، بسیاری از دروزی های سوری مایل به شرکت در یک جنگ دائمی بخاطر فقط «بشّار اسد» هستند؛ او بیشتر از یک منبع مفید از تأمین سلاح و قدرت نیست و تبدیل به یک مسئولیت نمی شود.

امّا تحلیل «گمبیل» بر پایه شرایط مارس 2013 م. بنا شده بود. از آن زمان، حدّاقل به شکل موقّت، «اسد» جاپای خود را مستحکم کرد. امنیت و شبکه پشتیبانی وی در «جبال العرب» هنوز قدرتمند است، و به نظر می رسد، در حالیکه هنوز مخالفین داخلی را سرکوب می کند؛ قادر است از مناطق در برابر خارجی ها، محفاظت کند. واقعیت این است که یک درگیری دروزی- سنّی در مرزی بین «سویدا» و «درعا» (و در اطراف محلّه «جرمانا» در دمشق) به جوش آمده که هنوز؛ گام برداشتن رهبران مستقل دروزی برای دوری از از رژیم را دشوار می کند. و سئوال "یک میلیون لیره ای" باقی می ماند: اگر آنها بخواهند، نخبگان مذهبی و اجتماعی «جبال العرب» واقعاً آنقدر قوی و به اندازه کافی یکپارچه هستند که بتوانند، مدافعان «حزب بعث» را بدون پیشبُرد جنگ داخلی ویرانگر (فعلی)؛ در فرقه دروزی از معرکه خارج کنند؟



[1] برای مثال: «چرا اقلیت های سوریه از اسد حمایت می کنند؟»- «پایگاه مجازی شبکه خبری العالم»- 6/10/1391

[2] «خبرگزاری فارس» به نقل از «Press Tv»- 16/7/1390

[3] بیانیه «شورای انقلاب استان درعا» که از مقرّ این گروه در «کویت» صادر شد: «ای مجاهدین بزرگ، شما به دورزی ها در محلّه «جرمانا» هجوم بردید و آنها را به شدّت ترساندید، حال اگر به «جبل العرب» که آنان در آنجا زندگی می کنند؛ نیز هجوم برید، آنها دست از حمایت رژیم سوریه بر می دارند»- «سایت مسلمانان جهان»- 21/5/1392


برچسب ها: کارنگی ، دروزی ، تروریست
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.