به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، عروس نوجوان از خانه پدرش خارج میشد، اشک میریخت. هنگام رفتن قیافه پدرش را از پشت چادر نازک سفیدش دید. پدر فکر میکرد دخترش بچه است، صلاح خودش را نمیداند و چند ماه که بگذرد میچسبد به زندگی!
مهتاب همان عروس نوجوان است. این زن که به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر به زندان آمده است اکنون 49 سال دارد و چهرهاش که از سالها مصرف هروئین و کراک حکایت میکند.
چند فرزند داری؟شش فرزند داشتم. پسر بزرگم در شمال غرق شد، دختر دومم هم تصادف کرد و مرد و حالا سه دختر و یک پسر دارم.
کی ازدواج کردی؟اولین بار سیزده سالم نشده بود که ازدواج کردم. شوهرم نقاش ماشین بود. اخلاق خوبی نداشت. به هر بهانه کتکم میزد. کتکهای شدیدی که هنوز هم جانم به لرزه میافتد. 2 تا بچه داشتم، یک دختر و یک پسر که مجبور شدم طلاق بگیرم.
ازدواجت با رضایت خودت صورت گرفته بود؟نه، یک روز که از مدرسه به خانه رفتم دیدم خواستگار آمده است. پدرم مردی بداخلاق و خیلی جدی بود. حق نداشتم اعتراض کنم. حتی وقتی با لباس عروس از خانه پدرم خارج میشدم با گریه با زبان بیزبانی گفتم که از این ازدواج راضی نیستم. پدرم به مادرم گفت چند وقت بعد دلگرم خانه و زندگیاش و کدبانوی خوبی خواهد شد!
باز هم ازدواج کردی؟بله با شوهر دومم در یک مهمانی آشنا شدم. او در یک صحافی کتاب کار میکرد. بعدها آن کار را به بهانه درآمد کم کنار گذاشت و به خرید و فروش مشغول شد.
چه خرید و فروشی؟خرید و فروش ماشین اما کم کم فهمیدم مواد مخدر هم خرید و فروش میکند.
پس تو هم از این راه معتاد شدی؟بله. اول تریاک مصرف میکردم و بعد به شیشه معتاد شدم.
بچههایت چند سال دارند؟دخترهایم 23 ساله، 21 ساله و 12 ساله هستند. پسرم 17 سال دارد. پسر بزرگم که مرحوم شد و دختر بزرگم در ازدواج اولم به دنیا آمدند.
آنان از همان ابتدا با تو زندگی کردهاند؟بله. بعد از طلاق، پیش پدرشان نماندند و با من زندگی کردند. شوهر اولم هم دوباره ازدواج کرده است و شنیدم در تهران زندگی میکند.
بچههای بزرگت چند ساله بودند که طلاق گرفتی؟طفلکی پسر بزرگم 7 ساله و دانش آموز کلاس اول بود و دخترم 5 سال داشت.
چند سال از ازدواج دومت میگذرد؟17 سال.
در این 17 سال معتاد بودی؟نه، از حدود 10 سال پیش معتاد شدم.
چه شد که به اینجا آمدی؟ سابقه هم داری؟سه تا سابقه دارم، بار اول و دوم به دلیل مواد شوهرم دستگیر شدم؛ چون در آن خانه بودم و اعتیاد هم داشتم، من هم دستگیر میشدم. بار اول 900 هزار تومان جریمه دادم و به زندان نرفتم. بار دوم 3 سال زندانی بودم و بار سوم که حالاست از سوی زنی که حالا با شوهرم زندگی میکند و به دلیل حسادتهایش، به مأموران معرفی شدم. با سه گرم کراک، 10 تا پایپ (وسیله استعمال شیشه) و 40 گرم تریاک در خانه دستگیر شدم.
چه حکمی برایت صادر شده است؟سه سال ونیم حبس و 2 میلیون تومان جریمه. 10 ماهی میشود که اینجا هستم.
راجع به زنی که گفتی تو را معرفی کرده است، بیشتر توضیح بده!آن زن با شوهرم آشنا شده بود و برای برداشتن من از سر راهش این کار را کرد. حالا شوهرم با آن زن زندگی میکند که امیدوارم به خاک سیاه بنشینند همان طور که من و بچههایم را به خاک سیاه نشاندند!
بچههایت کجا هستند؟پیش دختر بزرگم. در نظامآباد یک خانه کوچک اجاره کردهاند و با هم زندگی میکنند.
چه کسی خرج زندگی بچههایت را میدهد؟دوستانم!
واقعاً دوستانی به این خوبی داری؟بله دوستانی دارم که در این روزها به بچههایم کمک میکنند.
همسر دومت خانه ندارد؟خیر خانه ما در امیرآباد، اجارهای است.
شغل پدرت چیست؟کفاش بود. فوت کرده است.
خواهر و برادر داری؟برادر ندارم اما پنج خواهر دارم. خودم سومین دختر خانواده هستم.
اگر آزاد شوی برنامهای برای زندگی خود و بچههایت داری؟بله، میخواهم یک کار آبرومندانه پیدا کنم و بچههایم را پیش خودم ببرم.