به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، تهران را قاجارها تهران كردند و هرچه از آن زمان باقيمانده را بايد نگه داشت و حفظ كرد. كاخ و موزه هاي به جامانده از قاجار كم نيستند اما از آنها زيادتر، خانه هاي تاريخي شهرند آنقدر زيادند كه كسي را ياراي نگهداري از آنها و مرمت شان نيست، خانه هايي سرشار از خاطره در محله هايي كه تهران سال هاي دور را تداعي مي كند. لاله زار، خياباني در مركز شهر، از نخستين خيابان هاي پر رونق تهران بود، خياباني كه زندگي شبانه را در شهر به راه انداخت و شهر را از سياه و سفيد بودن نجات داد و شد سوگلي تهراني ها.
لاله زار فعلي هيچ شباهتي به آنچه اين اسم تداعي گرش است، ندارد، مغازه هاي نقلي مملو از لامپ و لوسترهاي رنگ به رنگ و سيم و پريز و هرآنچه بي ربط است به تاريخچه اين خيابان در آن پيدا مي شود. سينما و سالن تئاتري كه در خيابان بود، مخروبه شده و كسي با قدم زدن در خيابان گمان نمي كند شب هاي لاله زار شب هاي رنگ و موسيقي و خنده بود، شب هايي كه درشكه هاي دو اسبي جلوي گراندهتل منتظر مسافران شان بودند و دوره گردها صدايشان را به سرشان مي انداختند و براي همان چند مشتري دوربرشان چرب زباني مي كردند.
از لاله زار خياباني دراز مانده و خانه هايي در ته كوچه ها و بن بست هايش كه در حال فروريختن اند يا قرار است پاساژ تجاري شوند. خانه اتحاديه يا همان امين السلطان همان خانه يي كه فيلم دايي جان ناپلئون را درآن ساختند، در انتهاي يكي از اين كوچه هاست، خانه باغي 9 هزار متري كه به حال خود رها شده، درختانش خشك شده اند و علف هاي خشك همه جاي باغ بزرگش را گرفته، سقف هاي خميده ساختمان ها هم خبر از ريزشي قريب الوقوع مي دهند. كميته پيگيري خانه هاي تاريخي تهران با همكاري سايت سفر نويس و اداره كل ميراث فرهنگي استان تهران تور لاله زار گردي برپا و بازديد از سه بناي تاريخي شهر را برنامه ريزي كرده است.
خانه اتحاديه، يكي از سه بناي لاله زاري است. چند نفري از خاندان اتحاديه هم جمع شده اند تا شايد اين بار در حضور اعضاي شوراي شهر تكليف ملك آبا و اجدادي شان مشخص شود. حميرا اتحاديه يكي از نوادگان حاج رحيم اتحاديه است، از روند فروش خانه و ثبت شدنش مي گويد: «ما در سال 75 به سازمان توسعه فضاهاي فرهنگي مراجعه كرديم تا شايد بتوانيم خانه را از اين طريق واگذار كنيم، اداره خانه مشكل بود و نياز به ترميم داشت.
خبر به گوش مهندس بهشتي رسيد و مورد استقبالش قرار گرفت، از طريق ايشان به آقاي كرباسچي كه در شهرداري بودند رسيد و قرار بر اين شده بود كه شهرداري خانه را بخرد، ارتباطي كه با ميراث داشتيم هم تصميم بر خريد خانه شد، اعتبارش هم تامين شد كه تغييرات دولت باعث شد كنسل شود.»
دارالفنون، مدرسه امير بزرگاميركبير صدراعظم ناصرالدين شاه، پس از سفر به روسيه، مدرسه يي ساخت به نام دارالفنون، نخستين مدرسه نوين ايران. او از ابتداي صدارت خود، براي ايجاد مدرسه يي تلاش كرد، مدرسه يي كه عمر امير بزرگ براي به ثمر نشستنش كافي نبود و 13 روز پس از افتتاح آن، اميركبير در حمام فين كاشان كشته شد.
مدرسه دارالفنون ساختماني 163ساله است كه ساختمان اصلي اش كه همان ساختمان ساخته شده به دست اميركبير است، تخريب شده است. كلنگ ساختمان اول را اميركبير در سال 1229 زد و در سال 1231 به مرحله بهره برداري رسيد. 13 روز پس از افتتاح مدرسه، اميركبير را به شهادت رساندند.
ساختمان اصلي 50 اتاقه دارالفنون 80 سال عمر كرد و در حالي تخريب شد كه وزير معارف وقت پس از بازديد از آن و شنيدن گلايه هاي دانش آموزان از قديمي بودن آن، به دستور ميرزااعتمادالدوله شاكي در سال 1308 تخريب شد و بنايي مجدد در آن محدوده ساخته شد، بنايي با طراحي مهندس روسي. تا پيش از انقلاب اسلامي، از مدرسه به عنوان دبيرستان و بعد از انقلاب به عنوان خوابگاه دانشجويي استفاده مي شد.
دارالفنون، موزه اسناد مي شودمدرسه در سال 75 به ثبت ملي رسيد، سازمان نوسازي مدارس كشور، با اختصاص بودجه يي براي ترميم اين مدرسه با نظارت سازمان ميراث فرهنگي پيش رفت تا آنجا كه بنا به گفته ابوطالب حافظي، مدير فعلي مدرسه، سالن نمايش اين مجموعه كه نخستين سالن نمايش تهران بود، در حال مقاوم سازي است و قرار است براي مقابله با زلزله يي 8 تا 10 ريشتري آماده شود.
او همچنين از آمادگي براي مقاوم سازي ديگر كلاس هاي مدرسه خبر داد و گفت: «در حال حاضر منتظر مجوز ميراث فرهنگي براي مقاوم سازي بنا هستيم، ساختمان دارالفنون از دو طبقه تشكيل شده، برنامه يي كه داريم اين است كه طبقه اول آن كه 16 اتاق دارد، به عنوان مركز اسناد و موزه تعليم و تربيت درست شود و براي عموم بازديد در نظر گرفته شود، 10 گالري هم در اين طبقه درنظر گرفته ايم كه اسناد قبل از اسلام، اسلام، صفويه، قاجار، پهلوي اول، دوم و انقلاب اسلامي را در آن به نمايش بگذاريم. طبقه دوم، مركز پژوهشي براي محققان و مولفان شود. ضلع شمالي هم مركز آموزش اداري مي شود.»قنات گوهرريز، قناتي كه در گوشه يكي از ساختمان ها به چشم مي خورد، تنها تامين كننده آب حوض مدرسه نبود، كه آب ارگ سلطنتي را هم تامين مي كرد.
11 كتيبه بالاي هر كلاس به چشم مي خورد، كه اشعار شاعران آن زمان در آنها نوشته شده بود، يكي از كارمندان مدرسه مي گويد اگر خشتي هاي حياط مدرسه را سفيد و چمن هايش را قرمز كنيم از بالابه شكل پرچم كشور انگليس درمي آيد. اين طرح برگرفته از طرحي در سربازخانه يي بوده كه ميرزا رضاي مهندس كه نقشه بنا كشيده بود اقتباس كرده است. اما تهران شناسان معتقدند دانش آموخته هاي دارالفنون باعث مدرن شدن لاله زار شده اند، رفت و آمد آنها به گراندهتل باعث شد لاله زار به خياباني تبديل شود كه زندگي در آن با خيابان هاي ديگر شهر متفاوت باشد. دولت هزينه دانش آموخته ها را متقبل شده بود و در نهايت لوحي طلايي به مناسبت فارغ التحصيلي شان به آنها اعطا مي كرد كه در آن شغل دانش آموختگان، مبلغ حقوق و فراغت از تحصيل در آن ذكر شده بود.
خانه پيرنيا، تلفيقي از معماري غربي و ايرانيخانه ميرزا حسن خان پيرنيا ملقب به مشيرالدوله، نخست وزير يا همان رييس الوزراي ايران در سال هاي سلطنت احمدشاه، آخرين شاه قاجار در اختيار موسسه مطالعات تاريخ پزشكي، طب سنتي است. خانه توسط فاطمه پيرنيا به اين موسسه اهدا شده است و موسسه با ترميم خانه كاربري اداري به آن داده و قصد دارد از آن به عنوان موزه نسخ طب سنتي استفاده كند.
معماري ساختمان، نمونه برداري از معماري غربي و تلفيقي با معماري ايراني با رعايت قراردادهاي اجتماعي ايراني چون بيروني و اندروني ساخته شده، برخي معتقدند ماركوف روسي طراح اين خانه بوده و برخي ديگر مي گويند به علت سفرهاي مشيرالدوله به فرانسه طراح خانه فرانسوي بوده است.
نماي آجرچيني بيرون و داخل محوطه از نماهايي است كه خانه را منحصر به فرد كرده است، ورودي اصلي خانه از خيابان منوچهري بود، خانه دو در داشت، در جنوبي براي رفت و آمد خانواده بود و در شمالي براي رفت و آمد ديپلمات ها و سفرا و شاهزادگان. خانه پيرنيا به دليل مرمتي كه شده و باغ و حياط 2500 متري و حوض زيبايي كه دارد، لوكيشن سريال هايي چون هزاردستان، تبريز مه آلود و كاسه هاي سفالي بوده است.
خانه در سال 76 ثبت ملي شد، طرح شومينه ها تكراري نيست، درها چوب راش است، تزيينات سقف چوب درختان سوزني است و ستون هاي چوبي از صنوبر است. قفل درها و پنجره ها هنوز بعد از 180 سال درست كار مي كنند. به روايتي هفته يي كه از آن گذشتيم، هفته تهران بوده است، تهران 12 ميليوني دودي درندشت پر از برج هاي زشت كه هنوز هم خانه هايي با حوض هاي وسيع و آب انبارهاي مخوف و اندروني هاي تو در تو در آن يافت مي شود، خانه هايي كه اگر دستي به سرو رويشان كشيده شود حافظه تاريخي مردم شهر را بيدار مي كند.