حوزه ادبیات
باشگاه خبرنگاران، نگارش یک متن که امروزه به محض آشنایی هر فرد با خود منحصر به فردش در قالب یک یادداشت روزانه، شعر کودکانه، داستان مشفقانه و یا کتابی ساده دلانه قدم به روی چشم خیس و نمناک روزگار میگذارد، در اغلب مواقع حجم یک عشق را متصور شده و قلبها را متاثر میکند.
حجم عشق تصور شده در یک متن نه از روی عمد، بلکه در قالب یک آه بر نوک زبان جای گرفته و همچون اشکی تیره از ظلمت زمان بر روی ورقی کلمه گونه پخش میشود.
کلمهای که خواه ناخواه گویایی وجود یک احساس عشق گونه در دل و باور آدمی از جنس پوست و استخوان است و بدون وجود عشق هرگز ساخته و پرداخته نمیشود.
عشقی که گهگاه زادهی قلمی است به نازکی و ظرافت خیال نشسته بر تکه ورقی غوطه ور در باور محال اما گاه دیگر نتیجهی تلاقی دو آسمان در پهنهی زمانی نه چندان طویل بوده و خواب را از چشمان عشاق میرباید.
البته این عشق همان رابط قلم نویسنده و ذهنیت خواننده است. گفتنی است که قلم در این میان حکم پل میان نویسنده و مخاطب را از یک طرف و از طرف دیگر رابط تخیل و واقعیت ناب را دارد.
لازم به ذکر است که خیال، آرزوی محالی است که گهگاه در طول زمان به همت نویسیندهی یک متن رنگ واقعیت گرفته و در عالم واقع عینیت مییابد که در این میان میتوان به تبلور عشق به کشف حقیقت جهان هستی ژول ورن در آثاری چون " فرسنگها زیر دریا " اشاره کرد.
در آخر باید گفت که هر متن جاری بر صفحههای سپید کتاب، حجم سبزی از عشقی محال است.
انتهای پیام/ص