به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، روزنامه آمریکایی واشنگتنپست امروز در اينترنت در تحليلي به قلم "ديويد ايگناتيوس" در بيروت نوشت: در ميهماني وليد جنبلاط فرمانده نظامي دروزي در بيروت براي گروهي از چهره هاي سرشناس لبناني، گفتگوها در پاي ميز شام عمدتا حول اين مسئله بود که اگر آمريکا به توافق هسته اي با ايران دست يابد- و روندي را که عقب نشيني آمريکا از خاورميانه قلمداد مي شود، تسريع نمايد- چه کسي خلاء قدرت در منطقه را پر خواهد کرد.
اين همان نگراني است که من اخيرا با پيشرفت مذاکرات هسته اي بين ايران وگروه پنج به علاوه يک- آمريکا، انگليس، فرانسه، روسيه، چين و آلمان- در سراسر منطقه شاهد بوده ام و بسياري بازيگران منطقه اي که خواهان حفظ وضع موجودند، به ويژه اسرائيل و عربستان سعودي، در اينباره نگرانند.
این نویسنده ادامه داد: با وجود جنجالي که از زمان شکست مذاکرات اواخر هفته گذشته به راه افتاد، به نظر ميرسد روند مذاکرات - حداقل از نقطه نظر آمريکا- همان جايي است که بايد باشد. از ايران خواسته شده است در ازاي آزادي محدود داراييهاي مسدود شده اش توقف بخشي از برنامه هستهاياش را بپذيرد.
اگر ايران قرارداد پيشنهادي را بپذيرد، اولين گام قوي به سمت يک توافق نهايي براي توقف برنامه هسته اي اش خواهد بود. طي اين مرحله اوليه، چارچوب تحريم ها همچنان باقي خواهد بود و ايران مجوز بازرسي هاي وسيع تر از تاسيساتش را خواهد داد.
واشنگتن پست ادامه داد: با توجه به مزاياي ظاهري چنين قراردادي، معلوم نيست چرا نتانياهو اينچنين مصرانه با آن مخالفت مي کند. موضع منفي نتانياهو چالشي مستقيم براي قدرت باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا است . اين مسئله مانند موضع آلمان غربي در ضديت با تلاش جان اف کندي در مذاکره براي رسيدن به توافقي جهت حل بحران موشکي کوبا در سال 1962 است.
ظاهرا نتانياهو معتقد است اگر تحريم ها ايران را پاي ميز مذاکره آورده و امتيازاتي از آن بدست آمده است، اعمال تحريم هاي بيشتر تهران را مجبور خواهد کرد کلا از برنامه هسته اي اش صرف نظر کند. اما مقامات دولت اوباما نگرانند که در اين برهه حساس اعمال تحريم هاي بيشتر (همانطور که نتانياهو کنگره را در آن جهت تحت فشار قرار مي دهد) موجب شکست کامل مذاکرات خواهد شد. د
این گزارش میافزاید: اگر نظر نتانياهو مبني بر تسليم شدن ايران برآورده نشود، احتمالا گام بعدي اعمال تحريمهاي حتي سخت تر يا نهايتا اقدام نظامي اسرائيل خواهد بود.
در اينجا به مسئلهاي باز ميگرديم که دوستان لبناني من پاي ميز شام مطرح کردند- اينکه چه کسي خلاء قدرت در منطقه را پر خواهد کرد. حس من اين است که اسرائيل و عربستان سعودي در صدد کارشکني در راهبرد آشتي جويانه آمريکا با ايران بر مي آيند. اما اگر اوباما راهبرد خود را پيش ببرد، نتانياهو سعي مي کند جاي آمريکا را به عنوان حامي نظامي وضع موجود از جمله امنيت اعراب خليج فارس بگيرد.
به لحاظ راهبردي، اين اتحاد غيررسمي اسرائيل و سعوديها يک فرصت فوق العاده براي اسرائيل است و براي فابيوس اين احتمال وجود دارد که فرانسه را در موقعيتي قرار دهد که به عنوان تامين کننده عمده تسليحات غرب براي سعوديها صدها ميليارد دلار در عصر پس از آمريکا در خاورميانه نصيب آن شود. به دلايل فرصت طلبانه، تعجبي ندارد که اسرائيل و فرانسه مي خواهند مانع از آشتي آمريکا و ايران شوند. اما آيا اين امر واقعا به امنيت شان کمک خواهد کرد؟
دولت اوباما (به نظرمن بدرستي) راهبرد سعودي مبني بر اختلاف هر چه عميق تر بين سني و شيعه را غيرمنطقي مي خواند. اين شکاف به جنگ فرقه اي دائمي در عراق، سوريه و لبنان دامن خواهد زد. سعوديها اکنون مانع از تشکيل هر دولتي در لبنان مي شوند تا مثلا در فعاليت حزب الله کارشکني کنند. در سوريه، سعوديها ظاهرا حاضرند تا کشته شدن همه سوريها به جنگ قومی ادامه دهند.
منطق اوباما اين است که بهتر است از طريق ديپلماسي تغييري در روابط با ايران ايجاد کرد که به محدود کردن برنامه هسته اي آن بيانجامد. منطق او درست است.
انتهای پیام/