به گزارش
خبرنگار دفاعی ـ امنیتی باشگاه خبرنگاران؛
یازدهمین اجتماع بزرگ حزبالله سایبر با محوریت "مرگ بر آمریکا" عصر شنبه
با حضور "حسن عباسی" در سالن بصیرت "لانه جاسوسی سابق آمریکا" برگزار شد.
از
چترهایی که در دست دانشجویان و فعالان رسانهای که از نقاط مختلف شهر به
خیابان طالقانی آمده بودند تا در این مراسم شرکت کنند میشد فهمید که
احتمال شدت گرفتن باران پاییزی روز شنبه وجود دارد، بارانی که هر چند اندک
اما به طور پیوسته تا پایان مراسم ادامه داشت.
حال و هوای مراسم
از همان آغاز و در محوطه لانه جاسوسی با وجود بنرها، پرچمها و جوانانی که
ایستاده یا در حال حرکت نیز به بحث با يکديگر مشغول بودند، شکل گرفته بود.
از
نزدیکی ورودی سالن بصیرت، حضور خبرنگاران متعدد با دوربین یا ضبط صوت که
علیرغم درخواستهای مکرر مسئولان مراسم برای ترک آن محل و رفتن به داخل
سالن سعی در گرفتن مصاحبه برای رسانه خود داشتند، جلب توجه میکرد.
در
ابتداي سالن بصیرت، مسئولان برنامه از مهمانها با پکیجهایی حاوی یک شال
سیاه رنگ، چند سی دی و یک فرم عضویت در حزبالله سایبر در کنار یک ظرف کوچک
از "انارهای دونشده" پذیرایی کردند.
با وجود اینکه هنوز
به طور رسمی مراسم شروع نشده بود اما صندلیهای کاملا پر سالن به ما این
پیام را میدادند که یا باید زودتر راه میافتادیم یا حالا که دیر
رسیدهایم باید پی بر زمین نشستن را به تن خود بمالیم.
ساعت
15:30 سالن پر است اما هنوز مراسم آغاز نشده و همهمه زیادی در سالن بر پا
است؛ دقت که میکنی هر از چند گاهی کلماتی چون آمریکا، مقاومت، هستهای و
حسن عباسی را میشنوی و ما همچنان منتظریم!
کمکم افراد باهوشی پیدا
میشوند که با صندلی وارد سالن شده تا مثل ما تمام طول مراسمی را که تازه
با تاخیر هم آغاز میشود روی زمین ننشینند.
مسئولان مراسم پرچمهای
زرد رنگی که روی آنها نوشته شده "مرگ بر آمریکا" را بین حضار پخش میکنند و
با تکان خوردن آن پرچمها، سالن رنگ و بوی دیگری پیدا میکند.
سرانجام
مجری مراسم سرو کلهاش پیدا ميشود و البته بحثهای حاضرین آنقدر داغ شده
بود که وی مجبور شد تا سه بار بلند سلام کرده تا بالاخره از طرف حاضرین
جوابی بشنود.
پس از قرائت آیاتی از کلامالله مجید طبق گفته مجری
برنامه منتظر شدیم تا سرود جمهوری اسلامی به وسیله اتاق فرمان پخش شود اما
پس از کمی مکث باز این مجری برنامه بود که تقصیرها را به گردن گرفته و با
عذرخواهی گفت سرود ضبط شده آماده پخش نیست؛ در
این هنگام اتفاق جالبی افتاد بهطوری که خود حضار ایستاده و سرود جمهوری
اسلامی را با صدای بلند قرائت کردند تا نشان دهند هیچ چیزی مانع از ادامه
روند این مراسم نخواهد شد که البته با این اتفاق فضای خاصی بر مراسم حاکم
شد.
پایان یافتن سرود جمهوری اسلامی همزمان شد با شعارهای
مرگ بر آمریکای حاضرین و این بار مجری برنامه بود که منتظر ماند تا
شعارهای ما تمام شود.
گروه سرود دانشآموزي "رهپویان ولایت" نیز از
جمله کسانی بودند که برگزاری این مراسم را با اجرای سرود خود جالبتر
کردند؛ شاید زیبایی بیشتر حرکت این دانشآموزان میهمانی که از استان دیگری
به تهران آمده بودند، در این بود که این اجرا اولین اجرای رسمی آنها به
شمار میآمد.
پس از اجرای سرود، فرازهایي از وصیتنامه شهید "مجید
ابوطالبی" توسط مجری برنامه قرائت شد؛ شهیدی که بنا به گفته مشهور به دلیل
خواب مادر خود در "کهفالشهدا" پیدا شد؛ شنیدن وصیتنامه وی حاضرین را به
تشویق پرشوري واداشت.
از دیگر هدیههای این مراسم به حاضرین حضور
"اسفندیار قره باغی" هنرمند انقلابي و خالق اثر جاودانه "آمریکا آمريکا مرگ
به نیرنگ تو..." پس از گذشت 32 سال بود؛ وی در این مراسم اثر جدید خود را
برای اولین بار اجرا کرد و پس از پایان اجرای وی یکی از حضار با صدای بلند
گفت "سلامتی هنرمندان انقلابي صلوات."
حالا
دیگر ساعت 16:30 شده و وقت آن رسیده بود که انتظار اصلی حاضرین به پایان
برسد و صرفا با آمدن نام حسن عباسی همگان به احترام این استاد، ایستاده و
به مدت چند دقیقه وی را تشویق کنند.
سخنراني وي آنقدر شنيدني و پرشور بود که حاضرين متوجه گذشت زمان تا ساعت 17:30 نشدند.
پس از اتمام سخنرانی حسن عباسی آماده رفتن شدیم که مجری برنامه خبر غیرمنتظرهاي را به حضار داد تا باری دیگر شگفتزده شوند.
"حاج سعید قاسمی" که از حاضرین در مراسم بود نیز میخواست چند کلامی سخنرانی کند.
حاج سعید هم مثل همیشه با سخنان تند و آتشین خود باعث تغییر جو مراسم شده و تشویقهای مکرر حاضرین را به دنبال داشت.
گفتني
است عدهای از حضار در لحظات پایانی سخنان قاسمی خواستند سالن را ترک کنند
که اين امر با واکنش جالب وی مواجه شد، چرا که وی خطاب به حضار گفت "کسانی
که میخواستند عکس و فیلم از حضور خود در این مراسم داشته باشند رفتند و
باز هم ما ماندیم و سنگرهای خالی..."
این واکنش وی نیز با تشویق پرشور حضار مواجه شد.
دیگر
ساعت کمی از 18 گذشته و پایان مراسم فرا رسیده بود، ما نیز خود را کمکم
برای خواندن خبر آماده میکردیم، حاضرین از سالن بصیرت خارج میشدند.
ديگر
هوا تاریک شده بود اما هنوز باران نمنم میبارید، بحثها همچنان میان
جوانان ادامه داشت و ما با خود فکر میکردیم هر اتفاقی که بیفتد حرف ما به
آمریکا این خواهد بود "آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت
بمیر!"
انتهاي پيام/