به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، درنگی در سخنان امام خمینی پیرامون حقوق بشر ،از آن زمان که سردمداران استکبار غرب در صدد برآمدند بر کشورها و جوامع دیگر سلطه پیدا کنند , پیش از هر اقدام عملی اعم از اقدام سیاسی و نظامی , به منظور فریب دادن افراد جوامع مورد هدف و به منظور زمینه سازی های ذهنی و فرهنگی و از میان برداشتن روح مقاومت در میان جوامع مذکور , دست به مفهوم سازی و تولید و ترویج اصطلاحاتی زدند تا اهداف بسیار مهلک خود را تحت آن مفاهیم و اصطلاحات به ظاهر زیبا و گیرا , پنهان کنند , زیرا اگر چنین نمی کردند , ملت ها و جوامع با سرسختی در برابر آن ها می ایستادند و اجازه نمی دادند به راحتی سلطه یابند و به آسانی همه جا را در نوردند.

مثلا از چهار قرن پیش که غربی ها به هوس افتادن کشورهای آسیایی و آفریقایی و… را تحت سلطه خود درآورند , لفظ و اصطلاح « استعمار » را که در آن زمان معنایی به ظاهر جذاب و زیبا داشت برگزیدند و چنین وانمود کردند که هرگز قصد دست اندازی به کشورها و جوامع شرقی را ندارند و هدفشان آبادکردن و استعمار (استعمار در لغت یعنی « طلب آبادی نمودن و تلاش ها و آرزوها را در راه آبادی به کار گرفتن » است ) ممالک دیگر است . بعدا معلوم شد که منظور غربی ها از اصطلاح « استعمار » این بوده است که جوامع شرقی و اسلامی را نابود و خراب کنند تا بتوانند کشور خود را آباد نمایند. بعد از روشن شدن این موضوع بود که لفظ و اصطلاح « استعمار » معنی واقعی خود را از دست داد و مترادفی برای غارت گری و تخریب و نابود کردن جوامع دیگر توسط غربی ها شد.

لفظ و اصطلاح « ناسیونالیسم » , و « ملی گرایی » نیز که توسط استکبار غرب در کشورهای شرقی و جوامع اسلامی رواج پیدا کرد , کارکردی شبیه « استعمار » یافت .

غربی ها از قرن سیزده هجری شمسی در میان جوامع شرقی و اسلامی , به ترویج ملی گرایی و ناسیونالیسم پرداختند و این اصطلاح را به گونه ای تعریف کردند که برای افراد ناآگاه بسیار شوق انگیز و آرمانی بود. آن ها می گفتند : ناسیونالیسم و ملی گرایی به این معنی است که تمام هم و غم افراد یک جامعه و یک ملت , صرف ترقی و آبادانی و استقلال و عزت جامعه ای بشود که در آن زندگی می کنند. تمام هم و غم افراد یک جامعه صرف بازسازی هویت مشترک جامعه ای بشود که افراد در آن زندگی می کنند , و در یک کلام , ناسیونالیسم یعنی کوشش تمام عیار برای استقلال یک ملت , برای ارتقای سطح رفاه یک ملت , برای سربلندی یک ملت و ده عنوان شوق انگیز دیگری که در این ردیف قرار می گیرند.

اما بعد از آنکه ناسیونالیسم و ملی گرایی عملا در کشورهای اسلامی و شرقی پیاده شده همه متوجه شدند که بار دیگر فریب غربی ها را خوردند و به اسم ملی گرایی و ناسیونالیسم , قدرت های بزرگ شرقی و اسلامی از هم پاشیدند و جوامع اسلامی به قطعات سیاسی بسیار ضعیف تبدیل شدند و در نهایت به سادگی مثل یک طعمه لذیذ و کوچک , در معده فراخ استکبار غرب افتادند. به عبارت دیگر , ناسیونالیسم و ملی گرایی که هدف ظاهری و تعریف شده اش , رسیدن به استقلال بود , ابزاری برای انهدام استقلال و مجلس ختم گرفتن برای عزت و آزادی ملل شد.

در حال حاضر نیز استکبار غرب دو اصطلاح و دو واژه را بیش از سایر اصطلاحات و واژه هایی که در فرهنگ سیاسی اش معمول است , ابزاری برای سلطه و فریب ملت ها و جوامع کرده است یکی از این دو اصطلاح , « آزادی » و دیگری « حقوق بشر » است که ظاهری زیبا و فریبنده دارند ولی استکبار آن ها را ابزاری بر سرکوب ملت ها , تجاوز به حقوق جوامع دیگر , سلطه بر کشورها , تحمیل فرهنگ غربی بر دیگران , تباه ساختن فرهنگ ملل دیگر و… قرار داده است .

گر چه امروز نیز عده زیادی از مردم جهان , به ویژه ملل اسلامی متوجه شده اند که عبارات و اصطلاحاتی مثل دموکراسی و آزادی , حقوق بشر و… , مثل لفظ استعمار , ابزاری برای سلطه و فریب است , ولی دیری نخواهد گذشت که به دلیل استفاده ابزاری بی حد از واژه و عبارت دموکراسی و حقوق بشر توسط استکبار غرب , عبارات و واژه های مذکور نیز مترادفی برای تجاوز و ستم و غارت و سلطه بر ملل خواهد شد.

امام خمینی در این باره که اصطلاحات و واژه ها پر سر و صدا در فرهنگ سیاسی غرب , به طور کلی از محتوای واقعی تهی است , چنین می فرماید : آن که طرفدار حقوق بشر است یک مسئله دیگر را می گوید غیر حقوق بشر. اصلا الفاظ بکلی از محتوای خودش خالی شده . شما ـ این را من عرض کردم ـ شما خودتان بروید دنبالش , ببینید کجا یک لفظی از قبیل این الفاظ که متعارف بوده , عدالت , عدالت اجتماعی ـ نمی دانم ـ طرفداری از حقوق بشر , سازمان امنیت کذا ـ نمی دانم ـ سازمان کذا , شما دنبال بروید , تعقیب کنید ببینید کدام یک از اینها محتوای خودش را دارد. کدام یک از اینها , آن معنایی که هست , آن معنا اراده از او می شود . (۱ )

امام خمینی علاوه بر اینکه همه واژه ها , عبارات و اصطلاحات پر زرق و برق رایج در فرهنگ سیاسی غرب را ابزاری برای سلطه و تهی از محتوا و حتی ضد معنای لغوی آن اصطلاحات و واژه ها می داند , درباره حقوق بشر نیز سخنان عمیق و پرمغزی بیان فرموده است .

از نظر امام خمینی , غارت ملل , تهدید مداوم جوامعی که نمی خواهند زیر سلطه غرب باشند , تجاوز مکرر به کشورها و سرزمین ها , مسلط کردن عوامل غربی بر جوامع , کشتار انسان ها و… از مصادیق کلی جنایت غربی ها با دستاویز قراردادن حقوق بشر است . نمونه ای از سخنان امام خمینی در باره استفاده ابزاری غربی ها از حقوق بشر این است : ما همه بدبختیهایی که داشتیم و داریم ـ و بعد هم داریم ـ از این سران کشورهایی است که این اعلامیه حقوق بشر را امضا کرده اند. اعلامیه حقوق بشر را اینهایی امضا کرده اند که سلب آزادی بشر را در همه دوره هایی که کفیل بودند و دستشان به یک چیز رسیده است کرده اند. سرلوحه اعلامیه آزادی حقوق بشر ـ سرلوحه اش ـ آزادی افراد است .

هر فردی از افراد بشر آزاد است , باید آزاد باشد. همه باید در مقابل قانون علی السوا باشند. همه باید آزاد باشند در محلشان , در سکنی آزاد باشند , در شغلشان آزاد باشند , در مشی شان باید آزاد باشند , این اعلامیه حقوق بشر است که سرلوحه اش این مطلب است . از اول مسلمین بلکه همه بشر , از اول گرفتار اینهایی بوده اند که امضا کردند و تصویب کردند این اعلامیه حقوق بشر را. آمریکا یکی از آنهاست که تصویب کردند این را و امضا کردند این مطلب را که حقوق بشر باید محفوظ بماند. و یکی از حقوق بشر آزادی است .

همین آمریکایی که اعلامیه حقوق بشر را ـ به اصطلاح ـ امضا کرده است , شما ببینید چه جنایاتی بر این بشر واقع کرده است . در همین چند سالی که ماها یادمان است , و یک قدر زیادترش از من و یک قدر کمترش را به حسب جوانی ای که دارید شما مشاهده کردید , چه گرفتاریهایی از برای بشر هست به دست امریکا که یکی از اشخاصی است که , یکی از دولتهایی است که قضیه حقوق بشر را امضا کرده اند. در هر مرکزی از مراکز مسلمین و غیرمسلمین یک ماموری نصب کرده اند که سلب آزادی از همه آن اشخاصی که در آن محیط هستند کرده اند. اینها می گویند آزادند بشر! برای تخدیر توده ها , که حالا دیگر نمی شود تخدیرش کرد. قضیه این چیزهایی که می گذرانند , که یکی اش هم همین اعلامیه حقوق بشر است , این برای اغفال است نه اینکه یک واقعیتی دارد. یک چیز خیلی خوش نمای با زرق و برقی را می نویسند , سی ماده می نویسند که همه اش موادی است که خوب به نفع بشر است , و یکی اش را عمل نمی کنند! در مقام عمل , یکی اش عمل نمی شود. این اغفال است , افیون است این برای توده ها , برای مردم . (۲ )

باید مظلومان جهان بیدار و هوشیار باشند و از این توطئه ها و حیله ها گول نخورند , و به فعالیت خود در راه رسیدن به آزادی و خروج از قید و بندهای استعماری و استثماری ادامه دهند و بدانند که اینان با شعار طرفداری از حقوق بشر بزرگترین پایمال کنندگان حقوق انسانها هستند و در رسیدن به اهداف ظالمانه خود هیچ گاه غفلت نمی کنند و از هیچ جنایتی دریغ ندارند . (۳ )

گرچه از نظر امام خمینی , کل رفتار غرب با کشورهای دیگر , به ویژه با جوامع و کشورهای اسلامی , بزرگ ترین دلیل استفاده ابزاری و منفعت طلبانه غرب از حقوق بشر است , ولی اعتراف صریح سران غرب به این موضوع نیز هشدار برای کسانی است که با جهالت تمام چشم بر واقعیت ها بسته اند و در این زمینه فریب استکبار غرب را خورده و تضاد آشکار بین ادعا و رفتار غرب درباره حقوق بشر را درک نکرده اند. امام خمینی در این باره می فرماید :

« اعلامیه حقوق بشر » در منطق آقای کارتر این است که بشر همچو حقی ندارد که سرنوشت خودش را تعیین کند ایشان از اعلامیه حقوق بشر که خودشان هم امضا کردند اینطور فهمیدند که آزادند مردم , اول چیزی که برای انسان هست آزادی در بیان است , آزادی در تعیین سرنوشت خودش است , آیا ایشان از اعلامیه حقوق بشر این را فهمیده اند که نه , هیچ کس آزاد نیست در این معنا ! آیا در خصوص ایران ایشان این نظر را دارند که هر کس هم که آزاد باشد لکن ایران دیگر آزاد نیست چنانچه در بعضی از حرفها می گویند گفته است که آنجا که پای منافع ماها در کار است , دیگر صحبت از آزادی و حقوق بشر نیست ! دیگر آنجا نباید ما از حقوق بشر بحث بکنیم , ایران یک جایی است که سوق الجیشی است , وضع سوق الجیشی نسبت به مملکت ما دارد , دیگر اینجا جای این نیست که ما صحبت آزادی بشر را بکنیم و حقوق بشر را بکنیم …. (۴ )

کارتر چندی پیش گفت که منافع آمریکا بر حقوق بشر مقدم است . (۵ )

امروز نیز به روشنی مشاهده می کنیم که از نظر سران استکبار غرب , هیچ چیز غیر از سلطه و منفعت آن ها اصالت و هویتی ندارد و زمانی که پای منافع و سلطه غرب در میان است , حقوق بشر , هویتش را از دست می دهد , آزادی و دموکراسی به پشیزی نمی ارزد , عدالت و انسانیت بی معنا می شود و… زیرا همه این ها را استکبار غرب برای منفعت و سلطه خود تراشیده و علم کرده است و اصالت و هویت آن ها تا زمانی است که ابزاری برای منفعت بیشتر و سلطه بیشتر استکبار غرب شوند.

ــــــــ
پاورقی :

مآخذ :

۱ ـ صحیفه امام , جلد۱۶ , ص ۴۳۳

۲ ـ همان , جلد ۳ , ص ۳۳۲ تا ۳۳۴

۳ ـ همان , جلد ۱۹ , ص ۱۴۸

۴ ـ همان , جلد ۵ , ص ۲۴۳

۵ ـ همان , جلد ۵ , ص ۲۹۷

امام خمینی : ما همه بدبختیهایی که داشتیم و داریم , و بعد هم داریم , از این سران کشورهایی است که این اعلامیه حقوق بشر را امضا کرده اند. اعلامیه حقوق بشر را اینهایی امضا کرده اند که سلب آزادی بشر را در همه دوره هایی که کفیل بودند و دستشان به یک چیز رسیده است کرده اند.

امام خمینی : باید مظلومان جهان بیدار و هوشیار باشند و از این توطئه ها و حیله ها گول نخورند , و به فعالیت خود در راه رسیدن به آزادی و خروج از قید و بندهای استعماری و استثماری ادامه دهند. و بدانند که اینان با شعار طرفداری از حقوق بشر بزرگترین پایمال کنندگان حقوق انسانها هستند و در رسیدن به اهداف ظالمانه خود هیچ گاه غفلت نمی کنند و از هیچ جنایتی دریغ ندارند.

امام خمینی : آن که طرفدار حقوق بشر است یک مسئله دیگر را می گوید غیر حقوق بشر. اصلا الفاظ بکلی از محتوای خودش خالی شده است . شما خودتان بروید دنبالش , ببینید کجا یک لفظی از قبیل این الفاظی که متعارف بوده , عدالت , عدالت اجتماعی ـ نمی دانم ـ طرفداری از حقوق بشر , سازمان امنیت کذا , سازمان کذا , شما دنبال بروید , تعقیب کنید , ببینید کدام یک از اینها محتوای خودش را دارد. کدام یک از اینها , آن معنایی که هست , آن معنا اراده از او می شود .