به گزارش مجله شبانه باشگاه
خبرنگاران، خیلی
ها فکر می کردند میلاد کی مرام پس از موفقیت در فیلم «ملکه» مسیری دیگر را
در سینما طی کند. اتفاقی که رخ نداد، شانس او همراه شد با افت سینما به
لحاظ کمیت و کیفیت در تولید، تا بازیگر فیلم های «سینما سوخته»، «برف» و
«عبور از مه» و... به آنچه باید دست پیدا نکند.
اما بلیط این دانش آموخته
مکتب مسعود کیمیایی در تلویزیون به یک باره برنده شد تا بازیگر سریال
«نابرده رنج» پس از مدت هاکار نکردن و دست رد زدن به سینه بسیاری از آثار
پیشنهادی، با پروژه «بچه های نسبتاً بد» این فرصت را پیدا کند تا با ایفای
نقش «سمیر» کار با سیروس مقدم را در تلویزیون تجربه کند.
میلاد کیمرام مهمان یک فنجان چای بانی فیلم شد و از حضورش در این سریال صحبت کرد، سریالی که به دلایل معلوم حداقل چهار پنج بار محل نام او را در تیتراژ پایانی تغییر داد از سوم به چهارم، از چهارم به پنجم و...
شنیدهام پس از سریال «بچه های نسبتاً بد» سینمایی شدی؟
ـ هنوز هیچ چیز قطعی نیست...
ولی شنیده ام برای یکی دو کار حضورت قطعی شده است؟
ـ (می خندد) پنج فیلمنامه خوب سینمایی از چند کارگردان مطرح سینما در دست
دارم که حتماً دو تای آنها را بزودی انتخاب می کنم، تو بیشتر از این چیزی
ننویس!
و تلویزیون؟
ـ دلم نمی خواهد که حتی کوچک ترین شباهتی با کارهای قبلی ام چه در سینما و
چه در تلویزیون داشته باشم، بنابراین بعد از «نابرده رنج» پیشنهادهاي
زیادی را رد کردم و صبر کردم و این صبر به اندازه 3 سال طول کشید. الان هم
سعی کردم در حوزه سینما فعالیتم را ادامه بدهم.
از تلویزیون پیشنهاد داشتی و نپذیرفتی؟
ـ بله...
انتظار ماندگار شدن به امید یک نقش خوب سینمایی و حتی تلویزیونی به اندازه ای که خوب است در کشور ما خطر هم دارد؟
ـ می دانم و من همیشه این کار را انجام می دهم. الان خدا را شکر سینمای ما
یک طراوت و حال خوبی دارد. کارهای خوبی در حال ساخته شدن است. حداقل
فیلمنامه هایی که دست من است نشان از اتفاقات خوب دارد.
خدا را شکر تو اولین نفری هستی که در این چند وقت اخیر از کیفیت بالای فیلمنامه ها می گوید.
ـ خداراشکر در حال حاضر شرایط برای من به شکلی است که نمی دانم کدام یک از
فیلمنامه هایی که در دست دارم را انتخاب کنم. امیدوارم حال سینمای ایران
همین طور خوب بماند.
معلوم است که نتوانستی دست رد به سینه پیشنهاد وسوسه کننده سریال سیروس مقدم بزنی؟
ـ ببین حس کردم که وقتش است به تلویزیون بیایم و کاری کنم که همه مردم آن
را ببینند و بازخورد خوبی را از کارم بگیرم. سیروس مقدم مطمئناً یکی از
دلایل مهم انتخاب من بوده، فیلمنامه خوب، تیم بازیگری قوی و باکس مناسب
پخش...
قرار بود سریال در ماه رمضان روی آنتن برود؟
ـ بله من همیشه دوست داشتم در ماه رمضان یک کاری داشته باشم که البته نشد!
دوست داشتم یک کار دلی انجام بدهم برای مردم، من سمیر را برای مردم کشورم
کار کردم و اگر می خواستم برای مدیوم سینما کار کنم، شک نکن یک مدل دیگر
بازی می کردم.
از ابتدا و در میان این بچه های خوب، سمیر به تو پیشنهاد شد؟
ـ بله شهرام زمانی با من تماس گرفت، طرح فیلمنامه را خواندم، تا صبح با او
راجع به این نقش حرف زدیم و بعد من متقاعد شدم که این نقش می تواند یک
فرصت خوب باشد. بعد از آن هم آقای مقدم را دیدم، انرژی بسیاری از ایشان
گرفتم.
به هر حال هر بازیگری آرزو دارد با آقای مقدم کار کند. من هم همه جا گفته ام که آقای مقدم سوپراستار تلویزیون است، سوپراستار حتماً نباید بازیگر باشد، پیمان عباسی می گوید سیروس مقدم سوپرمن تلویزیون است! بیراه هم نمی گوید کارگردانی که بتواند در تمام این سالها مخاطب عام ایرانی را همراه خود نگه دارد، قطعاً در کارش بسیار خبره است.
در این
سالها کمتر دیدهایم که شخصیتی چند بعدی، با ویژگیهای متفاوت نوشته شود.
معمولاً اکثر کاراکترها تخت و تک بعدی نوشته می شوند و فرصتی برای حضور
کاراکتر در شرایط مختلف در قصه طراحی نمی شود.
ـ شخصیت سمیر هرچه جلوتر می رود، ابعادش مفصل تر هم می شود. آنقدر این
شخصیت سمیر کنش دراماتیک دارد که روی کلیت قصه تاثیر مستقیم می گذارد. در
طول قصه بارها شاهد گره افکنی و گره گشایی این شخصیت خواهید بود، رفتارهایی
که شما از این شخصیت در طول قصه خواهید دید غیرقابل انتظار خواهد بود. من
ابتدا طرح را خواندم و دیدم که این نقش به آنچه در ذهن من وجود دارد، نزدیک
است. همیشه در ذهن من نقشی با این مختصات بود که شاید مدل آن را در
تلویزیون دیده بودیم اما سعی کردم سمیر را طوری بازی کنم که تا به حال دیده
نشده باشد. من به سمت آن بُعد از این شخصیت رفتم که تا به حال کمتر در
تلویزیون به آن پرداخته شده بود. حالا نمی دانم چقدر درآمده است! معمولاً
در آثار نمایشی وقتی یک شخصیت پائین شهری می بینیم، دارای یک بازی اوراکت و
اغراق آمیز است که طبیعی به نظر نمی رسد.
من سعی کردم سمیر را به جنس مردم و یک رئالیسم قابل باور نزدیک کنم. البته این تلاش و زحمت خود آقای مقدم و پیمان عباسی بود که جواب داد. من تنها به عنوان یک بازیگر پیشنهاد دهنده بودم که به لطف دوستان گاهی مورد قبول قرار می گرفت. اصولاً از آن دست بازیگرانی هستم که راحت با نقش، ریزه کاریهایش و حتی دیالوگ هایش کنار نمی آیم، تمام نظراتم را با تحقیق و بررسی به کارگردان و نویسنده منتقل می کنم. امیدوارم که نظراتم مورد استفاده قرار بگیرد. در این سریال هم نشست های خوبی با هم داشتیم، نظراتمان را ارائه می دادیم و در نهایت آقای مقدم انتخاب کننده بود.
این چند بُعدی بودن کاراکتر، سمیر را باید به پای خود آقای مقدم و نویسنده کار نوشت، من پیشنهاد می دادم ولی شناخت آنها از کلیت کار در این ماجرا بسیار موثر بود. نکته مهم تر اینکه آقای مقدم شناخت خوبی نسبت به تماشاگر تلویزیون دارد، خوب می داند تماشاگرش چه می خواهد. من هم به کمک ایشان به دنبال ایفای نقشی بودم که مردم دوستش داشته باشند.
تو در مکتب مسعود کیمیایی وارد این حرفه شدی، می توان در ایفای نقش سمیر نیز این ذهنیت را موثر دید؟
- نمی توانم موردی اشاره کنم که مثلاً برای این جزییات از آموزه های مسعود
کیمیایی استفاده کردم، اما خب به صورت ناخودآگاه تمام مواردی که از ایشان
یاد گرفتم در تمام مقاطعی که جلوی دوربین بودم کمکم کرده. من نه تنها سینما
که درست زندگی کردن را نیز از ایشان آموختم، این که ایشان مسیر زندگی مرا
تغییر داده همیشه در ذهنم می ماند. جالب است بدانید من همزمان با این پروژه
با آقای کیمیایی قرارداد بستم، افتخار داشتم که بروم سر «متروپل» با ایشان
کار کنم. متاسفانه به خاطر فشردگی کار و کم سعادتی من شرایط مهیا نشد تا
در خدمتشان باشم. همیشه دوست داشتم ادای دینی به ایشان و سینمای شان داشته
باشم. من همیشه دوست داشته ام این دست کاراکترها را مدل خود میلاد کیمرام
بازی کنم، شاید برخی آن را نپسندند، ولی این خواسته ذهنی خودم است.
امیدوارم مخاطب راضی باشد.
تو با نقش
سمیر در فیلمنامه این سریال دو فضای متفاوت داری، در خانه و در ارتباط با
همسر، مادر و... در کنار تیم همکارت، به نظرم این فرصت کافی است که میلاد
کیمرام عیار بازیگری اش را در دو حس و حال متفاوت به لحاظ بازی تست کند؟
ـ من لحظه به لحظه این نقش را نشانه گذاری کردم. بارها به سیروس مقدم سر
صحنه گفتم من عاشق حرفه ام هستم و بنابراین خلق کردن را دوست دارم.موقعیت
های مختلف این کاراکتر را درک و روی آن کار کردم. من در موقعیتی که با
دوستانم هستم یک مدل هستم و در خانه مدلی دیگر تازه در خانه هم با مادرم یک
شکلی هستم و با همسرم یک شکل دیگر و همین طور با برادر و شوهرخواهرم هم
رفتار متفاوتی دارم.
تو خاکستری بودن شخصیت سمیر را در اجرا متمایل به سفید می بینی تا سیاه، نه؟
ـ در یکی دیگر از مصاحبه هایم هم به این موضوع اشاره کردم ؛ معتقدم نه
خیلی خوب وجود دارد و نه خیلی بد، شرایط است که شخصیت را می تراشد. من سمیر
را یک آدم معمولی دیدم که پایه و بن مایه اش محکم است، گاهی مثبت می شود و
گاهی منفی، اینکه گاهی منفی است بر می گردد به شرایط و اتفاقاتی که برایش
رخ می دهد! معتقدم شرایط اجتماعی روی انسان ها تاثیر می گذارد. همین سمیر
را گاهی می بینید که صدای اذان را که می شنود می رود نمازش را می خواند، از
سوی دیگر می بینید که با تبر یکی را می زند. سمیر روزه می گیرد، دزدی هم
می کند. این شرایط مختلف یک شخصیت را نشان می دهد که تحت تاثیر اتفاقات
محیط است. من صفر و 100 برای نقش نمی بینم نه می گویم خوب است نه بد.تو در
مورد شخصیت ها در سریال «بچه های نسبتاً بد» نمی توانی زود تصمیم بگیری،
همه کاراکترها به خصوص سمیر دارای یک تعلیق هستند.
به نظرم شخصیت سمیر از آن دست نقش ها است که اگر شانس می آوردی و در سینما شبیه به آن را بازی می کردی...
ـ حتماً جایزه می گرفتم(با خنده.) دنبال جایزه نیستم. جایزه اصلي را باید
از مردم گرفت. من دنبال شخصیت رفتم، هر روز برایش ایده داشتم، روی کاراکتر
کار می کردم. مدتها دنبال چنین نقشی بودم، کاراکتری موثر و دراماتیزه که
بتواند رنگ و لعاب یک قصه را تحت تاثیر قرار دهد و برای بازیگرش هم جای کار
داشته باشد.
فشاری که روی تو بود بر می گردد به موفقیت فیلم ملکه و توجهی که به کارهای بعدی تو پس از این فیلم وجود داشت؟
ـ بله دقیقاً، بعد از اینکه من کاندیدا شدم، مدتها بیکار بودم. مدتها یک
تلفن هم نداشتم، به خاطر اینکه می دانستم من الان در شرایطی هستم که
هرپیشنهادی را نمی پذیرم و در آن زمان هم سینما خیلی شرایط بدی داشت.
وضعیت سینما هم دچار یک رکود عجیب شد...
ـ دقیقاً، همه اینها دست به دست هم داد که مدتها فشار زیادی را تحمل کنم،
من هم که آدمی نبودم که سر هر کاری بروم و کار کنم. تا اینکه سریال آقای
مقدم پیشنهاد شد.
معمولاً
شخصیت ها و حتی خود قصه در تلویزیون ما با انرژی خوبی استارت می خورد اما
پایان متوسط و گاه ضعیفی دارد در مورد سمیر فینال چگونه است؟
ـ باید ببینم! اجازه بده تا پایان سریال را ببینیم. من خودم که راضی ام،
چون کار خودم را انجام داده ام باید ببینم در اجرا چگونه از آب درآمده است.
این تدوین
خاص و متفاوت که در واقع نمایی از ریتم و تمپوی شخصیت ها و گاهی معرف تم
این درام است، در نمایش بازی تو چقدر موثر بود؟ برخی از همکارانت که اصولاً
از این دست تدوین ها رضایت ندارند و معتقد هستند بازی شان خورده می شود.
ـ بله من این تدوین را خیلی دوست دارم. برخی ها معتقد هستند مخاطب عام این
نوع تدوین را دوست ندارد، چون متوجه تغییر فضاها و کات ها نمی شود، اما من
این اعتقاد را ندارم. در حال حاضر اکثر مردم ما به سریال های دست اول دنیا
دسترسی دارند و توقع شان در دیدن سریال بالا رفته است. من این نوع تدوین
را یک حرکت رو به جلو می بینم. ما توانسته ایم سطح سلیقه مخاطبمان رایک سر و
گردن بالا ببریم. ما، چه بازیگر، چه کارگردان و چه تدوینگر، باید تلاش
کنیم هم خودمان را به روز کنیم و هم سطح سلیقه مخاطبمان را بالا ببریم،
نباید سطح سلیقه ما در حد آثار سخیف بماند که این دست کارها در سینمای ما
10 میلیارد بفروشد.
اگر چه
تدوین اینگونه یک سریال تلویزیونی قطعاً بخش هایی از بازی را می شکند، ولی
بازی بازیگر در این نوع کار باید در کلیت دیده شود؟
ـ دقیقاً، ما نباید خودخواهانه به بازی خودمان در این نوع تدوین توجه
داشته باشیم و باید کلیت بازی مان و کار را مدنظر قرار دهیم و ببینیم آیا
تمپو و ریتم مدنظرمان درآمده یا خیر، من واقعاً تصویربرداری فرشاد گل سفیدی
را دوست دارم، چون در انتقال حس (به مخاطب) کمک بسیاری به بازیها کرده و
همین طور تدوین متفاوت و خاص سیامک مهماندوست را که به جنس و شکل و شمایل
کار کمک شایانی کرده دوست دارم. نباید کار خوب بهنود یخچالی را هم از قلم
انداخت، چون موسیقی سریال به جذابیت خیلی از سکانس ها اضافه کرده.
و کار با سیروس مقدم را در اولین تجربه همکاری تان چگونه دیدی؟
ـ کار با ایشان بسیار لذت بخش بود. هر چه بگویم کم است. این مرد خستگی
ناپذیر بود. او واقعاً کارش را بلد است، باور کن یک جاهایی ما خسته می
شدیم، اما ایشان پس از 20 ساعت کار تازه سر تدوین حاضر می شدند. جالب تر
اینکه ما 7 صبح آفیش می شدیم و سر میز صبحانه با دکوپاژ آماده روبرو می
شدیم، یعنی از قبل معلوم بود قرار است در آن روز چه کنیم! این یک اتفاق
ایده آل در ساخت یک سریال تلویزیونی است که من با آقای مقدم تجربه کردم.
و سوال آخر، بازخورد مخاطب را از کارتان چگونه دیدی؟
ـ هم در فضای مجازی و هم در فضای واقعی واکنش ها از سریال مثبت است.
خوشحالم که در این سریال بازی کردم مطمئن باشید اگر باز هم در تلویزیون
کاری با این کیفیت پیشنهاد شود با کمال میل قبول خواهم کرد. همين طور بايد
از خانم گلاب آدينه كه به عنوان شاگرد ايشان نكات بسياري را در زمينه
بازيگري آموختم، تشكر كنم. ضمناً جا دارد از حسين ابوالصدق كه صداگذاري
خوبي براي «بچههاي نسبتاً بد» انجام داد، قدرداني كنم.