عبارت مثلی این دفعه درباره ­ی کسی بکار می­رود که : «او را در تنگنای کاری یا مشکلی قرار دهند که خلاصی از آن مستلزم زحمت باشد.»

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

آدمی در زندگی روزمره بعضی مواقع دچار محظوراتی می­شود و بر اثر آن دست به کاری می­زند که هرگز گمان و تصور چنان پیشامد غیرمترقب را نکرده بود.

فی المثل شخص زودباوری را به انجام کاری تشویق کنند و او بدون مطالعه و دوراندیشی اقدام. ولی چنان در بن بست گیر کند که به اصطلاح معروف : «نه راه پس داشته باشد و نه راه پیش.»

در چنین موارد و نظایر آن است که از باب تمثیل می­گویند : «بالاخره دست و پایش را در پوست گردو گذاشتند.»

 در پوست گردو گذاشتن


یعنی کاری دستش داده ­اند که نمی­داند چه بکند.

اکنون ببینیم دست و پای آدمی چگونه در پوست گردو جای می­گیرد که وضیع و شریف به آن تمثیل می­جویند.

گربه این حیوان ملوس و قشنگ و در عین حال محیل و مکار که در بیشتر خانه­ ها بر روی بام و دیوار و معدودی هم در آغوش ساکنان خانه ­ها به سر می­برند حیوانی است از رسته­ ی گوشتخواران که چنگال­ها و دندان­ها و دو نیش بسیار تیز دارد.

گربه مانند پلنگ از درختان نیز بالا می­رود و مکانیسم بدنش طوری است که از هر جا و از هر طرف به سوی زمین پرتاب می­شود با دست و پا به زمین می­آید و پشتش به زمین نمی­رسد.

گربه­ های نیمه وحشی در سرقت و دزدی، ید طولایی دارند و چون صدای پایشان شنیده نمی­شود و به علاوه از هر روزنه و سوراخی می­توانند عبور کنند، هنگام شب اگر احیانا یکی از اطاق­ها در و پنجره ­اش قدری نیمه باز باشد و یا به هنگام روز که بانوی خانه بیرون رفته باشد فرصت را از دست نداده داخل خانه می­شوند و در آشپزخانه مرغ بریان و گوشت خام یا سرخ کرده را می­ربایند و به سرعت برق از همان راهی که آمده ­اند خارج می­شوند.

خدا نکند که حتی یک بار طعم و بوی مرغ بریان و گوشت سرخ شده­ی آشپزخانه ذائقه­ ی گربه را نوازش داده باشد در آن صورت گربه ­ی دزد را یا باید کشت و یا به طریق دیگری دفع شر کرد.

چه محال است دیگر دست از آن خانه بردارد و از هر فرصت مغتنم برای دستبرد و سرقت استفاده نکند. برای رفع مزاحمت از این نوع گربه­ های دزد و مزاحم فکر می­کنم نوشته ­ی شادروان «امیرقلی امینی وافی» به مقصود نزدیک­تر باشد که می­نویسد :

«... سابقا افراد بی ­انصافی بودند که وقتی گربه­ ای دزدی زیادی می­کرد و چاره­ ی کارش را نمی­توانستند بکنند قیر را ذوب کرده در پوست گردو می­ریختند و هر یک از چهار دست و پای او را در یک پوست گردوی پر از قیر فرو می­بردند و او را سُر می­دادند.

بیچاره گربه در این حال، هم به زحمت راه می­رفت و هم چون صدای پایش به گوش اهل خانه می­رسید از ارتکاب دزدی بازمی­ ماند.»

آری، گربه­ ی دزد با این حال و روزگاری که پیدا می­کرد، نه تنها سرقت و دزدی از یادش می­رفت بلکه غم جانکاه بی­دست و پایی کافی بود که جانش را به لب برساند و از شدت درد و گرسنگی تلف شود.


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
درب وداغون
۰۶:۰۱ ۲۴ شهريور ۱۴۰۲
اخ جای من خالی توی اون دوران سابق که اگربودم ومیدیدم بی انصافی داره همچین غلطی میکنه. همون قیر رو میریختم تو حلقش تا دیگه ...
Iran (Islamic Republic of)
به نام دوست
۱۹:۳۵ ۲۶ تير ۱۴۰۱
محظور یا محذور؟
Turkey
ناشناس
۰۰:۳۸ ۳۰ مهر ۱۳۹۶
نمیدونم
Iran (Islamic Republic of)
گردو
۰۹:۵۰ ۰۷ خرداد ۱۳۹۶
این مثال اشاره به این دارد که کسی را به امید رسیدن به خوردن گردو ملزم به کندن پوست سبز و خیس گردوی تازه کنی متعاقبا علاوه بر زحمت پوست کندن ، دست فرد هم سیاه می شود که بسختی پاک می شود .

در اینجاست که می گویند دست طرف را در پوست گردو گذاشتن: یعنی گردو که گیرش نیامده هیچ ، عواقب آن را هم متحمل می شود.
Iran (Islamic Republic of)
درب وداغون
۰۶:۰۴ ۲۴ شهريور ۱۴۰۲
نه داداش..داستان گربه درسته.گردوپوست کندن چه ربطی به گذاشتن دست توی پوست گردو داره اخه..
دانه فلفل سیاه وخال مهرویان سیاه
هردو جانسوزند ولی این کجا و ان. کجا
Iran (Islamic Republic of)
مرجان
۱۷:۱۹ ۰۳ اسفند ۱۳۹۲
با سلام وادب خدمت تمام عزیزان لطف میکنید ضرب المثلهای زیبا دل چسب در سایت میگذارید
لطفا ضرب المثلهای بیستر روزمره در ایمل ک دادم اک مقدر است ایمل کنید با تشکر
آخرین اخبار