محمدعلی نژادیان بنیانگذارعلم موفقیت شناسی در خصوص موضوع "آرامش" که در کتاب موفقیت‌شناسی مطرح نموده توضیح می‌دهد.

محمدعلی نژادیان، مولف کتاب موفقیت شناسی در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبيات باشگاه خبرنگاران در خصوص موضوع" آرامش" که در این کتاب مطرح نموده است، گفت: انسان ها در تمام طول زندگی تلاش می کنند تا به آرامش برسند ولی سوال این است آرامش چیست،کجا هست و چه موقع می توانیم به آرامش برسیم؟!  آرامش در برآورده شدن نیازها می باشد. مثل نیازهای فیزیولوژیکی، نیاز به امنیت، نیازهای عاطفی،نیازهای اجتماعی – احترامی، نیاز به خودباوری، اگر دقت کنیم تمام ساعات زندگی ما صرف برآورده کردن نیازها می گذرد.اگر کوچکترین نیازهای انسان برآورده نشود، چنان بر هوشیاری انسان تسلط پیدا خواهند کرد که تبدیل به بزرگترین نیازهای انسان خواهند شد و تمام زوایای زندگی را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند.

در این خصوص آبراهام هرولد مزلو روانشناس انسان‌گرا در سال 1954 در کتاب (  انگیزه و شخصیت ) نظریه سلسله مراتب نیازها را منتشر کرد. این نظریه به شکل یک هرم می‌باشد. بطوری که نیازهای ابتدایی در طبقه پایینی شروع می‌شود و هر چه بالاتر می رود نیازهای پیچیده تر انسانی را معرفی می‌کند که به ترتیب از پایین به بالا عبارتند از:
 
1-    نیازهای فیزیولوژیکی ( نیاز به خوردن و آشامیدن، نیاز به خوابیدن، نیازهای جنسی، نیاز بهسلامت و...)

2-    نیازهای امنیتی ( نیاز به امنیت های  بدنی، امنیت سلامتی، امنیت اخلاقی، امنیت خانوادگی، امنیت اجتماعی، شغلی، دارایی و...)

3-    نیازهای عاطفی ( پذیرش توسط اجتماع، دوستی، علاقه به دیگران، ازدواج و...)

4-    نیازهای اجتماعی-احترامی ( عزت نفس، اعتماد به نفس، موفقیت، احترام متقابل،  پیشرفت و...)

5-    نیازهای شناختی ( دانستن،فهمیدن و کاویدن)

6-    نیازهای ذوقی ( تقارن،زیبایی و نظم)

7-    نیازهای خودشکوفایی ( معنویات، اخلاق، خلاقیت، مهارت، حل مشکلات، حسن نیت، پذیرش واقعیت و...)
 
طبق نظریه مزلو هر نیاز هر چقدر در طبقه‌های پایینتر قرار داشته باشد قوی‌تر است و بدون ارضای نیازهای هر طبقه نمی‌توان به طبقه بالاتر دست یافت (قابل ذکر است در کتاب‌های مختلف این تقسیم بندی از 5 تا 7 مورد می باشد). همچنین برآورده شدن نیازها شرط  لازم برای به وجود آمدن اهداف متعالی است. همانطور که گفته شد موفقیت یکی از نیازها می‌باشد و از طرفی وقتی نیازی برآورده شود باعث آرامش می‌شود.

البته بصورت کلی نیازها را می توان به دو دسته محدود و غیر محدود تقسیم نمود که توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد :
 
الف - یک قسم نیاز محدود و طبیعی است.

 مثل خوردن و خوابیدن. در این نوع نیازها پس از برآورده شدن رغبت انسان نسبت به آنها از بین می‌رود. انسان وقتی به قدر کافی خوابید دیگر احساس بی‌خوابی یا کم خوابی نمی کند و اگر سیر شد دیگر دست بسوی غذا دراز نمی‌کند.
 
ب -  نوعی دیگر نیاز در درون انسان هست که هیجان پذیر و مرز ناشناس است.

مثل پول پرستی و جاه طلبی.

بطور مثال : هر جامعه‌ای از لحاظ  مواد غذایی، تقاضایی محدود و معینی دارد. بطوری که اگر مقدار مواد غذایی بیشتر از آن باشد، مصرف نمی شود.بنابراین اگر بپرسند که مقدار مصرف مواد غذایی جامعه‌ای در سال چقدر است؟ پاسخ مقدار مشخص و روشنی خواهد بود ولی اگر درباره یک جامعه سوال کنند که افراد پول پرست و مال اندوز جامعه به چه مقدار پول و ثروت نیاز دارند؟ یا چه مقدار پول لازم است تا حس پول پرستی همه افراد اشباع شود، بطوری که پس از آن رغبت افراد به جمع‌آوری مال و ثروت از میان برود؟ پاسخی در کار نخواهد بود. زیرا برای اینگونه تمایلات حد و نهایتی نمی‌توان قائل شد. جاه طلبی و قدرت طلبی و...همه از همین نوع هستند و برای آنها مرز و انتهایی قابل تصور نیست.
 
یکی از نیازهایی که هم جنبه محدود دارد و همه جنبه نامحدود میل و نیاز جنسی می‌باشد:
میل جنسی دو جنبه دارد: جنبه جسمی و جنبه روحی.

میل جنسی از لحاظ جسمی محدود است ولی از نظر روحی شکل دیگری دارد و می‌تواند بصورت یک عطش روحی درآید این عطش روحی همان است که هوس نامیده می‌شود و سیر شدنی نیست. اگر کسی در این مسیر قرار بگیرد، هرگز از هوس رانی سیر نمی‌شود بلکه هر چه بیشتر در این مسیر پیش میرود بر شدت هوس او افزوده می‌شود. نتیجه این که طغیان احساسات شهوانی تنها ناشی از محرومیت نیست بلکه تسلیم مطلق شدن نیز سبب طغیان می‌شود. پس آزاد گذاشتن تمایل جنسی و تسلیم شدن در برابر آن و در معرض تحریک و تهییج قرار دادن آن سبب طغیان این غریزه می شود. لذا چنین فردی هیچ وقت از این غریزه به آرامش نمی رسد و همیشه در تب و تاب آن است و اکثر نیازهای دیگر فدای این نیاز شده و فرد نمی‌تواند به مرتبه‌های عالی تر از نیازها صعود کند و آرامش و لذت دیگر نیازها را تجربه نخواهد نمود.  
 
آرامش انسان در دو بعد مادی ومعنوی نیز قابل بررسی می باشد:

بعد مادی:

اکثر انسان‌ها آرامش را فقط در مادیات و ثروت می بینند، لذا باید به دنبال پیشرفت نمودن و لذت بردن از موهبات خداوند بود ولی از چه راهی و به چه بهایی هم مهم است. زیرا انسان به هر امکاناتی برسد، پس مدتی برای او عادی می‌شود و باز به دنبال بهتر از آن خواهد رفت و ممکن است برای رسیدن به این آرامش در مواقعی از یکسری مسائل غفلت نماید و این غفلت‌ها، بی‌قراری انسان در آینده را بوجود می‌آورد. آرامش در وجود امکانات موجود انسان، با توجه به حکمت خداوند است. یعنی آرامش در همان چیزهایی است که در اختیار هر فردی می‌باشد ولی اکثر انسان‌ها همیشه آرامش را در چیزهایی که ندارند پیدا می‌کنند ویک عمر به دنبال نداشته‌ها و کمبودها می‌روند و زمانی که بدست می‌آورند متوجه می‌شوند که با خیلی چیزهایی که بدست آورده‌اند، نمی‌توانند از دست رفته‌ها‌یی که دراین مسیر از آنها غافل بوده‌اند را جبران کنند و باز بیش از پیش به بی قراری آنها اضافه می‌شود. پس بهتر است به همه واجبات زندگی توجه داشت و سعی نمود تا همه امور زندگی و امور فطری متعادل رشد کنند.

بعد معنوی:

انسان زمانی می تواند به آرامش واقعی برسد که : به حکمت،عدالت و رحمت خداوند ایمان داشته باشد ودر درجه اول آرامش را با یاد خداوند در زندگی خود احساس کند و سپس به دنبال پیشرفت برود. انساننباید هیچ وقت در اموری که موفق می شود مغرور شود و به دیگران فخر بفروشد و به مردم بگوید  که من یک انسان معمولینیستم و برتر از دیگران می باشم. باید هوش، استعداد، اعتبار، قدرت و موفقیت های خود را هدیه خداوند بداند. زیرا غرور و تکبرباعث لغزش و بی اعتباری انسان خواهد شد. اگر فردی در انجام کاری موفق شود و اعتبارنداشته باشد آرامشهم نخواهد داشت. اگرهدف انسان در زندگی رسیدن به کمال نهایی باشد، با دقت قدم خواهد برداشت تا به آرامش ابدی ( قرب الهی)،در معادی که خداوند وعده کرده برسد. لذا آرامش موقتی این دنیا را نباید فدای آرامش اخروی و دائمی نمود.اگر انسان به شناخت کافی و لازم از خداوند خودش، دنیا و آخرت داشته باشد همیشه آرامش خواهد داشت. اگر انسان توکل داشته باشد همیشه آرامش خواهد داشت. در قرآن جهار مرتبه صبر و شکر کناره هم آمده است و شاید رمزش این باشد که مسائلی که در اطراف انسان می گذردیا طبق مراد است که جای شکر دارد و یا خلاف میل انسان است که جای صبر دارد. اگر انسان تابع نفس خود و هوی و هوس نباشد همیشه آرامش خواهد داشت. اگر انسان به معاد اعتقاد داشته باشد همیشه آرامش خواهد داشت. لذا انسان  برای داشتن آرامش باید نسبت به همه مسائل توجه داشته باشد و نباید آرامش را در تعدادی از مسائل زندگی خلاصه نماید که این امر باعث غفلت امور دیگر زندگی نیز می‌شود. افراد زرنگ طوری زندگی می‌کنند تا همیشه در درون خود احساس آرامش داشته باشند، در واقع افرادی که برای رسیدنبه هدفشان از هر راه درست و غلطی استفاده می‌کنند، نه زرنگ هستند و نه موفق، چون یقینا آرامش ندارند.

درنهایت باید بگویم که ما نباید هیچ‌وقت در حکمت، عدالت و رحمت خداوند شک کنیم و باید وظیفه خود را که انسان بودن است، آنطور که خداوند گفته است انجام دهیم تا به هر آنچه که خیر ما در آن است برسیم. ما انسان‌ها پر از نیاز هستیم و خداوند به انسان خیلی عزت گذاشته است که ما را بجای نیاز، آدم خطاب می‌کند. پس قدر این نام را هم بدانیم و شاکر باشیم و بدانیم که اگر توکل ما بهخداوند باشد، در صورتی که خیر ما باشد، خداوند رحمان ما را به تمام آرزوها، پیشرفت های عالی و ثروت با برکت خواهد رساند. البته معنی ثروت فقط مادیات نیست بلکه سلامتی، اعتبار، قدرت، درک پروردگار و درک درست از دنیا و جهان آخرت نیز می‌باشد.

 
 
 

برچسب ها: ب ، ب ، ب
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.