به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "کانترپانچ" در مقالهای به قلم "شاموس کوک" مینویسد: سعودیها و اسرائیلیها شدیدا عصبانی و خشمگین هستند. مذاکرات اوباما با حسن روحانی، رئیسجمهور جدید ایران، حاکی از احتمال تغییر سیاستهای آمریکا در خاورمیانه است. ایران رقیب اصلی سعودیها و اسرائیلیها ـ متحدان اصلی و دیرینه آمریکا در خاورمیانه ــ در منطقه به شمار میرود.
*** اسرائیل با مرتکب شدن چهارمین جنایت جنگی خود علیه سوریه در یک سال اخیر، به مذاکرات دولت اوباما و ایران، واکنش نشان داد
بهار عربی ــدر کنار افزایش قدرت و نفوذ روسیه و چین ــ اساس ژئوپولیتیکی منطقه را تغییر داده است و آمریکا سعی دارد که برای مواجهه با این تغییر، استراتژی جدیدی را به کار گیرد. این تغییر میتواند به بحرانی سیاسی در دولت آمریکا و فراتر از آن منجر گردد. برای نمونه، اسرائیل و عربستان سعودی نمیتوانند با خونسردی بپذیرند که نقششان در خاورمیانه کمرنگ شود.
هفته گذشته، اسرائیل با مرتکب شدن چهارمین جنایت جنگی خود علیه سوریه در یک سال اخیر، به مذاکرات دولت اوباما و ایران، واکنش نشان داد. رژیم صهیونیستی در هفته گذشته به تاسیسات نظامی سوریه حمله و آنها را بمباران کرد. از آنجایی که اوباما در حال حاضر مذاکرات صلح ژنو 2 را با سوریه و روسیه دنبال میکند، حمله اسرائیل به سوریه در این زمان، نشان میدهد که اسرائیل دوست ندارد در این بین نادیده گرفته شود.
*** پرتاب موشک دیپلماتیک سعودیها به آمریکا
سعودیها نیز موشکهای خود را شلیک کردند، اما به سبک دیپلماتیک. آنها از پذیرفتن کرسی شورای امنیت سازمان ملل خودداری و بدین ترتیب اعتراض خود را نسبت به این شرایط ابراز کردند. آنها همچنین تهدید به قطع کامل اتحاد طولانی مدت خود با آمریکا کردند که این حاکی از تغییر جهت سعودیها به سمت روسیه و چین خواهد بود.
در این میان، سه عامل اساسی، اوباما را به سمت اتخاذ یک استراتژی جدید در مورد خاورمیانه هدایت میکند که عبارتند از:
شکست سیاسی اوباما در درگیری سوریه، کشف منبع عظیم جدید گاز طبیعی آمریکا و در نهایت، تغییر جهت دولت جدید مصر و به خطر افتادن اتحاد طولانی مدت این کشور با آمریکا.
*** عقبنشینی اوباما در لحظه آخر، ضربهای تاریخی به سیاست خارجی آمریکا وارد ساخت
خاورمیانه به سرعت در حال تغییر است. سوریه نشان داد که سیاست آمریکا در خاورمیانه شکست خورده است؛ اوباما حملهای نظامی(به سبک بوش) و به منظور تهدید سوریه طرح ریزی کرد تا بدین وسیله سوریه را وادار به تسلیم کند اما در لحظه آخر، به خاطر مخالفتهای شدید داخلی و بین المللی عقب نشینی کرد؛ دیگر لازم به توضیح نیست که در صورتی که اوباما دروازههای جهنم را با موشکهای آمریکایی باز میکرد، شورشیان افراطی مرتبط با القاعده، به طور قطع در سوریه به قدرت میرسیدند. عقب نشینی اوباما در لحظه آخر، ضربهای تاریخی به سیاست خارجی آمریکا وارد ساخت.
اوباما با قبول طرح روسیه در خصوص از بین بردن سلاحهای شیمیایی سوریه، شکستی تحقیرآمیز را پذیرفت و نشان داد که آمریکا قصد دارد تا از جنگ نیابتی علیه دولت سوریه، دست بکشد؛ جنگی که در حال حاضر گروههای اسلامی تندرو و مبارزان خارجی، کاملا آن را در دست گرفتهاند.
*** هرگونه نتیجهای در کنفرانس ژنو 2، حاکی از تضعیف نفوذ عربستان سعودی در سوریه خواهد بود
به علاوه، تغییر سیاستهای اوباما در قبال سوریه، عربستان سعودی را که با ارسال مقادیر هنگفتی از پول و اسلحه و مبارزان سعودی و با هدف از بین بردن دولت بشار اسد، خسته و فرسوده شده است را در شرایط سختی قرار داد. بدون شک عربستان سعودی با تشویق و ترغیب اوباما در مراحل اولیه، این اقدامات را انجام داده است. اگر در کنفرانس «ژنو 2»، طرفین درگیر به یک معامله صلح دست پیدا کنند، مسلم است که هرگونه نتیجهای حاکی از تضعیف نفوذ عربستان سعودی در سوریه خواهد بود.
علاوه براین، اوباما در نهایت از میدان جدید گازی خود به عنوان سلاح سیاسی جدیدی در رویکرد خود نسبت به خاورمیانه، استفاده میکند. «انقلاب گاز طبیعی» صنعت نفت و گاز جهان را تغییر خواهد داد. این موضوع در نهایت از اهمیت خاورمیانه کاسته و توجه آمریکا به این نقطه از جهان را کمرنگتر خواهد کرد.
«رویترز» در مقالهای جالب گزارش میکند که «... تغییر ناگهانی در تولید انرژی آمریکای شمالی [گاز شل]، آمریکا را به رویای دیرینه خود یعنی خودکفایی انرژی، نزدیکتر کرده است که این مسئله اهداف و نقش آمریکا را در خاورمیانه تغییر میدهد.»
*** آمریکا در حال حاضر نسبت به گذشته، انعطاف راهبردی بیشتری پیدا کرده است
«رویترز» در مقاله خود به نقل از «هنری کیسینجر» مینویسد: «شما نمیتوانید بدون در نظر گرفتن بازار نفت، برای خاورمیانه برنامه ریزی کنید و یا اینکه در بحرانهای خاورمیانه درگیر شوید... اما در حال حاضر که با تغییر قابل ملاحظهای رو به رو هستیم و من به آن «خودکفایی» نمیگویم بلکه آن را کمتر شدن شکاف بین عرضه و تقاضا در آمریکای شمالی [گاز شل] مینامم، که در حال حاضر پیامد استراتژیک بزرگی به همراه خواهد داشت.»
البته آمریکا قصد ندارد که در آیندهای نزدیک خاورمیانه را ترک کند اما اظهارات «کیسینجر» نشان میدهد که آمریکا در حال حاضر انعطاف راهبردی بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است و از شدت سیاست بوش که بر مبنای بمباران و حملات نظامی استوار بود، کاسته است. (البته حمله نظامی همچنان به عنوان «اهرم فشار» در مذاکرات صلح باقی خواهد ماند و در صورت شکست مذاکرات، بار دیگر از آن استفاده خواهد شد).
*** مصر در مرکز جدایی آمریکا و عربستان سعودی
در نهایت، همکاری استراتژیک طولانی مدت آمریکا با مصر در برابر چشمان اوباما، در حال فروریختن است. در حال حاضر با برکناری دولت محمد مرسی و به روی کار آمدن دولتی نظامی، بیانیههای عمومی و رسانهای اخیر این دولت نیز موضعی ضد آمریکایی به خود گرفتهاند. روزنامه «نیویورک تایمز» گزارش می کند که: «روابط بین آمریکا و مصر، که سابق بر این، متحدان نزدیکی به شمار میرفتند، بیش از پیش اجباری و تصنعی شده است... »
به علاوه، مصر در مرکز جدایی آمریکا و عربستان سعودی قرار گرفته است، چرا که عربستان سعودی یکی از حامیان بزرگ رژیم نظامی مصر است که به جای اخوان المسلمین که مورد حمایت قطر و آمریکا بود، روی کار آمده است.
*** عربستان سعودی، آمریکا را به خاطر سیاستی که در قبال مصر در پیش گرفته است، سرزنش میکند
«نیویورک تایمز» در جای دیگر مینویسد: «عربستان سعودی که شدیدا از فرماندهان نظامی مصر حمایت و پشتیبانی میکند، آمریکا را به خاطر سیاستی که در قبال مصر در پیش گرفته است، سرزنش میکند.» البته اوباما هنوز برای ارائه کمکهای کافی نظامی و دادن امتیازات ویژه برای کشاندن مصر به سمت مدار دیپلماتیک آمریکا، زمان دارد اما در حال حاضر، روابط آنها تیره شده است.
اما سوال اینجاست که چرا اوباما برای صلح با ایران، تصمیم دارد که این اتحاد منطقهای طولانی مدت را به خطر بیاندازد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که رئیسجمهور جدید ایران نشان داده است که وی قصد دارد تا دربهای اقتصادی ایران را به روی سرمایه گذاران خارجی بگشاید و اوباما اقیانوسی از نفت را میبیند که میتواند برای سرمایه گذاران و شرکتهای آمریکایی سود کلانی به همراه داشته باشد.
*** بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا از هر دو حزب، تمایل دارند که وضع موجود را حفظ کنند
اگر اوباما بتواند ـــبدون تخریب و نابودی فیزکی ایران ــ به نفت ایران دست پیدا کند، مشکل چندانی با کاهش تحریمهایی که این کشور را از نظر اقتصادی شدیدا تحت فشار گذاشته است، نخواهد داشت. علاوه براین، صلح با ایران، نتایج عمیق منطقهای نیز در پی خواهد داشت.
اما دستیابی به این تغییر بزرگ دیپلماتیک، بدون شک دشوار و شاید حتی غیرممکن خواهد بود. بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا از هر دو حزب، تمایل دارند که وضع موجود را حفظ کنند. همانطور که اوباما در ابتدا اعلام کرد که به دنبال برقراری روابط نزدیک با ایران است، اعضای کنگره نیز خود را برای افزایش تحریمهای ناعادلانه علیه ایران آماده میکردند و بدون شک برای جلوگیری از هر گونه معامله صلح و ایجاد تنش بین اوباما و کنگره، دست از تلاش بر نخواهند داشت.
*** آمریکا تلاش میکند که از دیپلماسی به منظور دستیابی به پیشرفت راهبردی در خاورمیانه استفاده کند
حمله اخیر رژیم صهیونیستی به سوریه، میتواند یک شلیک هشدار تلقی گردد و نشان میدهد که اسرائیل برای خراب کردن تمام اینها، به اندازه کافی دیوانه است. حمله اسرائیل به ایران ـــ ظاهرا برای از بین بردن «قابلیتهای هستهای ایران» ــ برای نابود ساختن هرگونه تلاش دیپلماتیک کافی خواهد بود.
هر اتفاقی که در نهایت رخ دهد، به تغییر قدرت در سراسر خاورمیانه، شکل گیری همکاریهای جدید که از بهار عربی تا به امروز ادامه دارد، و همچنین افزایش قدرت و نفوذ چین و روسیه در منطقه منتج خواهد شد . در حال حاضر، آمریکا تلاش میکند که از دیپلماسی به منظور دستیابی به پیشرفت راهبردی در خاورمیانه استفاده کند؛ البته در صورتی که اهداف آمریکا مبنی بر دستیابی به سلطه اقتصادی، به طور صلح آمیز محقق نشود، این گزینه میتواند به سرعت جای خود را با اقدام نظامی عوض کند.
انتهاي پيام/