به گزارش
خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران، "حمزه عزیزی" مسئول سیاسی معاونت بررسی و تحلیل(سیاسی) حوزه مقاومت بسیج دانشجویی دانشگاه خوارزمی، در یادداشت خود به اقدامات تروریستها و سکوت و حمایت مجامع حقوق بشر در مقابل آنها پرداخته است.
حق و حقیقت چیست؟ در دنیای کنونی که عملا حد فاصل بین انسان و حیوان تنها خطوط شهروندی محسوب شده و به جماعات انسانی به مثابه منبعی برای تصرف و یا به بردگی بردن نگاه میشود تا کام لذت طلبی جهانخواران، آنان که بیش از 400 سال به طور سیستماتیک سعی در خوراندن رویای باطل دموکراسی به اذهان داشتند را پر کند. آیا کسی هم به فکر آن نوزادی که در فلسطین با دَرّندگی به خاک و خون کشیده میشود هست؟
گویی رویه فطرت انسانها را غباری از لذت و رویاهای دور و دراز با وسیله شبکههای رسانهای جهانگستر طوری پوشانده که صدای گریه نوزاد ستم دیده به دل آنها نمیافتد.
وقتی حق برای انسان جعل شد و انسان به جای حق که خداوند است جاعل حق و باطل گردید و در ادامه تودههای مردم که تحت تاثیر وَسایس مانند حجمی از آب دریا به این طرف و آن طرف کشانده شدند تا حق به کسی ببخشند و یا حقی از کسی ساقط کنند، تحت تاثیر تبلیغات یا زور حق حکومت به جنایتکاران ببخشند و بالتبع جلوی تعقیب جنایتکاران را آن حاکم با دادن حق مصونیت ببندد یا خونی خودش یریزد و آن را حق بداند؛ حال، حقوقی هم برای فرد فرد باقی میماند.
حقوق بشر غربی حقوق بشر غربی، دروغی بزرگ و تقلبی بس واضح بود که بعدها وقتی چراغ فطرت مردمان دنیا با درک حجت خداوند روشن شود به تار و پود بافته شده از نفاق و تزویر آن پیخواهند برد.
خداوند حق را تعیین میکند و انسان که خود مخلوق است چگونه میتواند جاعل حق شود؟ اگر نمونهای بس کوچک از حقوق بشر که دادش پرده از دیوار گوش جهان دریده را مرور کنیم متوجه خواهیم شد که حقوق بشر که آن را همچون طبل برای به سیطره در آوردن ملتهای مستقل به صدا در میآورند و سخن از نقض آن میزنند در اصل کینه با بشریت است که حقوقش را به غاصبان میدهد و حقی برای خودش قائل نمیشود.
برای نمونه منطقه را که نگاه کنید به زنان اجازه رانندگی و حق رای و حق داشتن مشاغل حقوقی را در همین عربستان کشوری که مدافع منافع استکبار است نمیدهند و کسی از حقوق بشردانان صدایی بلند نمیکند و با سکوت مهر تایید بر این حرکت میزنند. اما از طرف دیگر حجاب و عفاف زنان ایرانی را ناقض آزادی و حقوق بشر میدانند، زنانی که کشور اگر به جایی رسیده به خاطر حضور پررنگ و فداکاری آنان چه در انقلاب، چه در دفاع مقدس، و چه در فتنه و حوادث سرنوشت ساز کشور و انتخابات، بوده و امام راحل ما هم فرمود مرد از دامن زن است که به معراج میرود.
یا مثلا به تروریستهای سوریه که جگر خواری میکنند و با افتخار به کار خود فیلم آن را هم منتشر میکنند اعتراضی صورت نمیگیرد، اما دولت سوریه را به خاطر دفاع از ملت خود ناقض حقوق بشر میخوانند.
اسرائیل هرچه بکشد و خون بریزد حقش است اما اگر حزبالله یا حماس از مردمان خود دفاع کنند تروریست و ناقض حقوق بشر میشوند!، یعنی برای یکی حمله و دریدن حق است اما دیگری حق دفاع نیز ندارد. خب اینکه از قانون جنگل هم یک پله عقبتر است.حقوق بشر دانان باید از حیوانات برای تعلم خود استفاده کنند تا حداقل از قانون جنگل دیگر عقب نمانند.
در ایران 17000 شهید ترور از مردم و مسئولان کشور ما، گروهک منافقین بر زمین انداختند و اعترافات خودشان هم موجود است اما آمریکا به سادگی آنها را از لیست سیاه تروریستها خارج میکند و در ادامه به آنها کمک اطلاعاتی رسانهای لجستیکی نیز مینماید. پس حقوق خونهای به زمین ریخته شده را چه کسی میدهد؟
عبدالمالک ریگی ملعون، دست کثیف خود را به سمت خونهای پاک مردم دراز میکند و با او به عنوان مبارز حقوق بشر برای آزادی ایرانیان مصاحبه میکنند.
آنچه که تا کنون از حقوق بشر و گردانندگان مجامع و حامیان مالی آن دیده شده نه تنها حمایت از تروریست بوده بلکه گاهی با سکوت خود فضا را برای ادامه کار تروریستها باز کرده، گاهی نیز با بیان موارد نامربوط سعی در تقویت تروریست یا تضعیف مبارزین با تروریست و قربانیان آن داشتهاند.
در شرایطی که خانمهای محجبه حق تحصیل در دانشگاههای اروپا با حفظ حجاب خود ندارند یا با نژادپرستی در این اقلیم به قتل میرسند دیدهبان و گزارشگر آزاد حقوق بشر که وابستگی بیچون و چرایش او را از دیدن درد رنجدیدگان آفریقایی و مسلمانان آسیای شرقی و بومیان استرالیا و سیاه پوستان آمریکایی آزاد کرده و تبدیل به تریبون استکبار کرده است.
مدعیان حقوق بشر تا رسیدن به واقعیت این امر در برابر کشور ایران قلمهایی که علیه انقلاب اسلامی و نادیده گرفته شدن حقوق بشر در ایران مینویسند؛ در مکتوبات خود نوشتهاند که جمهوری اسلامی حق استکبار را برای استفاده و لذت از مردمانش و منابعش نادیده میگیرد. بله، ما این حق را به رسمیت نمیشناسیم و دست تعدی هرکه باشد را نیز خرد میکنیم.
در کشور مدعی دفاع از حقوق بشر به منتقدان حاکمیتش یورش میبرند و میکشند و زندانی میکنند، آن هم زندانهایی که به گزارش خودشان وضعیت زبالهدانی را نیز ندارد و جمعیتش بسیار است، اما صدایی از مجامع بینالملل به گوش نمیرسد.
همین که در کشوری مخالف استبداد، مانند ایران اسلامی قانون شکنان توبیخ میشوند و مقابل اقدامکنندگان علیه منافع و امنیت ملی گرفته میشود، جیغ پرده در نقض حقوق بشر در شبکه رسانهای استبداد جهانی به فریاد در میآید.
آن زمان که آمریکا با فروش اسلحه و ایجاد درگیری و جنگ در آفریقا به بازار اسلحه خود و از آن طرف به قدرت اقتصادی خود جلا میدهد چرا کسی سخنی نمیگوید؟
آن زمان که با تحریم کالاهای اساسی و دارو دشمنی با ملت ما را تشدید میکنند کسی از حقوق بشری که برای ما تعریف شده اطلاع نداشت، مگر شهدای مرزبان ما را ندیدند که برای حفظ روح و جان، جان خود را باروحی روشن از اخلاص فدا کردند تا امنیت نه تنها کشور خودمان بلکه دنیا را نیز تامین کنند، اما چشم بر مجهز کردن تروریستها و حمایت از آنها بستند.
مرزبانان ما که اخیرا در سراوان به ظلم طاغوت و جهل ونفاق ارتجاع وخواب مردم دنیا به شهادت رسیدند. حقیقتا مظلوم و غریب بودند. پس کجا بود حقوق اینها؟
مجامع حقوق بشری نه تنها مدافع حقوق انسانی نیستند بلکه به خاطر نادیده گرفتن حقوق انسانها و چراغ سبز به تروریستها و جهان خواران خود نیز مجرماند.
مسئله اینست که اصلا حقوقی برای دیگران قائل نیستند، دیگران را بشر نمیدانند، ارباب خودشان را راضی کنند بقیه بمیرند اربابشان که هست...
این همان دستاندازی به آرمان بشریت که تنها در حکومتی الهی هویدا میشود میباشد، اما با جعل حق انسان حکومت طاغوت سعی در غصب او دارد. این حقوق بشر که برای زدن سرمایه عمر او از کف اوست میگوید مادامی که در مسیری غیر توحیدی هستی هرچه خواهی بکن، اما حق موحد شدن را نداری. این است حقوق بشر... حقت از بشر بودنت اینست که موحد و مسلم نشوی.
به دلیل همین است که حقوق بشر را به این نحوی که هست نباید به رسمیت بشناسیم.
به امید آن روزی که حقوق ستمدیدگان به دست با برکتش گرفته میشود.
"اَلا اِنَّ الصُّبح لَقریب"
انتهای پیام/