رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مشکل‌ترین بخش علوم، علوم انسانی است، گفت: موضوع علوم انسانی از دیرباز حساسیت متفکرین را برانگیخته و این حساسیت صرفا منحصر به ما نیست.

به گزارش خبرنگار پارلمانی باشگاه خبرنگاران، دومین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی صبح امروز (دوشنبه‌، 27 آبان)‌ با حضور علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی در محل سالن همایش‌های بین‌المللی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.  
 
براساس این گزارش لاریجانی به عنوان سخنران اصلی و تخصصی این کنگره گفت: خدمت سروران گرامی، اساتید و علما و دانشمندان عرض سلام و ادب و احترام دارم، و برای بنده سعادتی است که امروز دقایقی در محضر شما و این موضوع شریف هستیم و از دست‌اندرکاران برگزاری این همایش تشکر می‌کنیم.  
  
وی افزود: مسئله تحولات در علوم انسانی یک موضوع شعاری و زمانی نیست و باید به طور مداوم با آن مواجه بود و آنرا کمک کرد که این مسئله شکافته شود و با کمک افراد فاضل موضوع دنبال شود لذا جای سپاسگزاری دارد از این همت که در این زمینه به خارج داده شده است.  
 
رئیس نهاد قانون‌گذاری کشور تصریح کرد: در زمینه اهمیت علوم انسانی بحث‌های زیادی هم در بین متفکرین انجام شده و هم در این سال‌های اخیر که رهبری معظم توجه تام به موضوع کرده‌اند، ذهن‌ها را به این موضوع نزدیک کرده و از جهتی هم مشکل‌ترین بخش در علوم، علوم انسانی است چرا که ما با موضوعی مواجه هستیم که دارای اراده و اختیار است چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی و همین موضوع مقداری کار را از دیگر مطالعاتی که در ریاضیات و فیزیک داریم متمایز می‌کند چرا که موضوع مطالعات چنین ویژگی را ندارد، یعنی صاحب اراده نیست.
 
لاریجانی گفت: فرض کنید در علوم تربیتی ما رفتار انسان را مورد بررسی قرار می‌دهیم که این هم از فهم کلیات برخوردار است هم صاحب اراده است، لذا بررسی  رفتار او کار مشکل‌تری است نسبت به سایر علومی که از موضوع ایستایی برخوردار است، در بُعد اجتماعی سخت‌تر، چه در  حوزه سیاست و چه در جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی که ما با انبوهی از اراده‌ها مواجه هستیم، لذا هم نظریه‌پردازی آن مشکل‌تر است و هم ساماندهی مبانی کار مشکل‌تر است.  
 
نماینده قم در خانه ملت اظهار داشت: داشتن نگاه عمیق به مسائل انسان، جایگاه انسان، حرکت جامعه و ... همه اینها در موضوع علوم اجتماعی و اقتصاد تاثیرگذار است، لذا نباید از این بحث خسته شویم، اینکه تعارضاتی می‌بینیم طبیعی است، با علومی مواجه هستیم که ذاتا نسبت به علوم دقیقه سخت‌تر است و باید همت ما بلند باشد.  
 
وی اظهار داشت: نکته دیگری که حتما مورد توجه است در ذات این علوم ما به دلیل ارتباط انسان حتما جهان‌بینی و ارزش‌ها در موضوع مداخله پیدا می‌کند،‌ شاید برخی از علوم که در طول تاریخ رشد کردند مبانی متافیزیک آنها خیلی منقح نشده باشد، ولی متاثر از این است. به طور طبیعی اگر شما انسان را یک موجود فطرتا الهی بدانید این تاثیر خود را در سیاست، اقتصاد و ... دارد، متفاوت از تئوری فیلسوفی که انسان را یک موجود درنده، قدرت‌طلب، فرصت‌طلب یا منفعت طلب می‌داند، آن هم در طراحی سیاست باید متاثر از این باشد و هم در جامعه‌شناسی.  
 
لاریجانی تصریح کرد: اینکه ما در موضوع علوم انسانی یک تامل جدی در مقوله انسان داشته و حساس باشیم و با توجه به جهان‌بینی اسلامی و قرآنی موضوع را بیشتر بشکافیم و روی مبانی آنها تامل کنیم، امر ستوده و لازمی است، البته موضوع علوم انسانی از دیرباز و در طول تاریخ حساسیت متفکرین را برانگیته است؛‌ گاهی به این عنوان و گاهی هم عنوان را ذکر نکرده‌اند، حتی در آثار قدمای فلاسفه مثل ارسطو اگر توجه کنیم آنجایی که علوم را طبقه‌بندی می‌کند، بخشی را علوم نظری می‌داند که بخشی ریاضیات و طبیعیات است و بخشی را علوم عملی می‌داند که سیاست و اجتماعیات و اخلاقیات است و بخشی از علوم را تولیدی می‌داند که فن و هنر در این بخش جای می‌گیرد، مقصود او از این طبقه‌بندی این است که بخش دوم که علوم عملی است یک وجه ممتازی دارد که در آثار ارسطو هم شما توجه تام او را در بخش سیاست و اخلاقیات ملاحظه می‌کنید و کتابی که در این زمینه دارد حساسیت او به این بخش را نشان می‌دهد و ما امروز به عنوان علوم انسانی از آن یاد می‌کنیم.  
 
رئیس مجلس افزود: لذا دغدغه فکری علوم انسانی از دیرباز بین متفکرین بوده است، در قرن هفدهم و هجدهم در حد فاصل دکارت و کانت ما تعبیر علوم انسانی به این معنا کمتر در اثار متفکرین می‌بینیم، لکن افرادی مثل دکارت، اسپینوزا، جان لاک، هاوس، هیوم و ... در این زمینه آرا مهمی دارند که بعدها سرسلسله تغییرات مهمی شد.  
 
وی تصریح کرد: فرض کنید اسپینوزا در مورد دموکراسی بر روی بهترین حکومت تاکید دارد و می‌دانید اسپینوزا کتاب اخلاقی که تنظیم کرد چون خیلی متاثر از تفکرات ریاضی بود، کاملا ریاضی‌گونه و اکسیوماتیک کتاب خود را تنظیم کرد اما با همه این موضوع توجه تام را به موضوع دموکراسی به عنوان یک موضوع اساسی بهترین نوع حکومت مورد توجه قرار داد؛ یا لاک بر روی آزادی و برابری انسان پایه کار خودش را قرار داد تا کانت که وی تعبیر خود از خواب جزمیت بیدار شد، چه در امور علوم دقیقه که کاملا تفکر متافیزیکی‌اش متاثر از علوم دقیقه، مخصوصا ریاضیات و فیزیک نیوتونی بود و هم در عقل عملی که اصول و مقولاتی که در عقل عملی تدوین کرد، موضوع آزادی مبنای مدنیت و عقلانیت در تئوری کانت قرار گرفت و تحقق آنرا غایت تاریخ می‌دانست، البته در سنت کار کانت آزادی و عقلانیت تقریبا مترادف و لازم و ملزوم گرفته می‌شوند، چرا این کار را مبنا قرار داد، چون به نوعی به استقلال انسان اهمیت می‌داد، حالا چرا این استقلال قرار گرفت، این موضوع مهمی است که هم در تفکر متافیزیکی او مهم است و هم در عقل عملی، همین جا است که تفاوت‌ها دیده می‌شود، یعنی استقلالی که کانت برای انسان تعریف می‌کند با تعریفی که ما برای استقلال یک انسان در مکتب اسلام تعریف می‌کنیم تفاوت‌های جدی دارد.  
 
رئیس قوه مقننه در ادامه گفت:‌ بعدها آگوست کنت تقسیم‌بندی دیگری را برای علوم قایل شد که اینجا بحث علوم انسانی، جامعه‌شناسی و ... مقداری از نظر بیان مطلب روشن‌تر شد و متفکرینی که در دوران جدید به این موضوع پرداختند افراد متنوعی هستند که برخی از آنها نظرات سامان‌یافته‌ای پیدا کرده‌اند مثل دیلتای، او کاملا وضعیت علوم انسانی را از سایر علوم جدا می‌کند، هم از نظر منطق، هم روش و هم هدف و معتقد است روش و هدف علوم انسانی با علوم دقیقه متفاوت است و پایه اینها به ویژگی‌های زیستی انسان برمی‌گردد.  
 
وی تاکید کرد: بعدها متفکرینی که در بحث‌های هرمونتیک کار کردند به این موضوع تاملات بیشتری پیدا کردند؛ گاهی به نسبیت‌گرایی کشانده شدند و گاهی هم تاملات آنها باعث شد این مبانی علوم که گاه مخفی بود روشن‌تر شود و تاثیر شرایط تاریخی و اجتماعی در گزینش این مبانی روشن‌تر شد.  
 
نماینده مردم قم در مجلس تصریح کرد: برخی از متفکرین که منتقد مدرنیته بودند و در دوران جدید آرا آنها یک نظم بیشتری داشت مثل هایدگر، آنها نقدشان بر مدرنیته مقداری عام‌تر از علوم انسانی است یعنی برمی‌گردد به کلیت تکنولوژی و حتی علوم دقیقه، برداشت هایدگر در تکنولوژی این است که تکنولوژی حامل فرهنگ و ارزش‌ها است بنابراین این تلقی که تصور می‌شود تکنولوژی یک امر خنثی است و در همه متن‌های فرهنگی می‌تواند یک رفتار داشته باشد از نظر این فیلسوف مورد نقادی است، یعنی یک نوع تلقی خاص به فرهنگ اعم از مبدا، یعنی عالم و آدم هر دو تاثیرگذار در موضوع خلق تکنولوژی بوده و بستر رشد آن در همه جا یکسان نبوده است.  
 
لاریجانی تاکید کرد: توجه علوم انسانی و دغدغه‌هایی که متفکران داشتند منحصر به ما نیست، ممکن است مبانی فکری متفکرین متفاوت باشد اما دغدغه داشتند، اینکه برخی تصور کنند علوم انسانی در کشور ما اگر حساسیتی روی آن بوجود آمده و گفته می‌شود باید مبانی آنها مورد دقت قرار بگیرد این منحصر به ما نیست و از دیرباز متفکرین به این موضوع توجه داشته و حساس بوده‌اند، البته حق هم داشتند حساس باشند و امروز هم همین حساسیت وجود دارد و اهمیت آن هم زیاد است.  
 
وی افزود: مخصوصا برای ما باید حساسیت باید بیشتر باشد چون لفظ اسلامیت را به کار می‌بریم که حکایت از یک امر وحیانی دارد و کمال در آن نهفته است، حساسیت این موضوع بیشتر است، به سادگی هم نمی‌توانیم پسوند اسلامی را پشت هر علمی قرار دهیم چون وقتی کلمه اسلامی را به کار می‌برید به صورت طبیعی یک نوع کمال در آن نهفته است و باید با توجه به این موضوع پرداخته شود.  
 
نماینده مردم قم تصریح کرد: اینجا چند موضوع وجود دارد و من فکر می‌کنم جدا از اهمیت این موضوع باید به آن توجه تام داشت؛ یکی اینکه مواجهه ما با علوم مختلف، اعم از علوم دقیقه و علوم انسانی چه سمت و سویی باید داشته باشد، اگر تلقی این باشد که چون علوم مختلف و تکنولوژی به قرائتی که برخی از فیلسوفان هم انجام دادند، این متاثر از شرایط مدرنیته است، بنابراین ما نسبتی که با تکنولوژی و علوم برقرار می‌کنیم باید کاملا محتاط باشیم. برخی تصور می‌کنند به این دلیل باید اینها را کنار بگذاریم، ما این نگاه افراطی را هم دیده‌ایم و وجود داشته است (کلمه افراطی که می‌گویم منظورم ضدارزشی نیست بلکه مسلکی است که اگر اینها با یک فرهنگی عجین است ما نمی‌توانیم اینها را اخذ کنیم) شاید اگر اخذ کنیم و کلمه اسلامی هم پسوند آن بگذاریم از خلوص اسلامیت کاستیم.  
 
وی اظهار داشت: اینجا به چند موضوع باید توجه کرد، اولا کسانی که نقادی در زمینه مدرنیته داشته‌اند مخصوصا در مورد تکنولوژی بحث آنها این نیست که ما نباید با تکنولوژی و علوم مواجه شویم بلکه بحث آنها این است که توجه داشته باشیم، مواجهه با این گونه علوم لاجرم باید انجام شود چون دست ما نیست، ما در خلاء که زندگی نمی‌کنیم، در شرایط جهانی زندگی می‌کنیم که با همه این افکار و علوم مواجه هستیم،فقط باید توجه داشت نه اینکه ما از مواجه با ‌آن پرهیز کنیم، حداقل کسانی که به این نقادی پرداخته‌اند تئوری پرهیز نداشتند بلکه تئوری توجه داشتند که می‌دانیم با چه چیزی مواجه هستیم.  
 
لاریجانی تصریح کرد: نکته دوم اینکه سنت اسلامی ما هم توصیه نمی‌کند ما در اخذ علم، دانش و تکنولوژی پرهیز داشته باشیم، وقتی در سنت اسلامی گفته می‌شود علوم را از منافقین هم کسب کنید معنی آن این نیست که یک علم خالص را کسب کنیم، مقصود این است که مسلمانان باید به ترقی‌های علمی حساس باشند و در هر کجا و به دست هر کسی که هست، اما اینکه این را چگونه اخذ کنید و چگونه در درون فرهنگ اسلامی هضم کنید نکته ماست، مواجهه با علوم و تکنولوژی در حکومت اسلامی همیشه بوده و نباید از آن بپرهیزیم اما اینکه این چگونه اخذ می‌شود حتما روش‌های قدمای ما داشته‌اند.  
 
رئیس مجلس اظهار داشت: یکی از روش‌هایی که می‌توانیم به آن تکیه کنیم کاری است که فیلسوفان ما انجام داده‌اند، مثل ابن سینا.  
 
وی افزود: ابن سینا افکار یونانیان را گرفت، آثار  ابن سینا کاملا متاثر از افکار ارسطو است اما کتاب ابن سینا از نظر فلسفی چه آثار متافیزیکی و چه آثار دیگرش متاثر از کتاب ارسطو نیست، علم و نفسی که ابن سینا مطرح می‌کند با علم و نفس ارسطو خیلی فرق می‌کند و آنجا هم که بحث‌های متافیزیکی دارد تفاوت‌هایی در آن وجود دارد، پس اخذ کرده است اما متناسب با فکر دینی آنرا تبدیل به یک نوع جدید کرده است، این البته یک فنانیتی لازم دارد که از خود ابن سینا بر می‌آید یعنی هر کسی توانمندی چنین کاری را ندارد.
 
لاریجانی اظهار داشت: در حوزه‌های دیگر هم همین‌گونه است یعنی ابن‌سینا کتاب ریاضی هم دارد، و ریاضی ابن سینا کاملا متاثر از ریاضیات یونان باستان است، آثار اقلیدسی در افکار بسیاری از قدمای ما که کار ریاضی می‌کردند وجود داشت، حتی قدمایی که نزدیک تر به ما هستند، یعنی در اخذ فکر علمی از دیگران هیچ محدودیتی برای خودشان قائل نبودند، برای اخذ علوم تلاش می‌کردند اما متناسب‌سازی آن با تفکر دینی، کمال‌بخشی به علم است، یعنی اگر آثار ابن‌سینا را با آثار ارسطو مقایسه کنید، کمال دارد، به همین دلیل در یک دوره‌ای مخصوصا در قرون سیزدهم و چهاردهم میلادی نحله اَوِسینایی‌ها، یک نحله بسیار پرطرفداری بود و این به خاطر کمال فکری ابن سینا بود.  
 
رئیس قوه مقننه تصریح کرد: نکته سوم اینکه مبنایی که در فکر و سنت اسلامی ما است اینکه ما باید علوم نافع را اخذ کنیم و از علوم لاینفع پرهیز کنیم، مقصود ما از علوم نافع یعنی علومی که برای جامعه اسلامی نفعی داشته باشد، به تعبیری که شهید مطهری دارند و به نظر من برداشت دقیقی از موضوع هست، ما نباید حصری در علوم داشته باشیم و خیلی هم به پسوندها نباید توجه کنیم، علوم را باید اخذ کنیم و آن چیزی که برای جامعه نافع است باید در طلب آن باشیم، چه ریاضیات، چه فیزیک و چه دیگر علوم انسانی.  
 
وی افزود: مرحوم شهید مطهری از کلمه اسلامی و تقسیم‌بندی این موضوع پرهیز داشتند و توجه‌شان این بود که بی‌جهت تقسیم‌بندی نکنیم و این از یک جهت نکته مهمی است، یعنی باید توجه کنیم به جای پسوند‌ها باید محتوای کار غنی شود و سطح بالاتری را پیدا کند.
 
نماینده مردم قم اظهار داشت: نکته‌ای را مخصوصا در استفاده از کلمه اسلامی عرض کنم (مقصود محتوا نیست بلکه خود کلمه است) این است که به طور طبیعی ما وقتی موضوع اسلامیت را مطرح می‌کنیم نوعی کمال در آن می‌بینیم و شاید تلقی اولیه این است که مکتب اسلام این تئوری را در جامعه شناسی ارائه داد و در فلسفه اسلامی وقتی می‌گوییم یعنی فلسفه‌ای که مبتنی بر اسلام است. کسانی که در زمینه فلسفه – که بیشترین زمینه‌ای است که ما در علوم انسانی در آن ممارست داشته‌ایم – کمتر کلمه اسلامی را به کار می‌بردند، ما مکتب مشایی و اشراقی هم داریم ولی قدمای ما کمتر کلمه فلسفه اسلامی به کار می‌بردند، بله معاصرین استفاده می‌کنند اما باید توجه داشت که در این یک ملاحظه وجود دارد، این ملاحظه مخصوصا مربوط به علومی است که اکسیوماتیک (پیش‌فرض بدیهی) است. 

وی افزود: علومی که اکسیوماتیک هستند باید توجه کنیم به سادگی نمی‌توانیم به یک تئوری اکسیوماتیک کمال یافته برسیم، شاید در گذشته تصور می‌شد که اگر ما یک نظام هندسی اکسیوماتیک مثل اقلیدس داشته باشیم، همه عالم را می‌توانیم توجیه کنیم، بعدها معلوم شد چنین کمالی در درون تئوری‌های اکسیوماتیک نهفته نیست و حقایق در عالم خیلی وسیع‌تر از این  است تا در یک تئوری اکسیوماتیک بگنجد، مخصوصا وقتی در ریاضیات سه تئوری مطرح شد و نظریه فرانکلین مطرح شد که براساس آن تصور می‌شد ما اعداد را براساس تئوری می‌توانیم بسازیم و اشیاء ریاضی هم از این طریق ساخته می‌شوند بنابراین کل عالم ریاضیات را می‌توانیم دراین تئوری سامان دهیم.  
 
لاریجانی تصریح کرد:‌ مدت‌ها بود این تصور بر ریاضی‌دان‌ها غالب بود و به نوعی نهایت کار را می‌دیدند اما وقتی برهان عدم کمال گودل مطرح شد که شما هرگونه نظام اکسیوماتیک را در نظر بگیرید حتما یک قضیه‌ای وجود دارد که حتما در درون این نظام اکسیوماتیک نمی‌توانید بگویید صحیح یا غلط است. این یک تاثیر بزرگ در عالم ریاضیات داشت که شما هیچ وقت نمی‌توانید با یک نظام اکسیوماتیک کل عالم ریاضیات را سامان دهید، یعنی کل حقایق عالم ریاضی را در نظام اکسیوماتیک شکل بدهیم، ولی ظرفیت عالم ریاضی خیلی وسیع‌تر از این است که با یک نظام اکسیوماتیک قابل تبیین باشد، بعدها این برهان عدم کمال گودل تاثیرات زیادی در عالم فلسفه و علوم دیگر گذاشت، حقایق ریاضی بخش کوچکی از حقایق است.  
 
وی گفت: با این نظریه عدم کمال مواجه هستند در درون نظام اکسیوماتیک و عالم فلسفه یک عالم وسیع‌تری دارد به طریق اولی این مشکل را دارد. مقاله و تحقیق در این زمینه زیاد است که آیا ما می‌توانیم همه حقایق برهانی را در یک تئوری اکسیوماتیک که فلسفی است سامان بدهیم، اگر برهان عدم کمال گودل را در نظر بگیریم نباید چنین توقعی داشته باشیم، یعنی همیشه در یک تئوری اکسیوماتیک فلسفی با بخشی از حقایق مواجه هستیم و نمی‌توانیم بگوییم همه مسائل برهان عقلی را در درون این نظام فلسفی شکل می‌دهیم، این رهاوردهای زیادی داشت که حقایق در عالم خیلی بزرگتر از عالم برهانی است یعنی عوالم دیگری هم دارید خارج از عالم برهان، پس خیلی وسیع‌تر از این  هستند که در قالب یک چارچوب برهانی شکل بگیرند، یعنی آنهایی که منکر بودند ما فقط باید با عالم محسوس کار کنیم و تصورشان خیلی ابتدایی بود حالا با یک موضوع بسیار شگفت‌انگیزی روبرو شده‌اند که نظام‌هایی که جنبه‌های برهانی داشته و اکسیوماتیک باشند قابلیت یک بخش محدودی از فکر بشر را دارند، ما حقایق بسیار بزرگتری داریم که خارج از این قرار می‌گیرد.  
 
دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی کشورمان ادامه داد: اینجا یک ملاحظه‌ای وجود دارد که حتی اگر ما در فلسفه باید تلاش کنیم نظام فلسفه ما بیشترین حقایق را تبیین کند اما نمی‌توانیم بگوییم یک نظام فلسفی کامل تدوین کردیم که این می‌تواند  همه حقایق فلسفی و برهانی را در درون خودش جای دهد، یعنی هرجور اکسیوها را انتخاب کنیم این قابلیت را ندارند که فکر بشر را از نظر برهانی شکل دهند لذا حتی در استخدام کلمه اسلامی برای فلسفه باید با مسامحه این را بپذیریم، یعنی با استفاده از ماخذ دینی و مبانی دینی این نظام فلسفی را شکل می‌دهیم، داعیه‌ای نداریم که همه حقایق را می‌تواند تبیین کند لذا می‌تواند نظام‌های متفاوت فلسفی، متاثر از فکر اسلامی وجود داشته باشد،‌همانگونه که بوده است.  
 
لاریجانی اظهار داشت: این موضوع در سایر علوم انسانی نیز باید مورد توجه قرار بگیرد، اگر تصور ما این است که ما یک جامعه‌شناسی اسلامی تنظیم می‌کنیم که همه حقایق جامعه‌شناسی را به صورت نظام‌مند شکل بدهد این نگاه کامل نیست و می‌توانیم نظام‌های مختلفی داشته باشیم متاثر از فکر اسلامی که اکسیوماتیک باشند و هر کدام بخش‌هایی از حقایق را شکل دهند، یعنی در درون همه علوم انسانی که ما تفکرات را اکسیوماتیک و دقیق می‌کنیم باید این ملاحظه را داشته باشیم که این یک تئوری کامل و جامع و کاملا متکی بر مکتب اسلامی نیست، مکتب اسلامی خیلی وسیع‌تر از آن است که یک تئوری برهانی و اکسیوماتیک بتواند همه آنرا توجیه کند لذا باید با مسامحه به این موضوع توجه کرد.  
 
رئیس مجلس خاطرنشان کرد: شاید سنتی که قدمای ما داشتند که علوم مختلف را اخذ می‌کردند و براساس مبانی دینی آنها را بهینه می‌کردند و تکامل می‌بخشیدند، این مسیر، مسیر کاملا خوبی است، این ملاحظه را از آن جهت عرض کردم که تلقی بیرونی نباشد که اگر ما حتی اسم اسلامی را برای علوم اجتماعی به کار ببریم یا اقتصاد اسلامی به معنای خاتمه کار است و مکتب اسلام همین را گفته است، چنین تلقی نه معقول  است و نه امکان‌پذیر یعنی زمینه رشد فکر بشری در نظام‌های اکسیوماتیک خیلی وسیع‌تر از آن است که در درون یک نظام قرار بگیرد.   
 
نماینده مردم قم در مجلس گفت: اگر این ملاحظات را مورد توجه قرار دهیم دو موضوع در علوم انسانی وجود دارد که در رشد مسائل اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد؛ یکی موضوع فطریات در انسان است که مرحوم شهید مطهری هم این را به عنوان مسئله اصلی برای انسان‌شناسی برشمرده‌اند و حق هم همین است، یعنی موضوع فطریات هنوز در جامعه ما چه بین فیلسوفان و چه بین جامعه‌شناسان خوب باز نشده است، تفکر قرآنی موضوع فطرت که انسان‌ها دارای سرشت الهی است و یک حضوری در انسان‌ها به صورت فطری وجود دارد که این عامل تکامل می‌شود، این مسئله‌ای است که اگر خوب روشن شود هم در جامعه‌شناسی، علوم اجتماعی، مسائل سیاست و ... کاملا از آن متاثر می‌شوند.  
 
لاریجانی تاکید کرد: یکی از پایه‌های بحث‌های ما در تحول علوم انسانی موضوع فطرت است و توجه به فطریات در بشر مهم است حتی در بحث‌های علم سیاست این یک رکن مهم است، اینکه تلقی ما از انسان و اداره کشور و اجتماع چگونه می‌تواند باشد و با چه موجودی مواجه هستیم موضوع فطرت موضوع فوق‌العاده مهمی است، یعنی از جاهایی که می‌تواند تحول بنیادین در تلقی ما نسبت به سایر کسانی که تعاملاتی در علوم بنیادی داشتند،ایجاد شود موضوع فطرت است که من فکر می‌کنم ما این موضوع را باید بیشتر کار کنیم؛ هم فیلسوفان و هم کسانی که روی مسائل اجتماعی کار می‌کنند.  
 
وی اظهار داشت: موضوع دوم که مهم است بحث  عدالت است یعنی شما اکثر کتب قدمای ما را در فلسفه سیاست نگاه کنید موضوع اصلی‌شان را عدالت قرار داده‌اند در حالی که اکثر نحله‌هایی که در زمینه فلسفه اقتصاد کار می‌کنند موضوع و دغدغه اصلی آنها عدالت نیست، آنهایی که در فلسفه سیاست کار می‌کنند عدالت را محور قرار نمی‌دهند گاهی آزادی، برابری و مسائل دیگر را مطرح می‌کنند اما در بین فیلسوفان اسلامی عدالت است و عدالت در تفکر دینی ما یک جایگاه بزرگ دارد و  این بدون علت نیست.  
 
رئیس مجلس تاکید کرد: ریشه بحث عدالت را اگر بشکافیم با تلقی که نسبت به مسئله فطرت است آن وقت ما به آزادی می‌رسیم، به رقابت در اقتصاد می‌رسیم؛ اما اگر این را در دست نداشته باشیم چرا ما رقابت را در اقتصاد اصل قرار می‌دهیم، چرا به آزادی اعتقاد داریم، اینکه کانت آزادی را مبنا قرار می‌دهد و او را عامل اصلی استقلال می‌داند چرا ما به این موضوع بها می‌دهیم اما اگر به ریشه عدالت بپردازید خیلی ازاین امور در جوف مسئله عدالت محقق می‌شود.  
 
لاریجانی تصریح کرد: اگر عدالت در تفکر اسلامی است اعم از حوزه اقتصاد است، جدای از بحث تکوینی حتی در مقام تشریح هم جدای از حوزه  اقتصاد است، یعنی معنای اولیه عدالت این است که زمینه‌های فعلیت یافتن این امور فطری و این امور بالقوه‌ای که در فطرت انسان است محقق می‌شود؛ چه در حوزه فردی باید این را دنبال کنیم و چه در حوزه اجتماعی.  
 
وی خاطرنشان کرد:‌ اگر مبنای عدالت این است که بسترها و زمینه‌ها را برای فعلیت یافتن امور بالقوه در انسان‌ها محقق می‌کند سایه این در حوزه اقتصاد طبعا باید رقابت وجود داشته باشد، اگر رقابت نباشد و اگر دونده‌ای وجود نداشته باشد که قوه فعلیت پیدا نمی‌کند یعنی باید حرکت وجود داشته باشد تا فعلیت صورت بگیرد، آزادی معنا پیدا می‌کند و اگر آزادی وجود نداشته باشد شما افکار مختلف و حرکات مختلف نمی‌بینید، در پناه آزادی است که شما می‌توانید حرکت‌های مختلف داشته باشید و رشد بوجود بیاید یعنی در نهان تئوری عدالت حرکت نهفته است،‌از درون آن آزادی، رقابت و امور دیگر محقق می‌شود و طبعا آن انحصاراتی که در تفکرات دیگر وجود داشت اینجا وجود ندارد و آن حضور فطری که در انسان است سمت و سو دارد و به سمت هدف حرکت می‌کند، شمول دارد.  
 
نماینده قم در خانه ملت افزود: این طور نیست که انسان فقط یک موجود منفعت‌طلب باشد، انسان بالقوه حق‌طلب هم هست، انسان هم بالقوه معنویت‌گرا هم هست، همینطور که منافع اقتصادی هست معنویت‌خواه هم هست، بنابراین همه اینها به نحو متوازن وقتی رشد کند تئوری عدالت را می‌تواند معنی کند. 

لاریجانی گفت: اینکه در فلسفه سیاست به عدالت اهمیت داده شده و کانون تفکر قرار گرفته به دلیل این است که تلقی اسلامی از عدالت متفاوت از حرف‌هایی است که مثلا جان رالذ به عنوان تئوری برتر در تفکر عدالت اقتصادی مطرح می‌کند، خیلی موسع‌تر از آن است و دقیق‌تر.  
 
رئیس مجلس تاکید کرد: این هم یک نکته مهم است یعنی دو موضوع کانونی که می‌تواند در علوم انسانی به شدت تغییرات ایجاد کند یکی موضوع فطرت است و یکی تلقی ما از عدالت است. البته ریزبینی‌های زیادی وجود دارد که می‌تواند در بحث علوم انسانی مورد توجه قرار بگیرد، من از نظر مکانیزم حرکت جامعه می‌خواهم به این مسئله اشاره کنم که ما اگر همه تفاوت‌ها را می‌بینیم و قائل هستیم چگونه باید آنرا در درون جامعه سامان داد.  
 
وی افزود: دو روش در این کار مهم است، اینکه ما بتوانیم نظام‌سازی کنیم حتما مهم بوده و اولویت است اما کار ساده‌ای نیست، نظام‌سازی برای علوم انسانی تاملات فکری عمیقی نیاز دارد و هر کسی هم نمی‌تواند به سادگی نظام‌سازی کند، این سطحی‌گری که بیان شد ممکن است در برخی امور رخ بدهد و تصور شود ما یک نظامی را ساختیم اما یک وقتی ابن سینا راجع به مبانی فلسفه حرف می‌زند و زمانی کسی که تعاملات ابتدایی در فلسفه دارد بنابراین هر کسی نمی‌تواند راجع به مبانی فلسفه حرف بزند در مبانی علوم دیگر هم همین‌گونه است.  
 
لاریجانی اظهار داشت: باید بدانیم کسانی می‌توانند راجع به مبانی فلسفه حرف بزنند و سخن بگویند و سپس بتوانند نظام‌سازی کنند که افراد متضلعی باشند و افراد برجسته‌ای در آن حوزه باشند،‌با کارهای سطحی نمی‌شود در علوم انسانی نظام‌سازی کرد، کار عمیق می‌خواهد.  
 
رئیس مجلس تاکید کرد: اگر افرادی مثل مرحوم شهید مطهری وقتی راجع به  مبانی اقتصاد در تئوری ارزش و نقد آنها در مکاتب سرمایه‌داری و مارکسیستی و سوسیالیستی سخن می‌گوید بالاخره فرد متضلعی بود و می‌توانست این کار را بکند، تراز کار اینگونه است یعنی توجه کنیم کار عمیق نیاز دارد، البته نظام‌سازی حتما اولویت دارد. بنابراین باید بحث‌های تطبیقی خودمان را بیشتر کنیم و اشکالی ندارد یک موضوع کوچک در یک علمی را پیدا کنیم و بر روی آن بحث تطبیقی کنیم چرا که این بحث‌های تطبیقی می‌تواند توانمند کند تا بعد از آن بتوانیم به یک نظام برسیم.  
 
لاریجانی اظهار داشت:‌ البته در این سال‌ها بحث‌های تطبیقی خوبی دوستان وزرا انجام دادند و اینها خیلی کارهای ارزنده‌ای است، یکی از اشکالات ما این است که زبان ما با روش‌های مرسوم دنیا متکی نشده است، یعنی بسیاری از تعاملات در درون این سازمان علومی که در حال رشد هستند جانمایی نمی‌شود، لذا مورد نقادی قرار نگرفته و شکل پیدا نمی‌کند و این موضوع از نواقصی است که باید آنرا جبران کنیم.  
 
رئیس مجلس گفت: ما تحقیقات نسبتا خوبی داریم ولی این تحقیقات باید به مجرای مقالات علمی که در دنیا است برود تا دیگران هم متوجه شوند که چنین تعاملاتی وجود دارد و هم با نقد و بررسی این مقالات تکمیل‌تر شود،‌لذا توصیه من این است که در بخش مطالعات تطبیقی حتی بر روی موضوعی جزء نیز آنرا جدی‌تر بگیریم.
 
وی تاکید کرد: نمی‌گویم بر روی نظام‌سازی کار نکنیم، بلکه بعد از آنکه در این حوزه فربه شدیم آن وقت می‌توانیم نظام‌های تئوری را بسازیم اما مطالعات تطبیقی می‌توانند یک نظام را در آینده شکل بدهند و این تطبیق حتما باید با متفکرینی که حرف‌های تازه‌ای در دنیا دارند صورت بگیرد تا بتوانند جلوه کنند و حتما روش ارائه آن در مکانیزم‌های متعارف مقالات علمی را باید بیاندیشیم.
 
نماینده مردم قم در مجلس اظهار داشت: اینگونه تصور نشود مثلا نظام غرب براساس این مبانی شکل گرفت و ایستا است بلکه در درون خود چون تعارضاتی می‌بینند و به دنبال بازسازی هستند.  
 
رئیس مجلس شورای اسلامی در پایان گفت: امیدواریم خداوند کمک کند تا در این راه موفق باشید.  
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار