به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، عمليات ترور و حذف دانشمندان عراقي از روز دوم سقوط بغداد شروع شد، به نوشته مجله "Political scene" انگليس اين عمليات ميان سه طرف تقسيم شده بود:
- طرف اول موساد است كه گروه هايي را براي تعقيب و سركوب علما، پژوهشگران، انديشمندان و پزشكان و به ويژه محققان مسائل هسته اي و شيميايي به عراق اعزام مي كند و اين اقدام مطابق با تصميم بالاترين سطوح امنيتي در اسرائيل صورت مي گيرد.
- طرف دوم سرويس هاي اطلاعات مركزي آمريكا است كه پيشنهادهاي وسوسه انگيزي را به دانشمندان عراقي جهت همكاري با اين سرويس ها ارائه كرده است، از جمله آنها مي توان به فراهم كردن شرايط كاري براي آنها در آمريكا و تضمين سلامتي شان اشاره كرد؛ ولي آنها با اين پيشنهاد مخالفت كرده كه اين امر باعث تعقيب و سركوب آنها در مراحل مختلف شده است.
- طرف سوم تيم عراقي است كه با دريافت دستورات و تعليمات از خارج اقدام به ترور انديشمندان عراقي مي كند.
تا كنون آنچه كه مسئولان عراقي گفته اند، اين است كه گروه هاي مسلح ناشناخته ده ها نفر از شخصيت هاي آكادميك و پژوهشگر، پزشكان، مهندسين و كارمندان دولتي عالي رتبه سابق را ترور كرده اند؛ ولي اين توضيحات هويت اين گروه ها را نه به صورت مستقيم و نه غير مستقيم آشكار نكرده است، گويي كه اين بايكوت و سرپوش گذاشتن بر هويت جنايتكاران ادامه دارد كه بالتبع آن كشتار شخصيت هاي دانشگاهي عراقي ادامه خواهد داشت.
ليست
اوليه اسامي صدها تن از دانشمندان عراقي كه در معرض ترور قرار گرفته اند
را پايگاه الكترونيكي "البينه" منتشر كرده است، ولي اين پايگاه تنها به
انتشار اسامي افرادي كه در دانشگاه هاي عراق ربوده و يا كشته شده اند،
اكتفا كرده و هيچ توضيحي در اين مورد نداده است. دوم اينكه
روند تعقيب و ربودن دانشمندان عراقي تشديد مي شود و بعيد نيست كه طرف هاي
خارجي پشت اين پديده نهفته باشند و هدف آنها خالي كردن عراق از نخبه ها و
شخصيت هاي علمي است. اولين اظهارات در اين زمينه مربوط به يك پزشك در وزات
بهداشت به نام دكتر "محمود عباسي" است، وي در اين رابطه گفت: اين پديده
نياز به تحقيق و بررسي دارد چرا كه يك اقدام كور كورانه نيست بلكه اقدامي
برنامه ريزي شده از جانب طرف هاي خارجي است و انگشت اتهام به سمت موساد
اسرائيل به عنوان تنها طرفي كه چنين جنايت هايي را مرتكب مي شود، دراز است.
موساد
در گذشته نيز تعدادي از دانشمندان و اساتيد دانشگاه هاي عراق را به ويژه
در بغداد و مناطق شمالي ترور كرده است. بعد از اين نيز منابع وزارت كشور
عراق فاش كرد كه هدف از تشديد اقدامات امنيتي براي مقابله با تعقيب و سركوب
انديشمندان پزشكان توسط گروه هاي مسلح و محروم كردن عراق از مغزهاي متفكر
است.
همه اين اقدامات در مرحله انتقالي صورت گرفت يعني بلافاصله بعد
از سقوط بغداد. در آن زمان حرف و حديث در مورد ورود گروه هاي موساد براي
حمايت از ارتش آمريكا به شهرهاي مختلف عراق زياد شد، عناصر موساد در اين
دوره به دنبال دانشمندان هسته اي و متخصصان امور شيميايي بودند كه بعد از
گذشت چند ماه از ورود آنها به عراق پايگاه الكترونيكي "العراق – 5" اطلاعات
جزئي تر در اين مورد منتشر كرد.
اين
پايگاه با استناد به اظهارات دكتر "زياد عبد الرزاق"، وزير علوم سابق عراق
(زمان صدام) مي نويسد: 15500 دانشمند، پژوهشگر و استاد دانشگاه عراقي بعد
از عمليات سركوب آمريكا و اسرائيل عليه آنها از كار خود كناره گرفتند،
وزارت كشور عراق نتايج تحقيقات در مورد متهمين عمليات ترور عليه انديشمندان
را منتشر نكرد. مسئولان آمريكايي تعدادي از آنها را آزاد كردند و با
انتشار نتايج تحقيقاتي كه صورت گرفته بود، مخالفت كردند.در
همين راستا "عامر الخزاعي"، قائم مقام وزات بهداشت عراق عوامل ناشناخته و
پليد را به دست داشتن در اين عمليات متهم و هدف آنها را مقابله با پيشرفت
اين كشور عنوان كرد. همچنين "هدي النعيمي"، رئيس مركز مطالعات فلسطين در
دانشگاه عراق نيز موساد را عامل اين ترورها دانست، اينكه پيشنهادهايي از
طرف اسرائيل به گروهي از دانشمندان عراق براي فعاليت در اسرائيل مطرح شده
است و به آنها اعلام كرده اند كه بايد بين ترور و قبول اين پيشنهاد يكي را
انتخاب كنند!
تهديدها عليه دانشمندان عراقي تا بدان جا پيش رفت كه گروهي از آنان پيام هايي را در اينترنت با عنوان "دانشمندان امت در معرض تهديد هستند"، منتشر كردند و از طرف هاي ذي ربط عربي خواستار نجات آنها از عمليات سركوب و ترور شدند.پانزدهم
ماه مه ميلادي هفته نامه المنار فلسطين نوشت كه آمريكا بيش از هفتاد
دانشمند عراقي را به اردوگاه هاي ويژه منتقل كرده است تا آنها نتوانند
اطلاعات نظامي را به طرف هايي كه آمريكا آنها را دشمن و تهديد كننده منافعش
توصيف كرد، منتقل كنند. منابع مطبوعاتي تاكيد كردند كه اين
دانشمندان كه از مليت هاي مختلف هستند در حال حاضر در اماكني كه به آنجا
منتقل شده اند، به سر مي برند.
از سوي ديگر هفته نامه المنار فاش
ساخت كه به رغم همكاري تنگاتنگ ميان موساد و "سي آي اي" براي آماده شدن
براي جنگ عليه عراق؛ ولي بين اين دو سرويس اطلاعاتي براي جذب دانشمندان
عراقي به داخل آمريكا و اسرائيل درگيري و رقابت شديدي وجود دارد. اسرائيل
در اين زمينه همان روشي را كه بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق به
كار گرفته بود، استفاده كرد. در آن زمان موساد دانشمندن روسي را با برنامه
هاي تسليحاتي خود اغوا و به پايگاه هاي سري در مركز اسرائيل منتقل كرد.
اظهارات
ژنرال باز نشسته فرانسوي درگفتگو با شبكه 5 تلويزيون فرانسه در 5 آوريل
2004 بر نقش اسرائيل در ربودن، كشتار و جذب دانشمندان عراقي تاكيد مي كند. وي
تاكيد كرد كه بيش از 150 نظامي از يگان هاي كماندوي اسرائيل براي ترور
دانشمندان عراقي كه در برنامه تسليحاتي عراق در دوران رژيم سابق فعاليت مي
كردند، وارد خاك اين كشور شدند. اسامي نظاميان اسرائيل در آن زمان در
اختيار كميته بازرسان سلاح هاي بين المللي به رياست "هانز بليكس" قرار
گرفت.اين ژنرال فرانسوي
عنوان كرد كه طرح ترور از طرف مسئولان آمريكايي و اسرائيل وضع شد و اينكه
وي اطلاعات دقيقي از هدف آنها در اختيار دارد كه از جمله آنها ترور
دانشمندان فعال در زمينه برنامه هاي موشكي و هسته اي عراق است. همچنين اين
دانشمندان در برنامه شيميايي كه باعث ارعاب اسرائيل شد، فعاليت داشتند،
آنها 3500 كارشناس خبره بودند كه 500 نفر از نخبه هاي آنها در زمينه تحول
تسليحاتي عراق فعاليت مي كردند.
بعدها "مركز مطالعات استراتژيك
خليج" گزارش مفصلي از ابعاد طرح آمريكايي – اسرائيلي منتشر كه هدف از آن
محروم كردن عراق از بازسازي تاسيسات نظامي، ممانعت از انتقال دانشمندان به
كشورهاي اسلامي و عربي، هشدار نسبت به ادامه فعاليت هاي آنها به هر شكل
ممكن در مجلاتي كه واشنگتن فعاليت آنها را ممنوع اعلام كرده است و بررسي
منابعي بود كه دانشمندان عراقي اطلاعات و دانسته هاي خود را از آن كسب كرده
بودند.
اين گزارش محورهاي اصلي طرح مذكور را اينگونه بيان مي كند:تخريب
زير ساخت هاي پيشرفته عراقي كه اين كشور از ابتداي دهه هشتاد قرن گذشته
سعي در پيشرفت و تحول آن داشته است. بغداد در اين زمينه از توانايي هاي
مالي براي داشتن سلاح هاي پيشرفته و پرهزينه استفاده مي كرد و از حمايت
آمريكا و غرب در نتيجه پيماني كه آن زمان ميان آنها وجود داشت بهره برداري
مي كرد.
اجراي اين طرح از زماني كه اسرائيل اقدام به بمباران
تاسيسات هسته اي عراق در ژوئن 1981 كرد، شروع شد. بعد از آن نيز شوراي
امنيت با اصرار آمريكا قطعنامه هاي بي سابقه اي را درمورد تخريب تاسيسات و
خلع سلاح عراق بعد از جنگ دوم خليج صادر كرد و بوش نيز از اين مسئله به
عنوان توجيحي براي اعلام جنگ عليه عراق استفاده كرد. نيروهاي آمريكايي
عمليات غارت و چپاول بعد از اشغال عراق را ناديده گرفتند، عملياتي كه در آن
بيش از 70 درصد آزمايشگاه ها و تجهيزات داخل دانشگاه ها و مراكز پژوهش هاي
علمي در عراق نابود شد.
اما
محور دوم اين طرح، تعقيب دانشمندان و كارشناسان فني عراقي و عرب است كه در
برنامه تسليحاتي عراق فعاليت مي كنند. گزارش مذكور در اين مورد مي نويسد:
از زمان شروع برنامه هسته اي عراق اسرائيل اقدام به تعقيب و پيگرد
دانشمنداني كرد كه با اين برنامه در ارتباط بودند، همان مسئله اي كه در
رابطه با يحيي المشد دانشمند هسته اي مصر اتفاق افتاد و از او به عنوان
حلقه وصل با موسسه انرژي هسته اي در فرانسه استفاده شد؛ ولي عناصري از
موساد او را در تابستان 1980 در حين انجام ماموريت در پاريس ترور كنند.
اين
گزارش مي افزايد: علي رغم اينكه نفت انگيزه اصلي اين جنگ بود ولي سركوب
دانشمندان نيز عامل مهمي بود، اين موضوعي است كه بريگادر ژنرال فنيست بروكس
از مقر فرماندهي مركزي آمريكا دو ماه قبل از جنگ بدان اقرار كرد، وي در
مورد اهميت دانشمندان عراقي براي آمريكا مي گويد: واشنگتن از سرنگوني صدام
اهداف ديگري نيز دارد، به خصوص توانايي عراق در زمينه سلاح هاي هسته اي،
شيميايي و بيولوژيك و نابودي سلاح هاي كشتار جمعي.
همانطور كه "ژاك
بوت"، رئيس هيئت اعزامي آژانس بين المللي انرژي هسته اي به عراق قبل از
جنگ و به وضوح در اين مورد مي گويد: " ما بايد مشخص كنيم كه در عراق
توانايي هسته اي وجود داشته است يا نه؟ من در اين مورد مي گويم موضوع شامل
انديشمندان و سلاح است. بسياري از مراكز در داخل آمريكا نيز در اين مورد
سخن گفتند، جان بي ولفثال عضو برنامه منع گسترش سلاح هاي هسته اي در موسسه
كارنگي و مشاور سابق سياست هاي منع اشاعه هسته اي در وزارت نيروي آمريكا با
يادآوري آنچه كه بعد از سقوط اتحاد جماهير شوروي رخ داد، خواستار جذب
دانشمندان عراقي شد. در آن زمان آمريكا، اروپا و ژاپن به جاي تعقيب
كارشناسان و دانشمندان تسليحاتي شوروي در زمينه وسوسه و اغواي آنها همكاري
كردند تا آنها به خاطر معيشت اقدام به فروش تجارب كارشناسي و مواد تحت تصرف
خود نكنند. "جان بي ولفسال" بر اين باور بود كه مي توان به جاي تعقيب
دانشمندان و كارشناسان، چنين راه حلي را در عراق در پيش گرفت و بهتر است كه
اكثريت آنها به خاطر همكاريشان مورد عفو قرار گيرند.
"مارك
كلايتون" در اكتبر 2002 در روزنامه "كريستين ساينس مانيتور" نسبت به
مغزهاي متفكر انبارهاي سلاح عراق هشدار داده و ليستي از اسامي دانشمندان
عراقي كه در آمريكا آموزش ديده اند را ارائه كرد. وي مي گويد: اين
دانشمندان و كارشناسان خطرناك تر از سلاح هاي جنگي عراق هستند؛ چرا كه آنها
سلاح ها را توليد مي كنند. دانشمندان بين المللي خواستار ضرورت به كارگيري
آنها در جستجو براي سلاح هاي كشتار جمعي عراق شدند.
گزارش مذكور مي
نويسد: واشنگتن قبل از اعلام جنگ عليه عراق براي تحقق هدف خود در زمينه
انتقال دانشمندان اقدامات زيادي را انجام داد. در همين راستا آمريكا بر
گنجاندن بندي در قطعنامه شماره 1441 شوراي امنيت كه در سال 2002 صادر شده
است پافشاري مي كرد. اين بند عراق مجبور مي كند تا به بازرسان بين المللي
اجازه دهد تا از دانشمندان و كارشناسان فني در مورد برنامه تسليحاتي عراق
بازجويي كند و حتي در صورت نياز از آنها و خانواده هايشان در خارج از عراق
بازجويي به عمل آيد.
كنگره آمريكا در اوايل سال 2003 قانون مهاجرت
دانشمندان عراقي را تصويب كرد كه به موجب اين قانون به دانشمنداني كه با
ارائه اطلاعات معتبر در مورد برنامه هسته اي عراق موافقت مي كنند مجوز
اقامت دائم در آمريكا داده مي شود. بعد از جنگ، آمريكا از طريق كميته هاي
بازرسي آژانس بين المللي انرژي هسته اي كه قبل از جنگ مكرر به عراق سفر مي
كردند، به ليست اسامي اين دانشمندان به ويژه كساني كه در برنامه تسليحاتي
عراق مشاركت داشتند، دست پيدا كرد.
اين گزارش مي افزايد، آمريكا دانشمندان عراق را به انتخاب يكي از جايگزين هاي زير وادار كرد:فعاليت
در داخل عراق به شرط تعهد به عدم ارائه تجارب خود به كشورهايي كه آمريكا
تعيين مي كند، وزارت خارجه آمريكا در اين رابطه برنامه اي را با بودجه اي
بالغ بر 20 ميليون دلار تدوين كرد تحت عنوان " ابتكار عمل نظارت بر علوم،
تكنولوژي و مهندسي در عراق " كه هدف از آن به كارگيري دانشمندان عراقي در
پژوهش هاي مسالمت آميز در خاك اين كشور بود.
وسوسه و تحريك اين دانشمندان به فعاليت در آمريكا و اعطاي مجوز اقامت در اين كشورمنابع
علمي عراق تاكيد كردند، با بسياري ازدانشمندان براي انتقال آنها به مراكز
پژوهشي غربي مذاكراتي صورت گرفت، حتي به برخي از آنها سفر به اسرائيل و
فعاليت در دانشگاه ها و مراكز پيشرفته علمي و تكنولوژيك و رسيدن به رتبه
هاي بالاي علمي پيشنهاد شد، برخي از آنها با اين درخواست ها موافقت كردند
كه در راس آنها دكتر كنعان مكيه رئيس گروه مطالعات خاورميانه در دانشگاه
بستن و استاد تعدادي ازدانشگاه هاي اروپايي، طاهر لبيب استاد فيزيك هسته اي
و محمود ابو صالح متخصص تكنولوژي قرار داشتند؛ اما كساني كه با اين
پيشنهادهاي مذكور مخالفت كردند، سرنوشتي كه منتظر آنهاست همچنان در هاله اي
از ابهام قرار دارد.
با مرور مطالعات صورت گرفته در اوايل دهه
هفتاد قرن گذشته معلوم مي شود كه موسسات امنيتي و نظامي آمريكا از آن زمان
بر تجارب و كارشناسي عراقي ها متمركز بوده است. در مقاله اي كه مجله
Foreign Affairs در سال 1993 از مارتن انديك چاپ كرده است، مي خوانيم: توجه
آمريكا به عراق دلايل متعددي دارد كه از مهمترين آنها مي توان به تجارب
عراق در زمينه صنايع نظامي و پژوهش هاي علمي اشاره كرد، هزاران دانشمند
عراقي منبع خطرناكي در خاورميانه به شمار مي روند چرا كه ممكن است آنها
تجارب خود را به كشورهاي عربي و اسلامي منتقل كنند.
آمريكايي ها از
ابتداي مقدمه چيني براي جنگ عليه عراق، اهتمام خود را به موضوع دانشمندان
اين كشور را كتمان نكردند و بر ضرورت اولويت بخشي به بازجويي از اين
دانشمندان تاكيد كردند. برخي آمارهاي غير رسمي از كشته شدن 458 دانشمند و
پژوهشگر عراقي در ماه مه 203 خبر مي دهند و اين رقم در ماه ژوئن به 751 و
در ماه آگوست به 872 نفر افزايش يافت.
ميانگين اين ترورها از آگوست
203 تا اوايل سال 2004، 650 نفر در ماه است. آمارهاي منتشر شده از طرف
برخي موسسات غير دولتي كه بعد از جنگ به عراق سفر كردند، مي گويد: تشديد
ترورها بعد از سقوط بغداد باعث شد تا هزارن نفر از پزشكان، مهندسين،
پژوهشگران و شخصيت هاي آكادميك به خاطر فقدان امنيت عراق را ترك كنند.
اين
سازمان مي افزايند: ترورها ها در خيابان بعد يا قبل از نماز جمعه و بدون
هشدار قبلي انجام مي شد، در همه ترورها نتايج تحقيقات انجام شده نشان مي
داد كه عامل ترور نامعلوم است.
آمار
ديگري كه انجمن اساتيد دانشگاه در بغداد منتشر كرد، تاكيد مي كند كه هدف
80 درصد ترورها شخصيت هاي دانشگاهي بود و بيش از نيمي از كشته شدگان درجه
استاد تمامي يا استادياري داشتند، بيش از نيمي از ترورها متعلق به دانشگاه
بغداد و سپس دانشگاه بصره، موصل و دانشگاه المستنصريه بود. 62 درصد از
دانشمداني كه ترور شدند داراي مدرك دكتري از دانشگاه هاي غربي بودند، يك
سوم آنها متخصص علوم پايه و پزشكي و 17 درصد از پزشكان فعال بودند، سه
چهارم از كساني كه در معرض ترور قرار گرفتند كشته شدند و يك چهارمي كه نجات
يافتند به خارج از عراق گريختند.
شواهد قابل توجهي از زبان دكتر
"نور الدين الربيعي"، دبير كل اتحاديه شوراي كيفي پژوهش هاي علمي و رئيس
پژوهشگاه و يكي از برجسته ترين دانشمندان عراق در زمينه فناوري هسته اي نقل
شده است، وي مي گويد: پيشرفت فني و تكنولوژيك عراق يكي از دلايل جنگ عليه
اين كشور بود، مادلين اولبرايت وزير خارجه آمريكا در اين مورد تصريح كرد: "
ما جز نابودي مغزهاي متفكر عراق چه كاري مي توانيم با اين كشور بكنيم،
مغزهايي كه بمب هاي اتمي توانايي نابودي آن را ندارد، نابودي آنها مهمتر از
نابودي بمب هاست ".
دكتر ربيعي افزود: تهديد جيمز بيكر عليه طارق
عزيز در نشست ژنو در سال 1999 تحقق يافت، وي گفته بود: اگر با ما همكاري
نكنيد شما را به دوران پيش از قرون وسطي باز مي گردانيم.» وي مي گويد: "
ترور دانشمندان عراقي بخشي از استراتژي هرج و مرج سازمان يافته رژيم
صهيونيستي براي به زانو درآوردن و به سلطه كشاندن عراقيان است، بر همين
اساس كاخ ها و تاسيسات دولتي، بانك، دانشگاه ها، كارخانه ها، مراكز مهندس
نظامي، موزه، كتابخانه ها و گنجينه هاي فرهنگي نابود شد ".
با
همه اين تفاصيل، همچنان اين سوال مطرح است كه چرا بر كشتار دانشمندان
عراقي سرپوش گذاشته شده است، چرا جلسات بازجويي با متهمين بازداشت شده و يا
حداقل اسامي آنها منتشر نشد؟پر واضح است كه تحقيقات صورت
گرفته هويت عاملان و طرف هاي حمايت كننده را با دلايل محكم فاش ساخته است؛
چرا كه احكام قضايي صادر شده بر آنها اعدام و يا حبس ابد است، بنابراين چرا
مسئولان عراقي در زمينه حمايت از افرادي كه از جامعه آكادميك اين كشور
زنده مانده اند، وقت كشي مي كنند.