محمد لیلا
در نهایت، نخستین نفری که حاضر به مصاحبه شد یک افسر پلیس بود.
او دوربین ما را دیده بود و شنیده بود که من انگلیسی صحبت میکنم و همچنین دیده بود که من با نگاه حیلهگرانهای که فقط از یک خبرنگار برمیآید به صورت تصادفی به دنبال مصاحبه با زنان هستم.
من داستانهای وحشتناکی درباره اینجا شنیده بودم و آماده بدترین آن بودم. داستانهایی مثل مصادره کردن تجهیزات، ترک اجباری خاک کشور و ... .
اما چیزی کاملا غیر منتظره اتفاق افتاد. یا بهتر بگویم، اتفاق نیفتاد بلکه امری عادی بود. آن افسر پلیس چیزی نگفت. فقط پرسید آیا مجوز فیلمبرداری داریم یا خیر. تهیهکنندهمان آن را به وی نشان داد. برخورد او با ما کاملا محترمانه و دلپذیر بود.
رئیس جمهور جدید ایران گفته است که ایران میخواهد ارتباطی باز با دنیا داشته باشد. یکی از معانی گسترده این سخن آن است که ژورنالیستها اجازه بیشتری برای دسترسی به ایران و فرهنگ جذاب آن دارند.
قطعا مدت زیادی از این وضعیت نمیگذرد اما تا کنون با هیچ سانسوری در اینجا مواجه نشدهایم. کاملا نامحدود بودیم. ایرانیان کاملا مشتاق هستند تا فرهنگشان را با ایالات متحده به اشتراک بگذارند.
زوج جوانی را هم در پارک دیدم که میگفتند: دنیا هیچ چیزی در مورد ایران نمیداند. ایران زیباست. ما در این کشور، شاد هستیم و از دنیا میخواهیم اینجا را ببینند.