"العربیه" بخشی از شبکه رسانهای "عربستان" است که هماکنون پايگاه آن در شهر دبی در کشور امارات متحده عربی است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند هدف اصلی اين شبکه که در زمينه "اخبار سياسي"، "اقتصادی" و "ورزشی" مشغول به کار است تمرکز بر مسائل مرتبط با عربستان سعودی بوده به طوریکه به نحو غیرمستقیم به تبلیغ و ترویج تفکرات سياسي، اقتصادي و اجتماعي این کشور میپردازد.
یکی از نکاتی که در بررسی زوایای پنهان این شبکه به اصطلاح خبری بسیار جلب توجه میکند این است که اکثر مجریان و کارکنان آن عربستانی نيستند.
برخی از "تحلیلگران امور بینالملل" بر این باورند که فرآیند شکلگیری و "تاسیس شبکه العربیه" بخشی از پروژه "نظامهای غربی" برای حفظ "هژمونی رسانهای" خودشان در منطقه "خاورمیانه" است که با قدرت گرفتن ملتهای منطقه دچار چالشهای جدی شده است.
بر طبق این برنامه، "نظامهای رسانهای و اطلاعاتی غرب" میکوشند با تاسیس "شبکههای ویژه منطقه خاورمیانه"، در منطقه "خاور میانه"، "رسانههای بینالمللی" با رویکرد متفاوتی تاسیس کرده و همچنین بنا بر ملاحظات جدید نظام بینالمللی، اغلب شبکههای مهم تأسیس شده یا در حال تأسیس جهان به زبان عربی نیز هستند.
این تحلیلگران میگویند در جریان "جنگ 22 روزه غزه"، به دلیل نشان دادن لحظه به لحظه یورش غیر انسانی "رژیم صهیونیستی" و کشتار زنان و کودکان در صحنه رسانهای منطقه به خصوص در شبکهها و رسانههای "جبهه مقاومت"، فشار جهانی گستردهای علیه "تل آویو" به راه افتاد که باعث شد نظام رسانهای غرب برای خنثی کردن فعالیت این شبکهها، به فکر ایجاد "شبکههای خبری عربی زبان" بیفتد.
به طور کلی پس از "حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان" راهبرد رسانههای منطقه به دو دسته تقسیم شده است، دسته اول که اصلیترین نماینده و حامی آن عربستان است جبهه رسانهای سازش با غرب و رژیم صهیونیستی را تشکیل داده و در مقابل رسانههای معترض به جریان رایج بینالمللی با پیشگامی "ایران"، "جبهه مقاومت" در برابر جریان یک سویه خبری-اطلاعاتی را شکل دادند.
شاید یکی از اصلیترین نشانههای این اختلاف راهبردی رسانهها، مسئله "جنگ 22 روزه" بود که طی آن "شبکه العربیه" در اقدامی قابل پیشبینی سعی کرد "حماس" را به عنوان مقصر در حمله رژیم صهیونیستی به "غزه" نشان دهد.
"محمد القاسمی" "نویسنده و روزنامهنگار مغربی" در مقالهای با عنوان ("شبکههای عربی" "العالم" و "العربیه عبری"؛ رسانه مردم و رسانه صهیونیستها") مینویسد: "بارزترین مصداق برای این تقسیمبندی، شبکه عربی العالم و شبکه عبری العربیه است. ننگآور است که شبکه العربیه چنین نامی دارد و همچنین ذلتآور است که در برابر آن سکوت شود. این شبکه با توجه به ماموریت حقیر و ننگ آورش، به سمت گمراه کردن تدریجی افکار عمومی و تخریب مواضع بزرگان "جهان اسلام" حرکت میکند."
وی معتقد است "شبکه العربیه" وابسته به رژیم حاکم "آل سعود"، با اشاره و توجیهات "سرویس اطلاعاتی عربستان"، اسلحه توانمندی در دستان "آمریکا" و رژیم صهیونیستی برای تخریب مسئله "فلسطین" و کاهش حجم مقاومتهای فلسطینیان و ملت لبنان شناخته میشود.
آنچه که توسط رسانههای رسمی و دولتی عربستان درباره این شبکه منتشر شد این بود که العربیه از طرف "مرکز تلوزيوني خاورميانه"("mbc")، "گروه حریری"، و سرمایه گذارانی از سایر کشورهای عربی تاسیس شده است.
اما افشاگریهای سایت "ویکی لیکس" نشان داد که سهام اصلی این شبکه و همچنین مجموعه "ام بی سی" متعلق به "ملک فهد ولید ابراهیم" بوده و همچنین 50 درصد از سود این شبکه متعلق به "امیر عبدالعزيز بنفهد" فرزند پادشاه فقید عربستان است.
گفتنی است ولید ابراهیم، برادر خانم ملك فهد شاه سابق عربستان بوده كه به عنوان یکی از اصلیترین حامیان مالي و تشكيلاتی خانواده سلطنتی عربستان نامی آشنا براي روزنامهنگاران عرب است.
وی که در سال 1991، "مجموعه رسانهای امبيسي" ("مركز راديو، تلويزيوني خاورميانه") را در "لندن" تأسيس كرد، نقش قابل توجهی در تاسیس و سازماندهی شبکه العربیه ایفا کرده است، به طوریکه این شبکه در سال 2003 به مجموعه "ام بی سی" پیوست.
لازم به ذکر است مجموعه تلويزيوني "امبيسي" از 6 شبكه عربی، انگلیسی، ورزشی، سینمایی، تفریحی و كودك تشكیل شده و همچنین به عنوان یکی از مهمترین ابتکارهای رسانهای این شاهزاده سعودی به حساب میآید.
همچنین نکته قابل توجه دیگر درباره این شخص گرایش افراطی وی به "وهابیت" و ضدیت او با "تفکر شیعی" است.
این گرایش "ولید ابراهیم" تا حدی است که بنا بر اخبار منتشر شده در نشریه "الشرق الاوسط" و دیگر رسانههای سعودی، تا به حال چندین بار با گرد هم آوردن گروهی از کارگردانان و نویسندگان عربی نزدیک به "محافل وهابیت" طرحهايي را براي توليد "فیلمها و سريالهای ضد شیعی" اعلام كرده است.
از جمله برنامههای جنجالی كه با هدایت مستقیم "ولید ابراهیم" ساخته شد و موج اعتراض شیعیان را برانگیخت، پخش سریالی با نام "للخطايا ثمن" بود كه به قلم "نایف الراشد" كويتی، "نويسنده ضد شیعی" تدوین شد.
اولین مدیر شبکه العربیه "صالح القلاب" وزير سابق رسانه کشور اردن بود که مدیریت اين شبکه را در دوران آغاز به کار العربیه و تقریبا همزمان با حمله نظامي آمريکا و متحدانش به عراق بر عهده داشت.
پس از وی، "عبدالرحمن الراشد" بعد از استعفا از سردبيري روزنامه "الشرقالاوسط" مديريت اين شبکه را برعهده گرفت و اين در حالي بود که يک سال از آغاز به کار شبکه العربيه میگذشت.
برخی از کارشناسان امور رسانه بر این باورند که شبکه العربيه از زمان آغاز به کار خود، رويکرد سياسي بحثبرانگيزي را پيگيری کرده است، به طوريکه که در بسیاری از مواقع سیاستهای این شبکه در منطقه همسو با "سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی" بوده است.
بر طبق نظر این کارشناسان، این همسویی در قضایای مرتبط با "حزب الله"، "جنبش حماس" و همچنین "جنگ آمریکا و عراق" به اوج خود میرسد.
همچنین برخی از تحلیلگران رسانهای با بررسی تطبیقی دو شبکه خبری "العربیه" و "الجزیره" به این نتیجه رسیدهاند که شبکه العربیه تلاش بسياري براي تقليد از شبکه الجزيره انجام داده و بيشتر برنامههاي آن يا تا حد زيادي شبيه به برنامههاي الجزيره بوده يا از آن الهام گرفته است.
در همین زمینه ولید ابراهیم، یکی از اصلیترین سیاستگذاران رسانه در جهان عرب و منطقه خلیج فارس میگوید "شبکه العربيه گزينه بدیل بسیار معتدلتری نسبت به شبکه الجزيره است".
وی تاکید میکند "هدف ما قرار دادن شبکه العربيه در موقعيتی مشابه موقعیت شبکه الجزیره است".
همچنین این شاهزاده سعودی درباره خط مشی شبکه الجزیره میگوید: "این شبکه از لحاظ نفوذ و جهتدهی هدفمند رسانهای از روش پوشش موضوعی استفاده میکند و نظرات و دیدگاههای خود را به طور مستقیم فرياد نمیزند و از اين لحاظ جايگاه شبکه الجزيره همطراز شبکههایی همچون "سی ان ان" و "فاکس نيوز" است".
اما به نظر میرسد که شبکه العربيه در رقابت با شبکه الجزيره چندان موفق نبوده و نتوانسته انتظارات شاهزادههای سعودی را به طور کامل برآورده سازد.
اما این تنها دلیل ناکامی العربیه در اولین گام موفقیت هر رسانه که همان جدب مخاطب بوده، نیست.
عدهای از کارشناسان امور رسانه معتقدند پافشاری مدیران شبکه العربیه بر نوع نگاه آنان به تحولات منطقه یکی از علل اصلی ناکامی العربیه به شمار میرود.
این در حالی است که شبکه الجزیره علیرغم عدم تمایل و نزدیکی سیاسی و فکری به بسیاری از جنبشهای مردمی و اسلامی منطقه خاورمیانه، برای حفظ و حتی افزایش مخاطبان خود سعی در همسو نشان دادن افکار خود با این جنبشها و طرفداران آنها دارد.
شاید بهترین مثال تاریخی در این زمینه در بررسی رویکرد این دو شبکه خبری به مسئله فلسطین و فلسطینیان مشخص شود.
شبکه تازه تاسیس العربیه که توسط وزیر رسانه سابق اردن آغاز به کار کرده بود به کسانی که توسط ارتش اشغالگر رژیم صهیونیستی جان خود را از دست می دادند لقب "کشته" میداد و این در حالی بود که شبکه الجزیره آنان را تحت عنوان "شهدا" توصیف میکرد.
این مسئله که حساسیت و حیرت مسلمانان منطقه را برانگیخت تا جایی پیشرفت که حتی عبدالرحمنالراشد مدیر شبکه العربیه نیز به آن واکنش نشان داد.
وی با اشاره به اين مسئله گفته بود " قضیه از آنچه به نظر میآید پیچیدهتر است. وظیفه یک پايگاه خبری اعطای مقام شهادت به مردم نيست چرا که اين مهم در حوزه امور خدایی و ربانی است! زمانی که یک تروریست یک فرد بیگناه را در عربستان یا مصر یا یمن یا مراکش و یا در هر جای دیگری میکشد میگوییم که او کشته شده است پس چرا در لبنان یا فلسطین به وی لقب شهید میدهند؟"
گفتنی است عبدالرحمنالراشد یکی از شخصيتهای بحث برانگيز در داخل عربستان سعودی به حساب ميآيد به طوري که در گذشته در معرض انتقادات گستردهای به دليل خط مشی مطبوعاتي خود قرار گرفته، امری که منجر به استعفاي وی از "الشرقالاوسط" شد.
راشد که پس از استعفا از سردبيری الشرقالاوسط به عنوان مدير شبکه العربیه انتخاب شد در مورد شبکه رقيب خود (الجزيره) معتقد است "مسير حرکت اين شبکه نه تنها خطا بلکه خطرناک نيز هست، منطقه ما پر از اطلاعات خطرناک غير دقيق و جزئی است".
وی همچنین در گذشته عقل جامعه عربی را به دلیل روش انتقالات معلومات "ناسالم" خواند.
از سوی دیگر بسیاری از منتقدان شبکه العربيه معتقدند سیاستهای کلی این شبکه در بیشتر مواقع، بیش از آنکه در راستای پرداختن به رسالت خبری و آگاه کردن مردم از حوادث جاری منطقه بوده باشد، نشان از همسویی و حتی در برخی موارد همکاری با سياستهای آمریکا و عربستانسعودی داشته است.
برخی از پژوهشگران امور رسانه بر این باورند که شبکه العربيه و روزنامه الشرقالاوسط بخشی از امپراطوری رسانهای عربستان به حساب میآيند که با پشتوانه نويسندگان و خبرنگاران "لیبرال" و غير سعودی به طور مشخص در راستای پاسخ به اتهامات بينالمللی که متوجه عربستان بوده و همچنین بهبود تصویر جهانی اين حکومت فعالیت میکنند.
گفتنی است علیرغم هزینههای قابل توجهی که حامیان سعودی العربیه برای اعمال سیاستهای خود در منطقه از طریق این شبکه انجام میدهند آمارهای رسمی از نبود مخاطب جدی و به نوعی شکست رسانهای العربیه سخن میگویند.
بر طبق "نظر سنجی" "موسسه زغبي" تنها 9 درصد از مردم منطقه شبکه العربيه را به عنوان يک منبع دست اول خبر دنبال میکنند و اين در حالی است که 52 درصد از مردم منطقه اخبار الجزيره را پيگيری میکنند.
"سايت خبری شبکه العربیه" نیز در سال 2004 به زبان عربی آغاز به کار کرد و پس از آن در سال 2007 زبان انگليسی و در سال 2008 زبانهای فارسي و اردو هم به آن اضافه شدند.
نکته قابل توجه در رابطه با سایت شبکه العربیه این است که علیرغم اهداف برون مرزی طراحان و سرمایهگذاران آن، بيشتر بازديدکنندگان و کسانی که در اين سايت نظر ميگذارند از عربستان هستند.
بازديدکنندگان عربي اين سايت را 32 درصد از عربستان، 9 درصد از مصر، 7 درصد از سوريه و همچنين 8 درصد از آمريکا تشکیل میدهند.
همچنین کشورهاي عربي "مراکش"، "الجزائر"، "يمن"، "عراق"، و "عمان" با چیزی حدود 3 الي 4 درصد بازديد کننده و پس از آن نیز کشورهای "تونس" و "لبنان" با حدود 1 درصد بازديد کننده، جزو کم مخاطبترین حوزههای العربیه به شمار میروند.
بنا بر نظر پژوهشگران امور رسانه، یکی از راههای جلب توجه مردم منطقهای با خصوصیات خاورمیانه توسط یک رسانه خبری، قطعا همسو نشان دادن سیاستهای کلی این رسانه با خواستههای عمومی مردم منطقه و همراه نشان دادن خود در هر شرایطی با آنان است.
هرچند شبکه العربیه در این مورد سابقه چندان موفقی نداشته اما شاید بتوان پروژه "شهید سازی" که توسط این شبکه در جریان جنگ آمریکا و عراق رخ داد را یکی از نشانههای اتخاذ این راهبرد توسط العربیه برای جلب نظر مردم منطقه دانست.
گفتنی است در جریان جنگ آمریکا و عراق، "وائل عصام" خبرنگار فلسطینیالاصل شبکه العربیه توانست با ورود به منطقه "الفلوجه" عراق گزارشهای خبری خود که بعدها توسط مجریان همین شبکه به گزارشهای "نفسگیر" معروف شد را برای العربیه ارسال کند.
همچنین در جریان این جنگ، گروه خبری شبکه العربیه متشکل از "وائل عواد" (روزنامه نگار سوری) "طلال المصری" (عکاس لبنانی) و "علی صافا" (مهندس لبنانی) به طرز جالب توجهی همراه با نیروهای نظامی انگلیس از "مرزهای کویت" وارد عراق شدند، و این در حالی بود که خبرنگاران بسیاری از رسانههای دیگر با موانع بسیار زیادی برای ورود به مناطق داخل در درگیریها داشتند.
این گروه به طرز نامعلومی در 22 مارس ربوده شده، و تنها پس از چند روز با پوشش خبری بیسابقه و گسترده شبکه العربیه مجددا به کویت باز گردانده شدند.
همچنین در خلال جنگ آمریکا و عراق 11 نفر از اعضا و کادر شبکه العربیه کشته شدند که ارتش آمریکا تا به حال تنها مسئولیت بخشی از این قتلها را به عهده گرفته و عامل بخشی دیگر این کشتارها هنوز مشخص نیست.
یک نمونه دیگر نیز تلاش برای "ترور خبرنگار" این شبکه "جواد کاظم" در سال 2005 در زمان خروج وی از رستورانی در "بغداد" بود، وی هماکنون بر صندلی چرخدار در پایگاه این شبکه در دبی مشغول به کار است.
مسئولیت حمله به این خبرنگار را گروهی تروریستی که نام "جندالاسلام" را بر خود نهاده بر عهده گرفت، و تا به حال نیز مشخص نشده که چرا یک گروه مسلح با وجود اهداف احتمالی بسیار گسترده از جمله مدیر دفتر شبکه العربیه در بغداد، چرا باید برای ترور یک خبرنگار ساده اینچنین برنامهریزی کرده و پس از آن نیز به سرعت مسئولیت آن حمله را بپذیرد!
لازم به ذکر است در روز دوشنبه 22 ژانویه 2007 نیز در دفتر شبکه العربیه در غزه انفجار بزرگی رخ داد که در آن خسارات مالی و مادی عظیمی بر این شبکه وارد شد اما نکته قابل توجه این است که به طرز عجیبی هیچ خسارت جانی بر اثر این انفجار رخ نداد چرا که هیچ یک از کارکنان شبکه العربیه در آن هنگام در ساختمان حضور نداشتند.
"ریهام عبدالکریم" مدیر دفتر این شبکه در غزه به سرعت "دولت خودگردان فلسطین" را مسئول این حمله دانست.
گفتنی است با آغاز روند بحران سوریه و با توجه به نقش واضح و آشکار عربستان سعودی در حمایت و "تسلیح گروههای تکفیری" و معارض نظام سوریه، بسیاری از کارشناسان نسبت به تکرار پروژه شهیدسازی از سوی این شبکه و سرویسهای اطلاعاتی مرتبط با آن در ابعادی گستردهتر از آنچه که در جنگ عراق رخ داد، هشدار دادند.
رویکرد شبکه العربیه در کشور لبنان تا به حال به طور کلی ایجاد اختلاف در بین گروههای سیاسی این کشور و همچنین حمایت از جریانهای تکفیری و "سلفی" فعال در لبنان بوده است.
با آغاز روند "بيداری اسلامی" در کشورهای عربی خاورمیانه، رویکرد دوگانه شبکه العربيه در برجسته نمودن بی سابقه اعتراضات کمرنگ "سوریه" و در مقابل آن بایکوت اعتراضات صدها هزار نفري در "بحرین" باعث شد تا بار ديگر اين شبکه و راهبردهای کلی آن موضوع بحث و بررسی تحلیلگران امور رسانه قرار بگیرد.
اين تحليلگران معتقدند که رویکردهای شبکه العربيه باری ديگر ثابت میکند این شبکه بیش از آن که رسالت و وظیفه اطلاع رسانی را برعهده داشته باشد، رسانهایی سیاسی است.
در جریان "انقلاب مردمی مصر"، شبکه العربيه یکی از رسانههای حامی دولت مصر بود و قطعا مدیران آن راضی به سرنگونی "حسنی مبارک" نبودند، اما از آنجا که حاضر نبودند صحنه درگیریهای مصر را به رقیبان خود یعنی الجزیره و العالم بسپارند و مخاطبان خود را به یکباره از دست بدهند ناچار به ارائه پوشش خبری حداقلی از حوادث مصر شد.
اما جالب اينجاست که این روند تا چند روز بیشتر دوام نیاورد و در پی اعلام حمایت و پشتیبانی "ملک عبدالله" "پادشاه عربستان" از مبارک، این شبکه شیوه خود را تغییر داد و به جای پوشش تظاهرات مردم در خیابانها، تنها خیابانهای خلوت و مراکز غارت شده را نشان میداد.
در جريان اعتراضات مردمي مصر، این شبکه خبری به انتشار سخنانی از "وائل غنیم" یکی از فعالان ضد دولت مبارک در مصر، دست زد که خود غنیم آنها را تکذیب کرد و العربیه را به ترویج شایعه و اکاذیب، با هدف ایجاد تفرقه در بین تظاهر کنندگان متهم کرد.
حمايتهای العربيه از حکومت مصر به جایی رسید که "سلیم عزوز" روزنامه نگار روزنامه "القدسالعربی" در این زمينه گفته بود "رئیس جمهور سابق مصر حسنی مبارک از شبکه العربیه مهر و محبتی دیده است که طفل شیرخوار از مادر خود ندیده است".
گفتنی است در رابطه با لبنان نيز العربیه اولین شبکهای بود که خبر ترور نخست وزیر سابق لبنان "رفیقالحریری" را اعلام کرد.
همچنین این شبکه در برنامه ویژهای در عصر روز 27 مارس 2005 به طور خاص تصاویر ویدئویی را از دوربین بانک "اچاسبیسی" در نزدیکی هتل "سان جورج" در بیروت نشان داد که در آن یک ماشین میتسوبیشی سفید قابل رویت بود.
بعدها به طور معناداری در گزارش "دتلو مهلیس" رئیس گروه بینالمللی تحقیق که از طرف سازمان ملل مامور بررسی ترور رفیق حریری بود مطرح شد که این ترور به واسطه آن ماشین که در ویدئو شبکه العربیه منتشر شده موجود بوده اتفاق افتاده است.
همچنین از دیگر گفتگوهای ویژه این شبکه خبری میتوان به برنامهای اشاره کرد که در شب سال نو 2006 از این شبکه پخش شد که در آن گفتگویی ویژه را با معاون سابق رئیس جمهور سوریه "عبدالحلیم خدام" در پاریس انجام داد که در آن مصاحبه این فرد جدایی خود از نظام سوریه را اعلام کرد.
از سوي ديگر العربيه در ادامه رويکرد ضد مردمي خود در قبال انقلابهای منطقه در بحرین، ضمن طایفهای نشان دادن اين اعتراضات، سعی داشت مخالفین "آل خلیفه" را که علیه نظام بحرین قیام کردهاند افرادی خشونتطلب نشان دهد که به هیچ وجه حاضر به مذاکره نیستند.
اما در رابطه با ايران به طور كلي كشور عربستان و خاندان آل سعود از زمان پيروزي انقلاب اسلامي همواره رويكردي مقابله جويانه را در رابطه با جمهوري اسلامي ايران در پيش گرفته است.
نشانههاي اين رويكرد خصمانه عربستان را ميتوان در بسياري از مواضع اين كشور از جمله حمايتهاي آشكار و مختلف آن از صدام در طول دوران جنگ تحميلي و همچنين جوسازيهاي اين كشور در رابطه با پرونده هستهاي ايران ديد.
برخي از كارشناسان امور بينالملل معتقدند "عربستان سعودی" به دليل اينكه خود را در سطح منطقه از رقابت سیاسی و امنیتی با ایران ناتوان میبیند سعی دارد تا از طريق شبكه العربیه و از راه رسانه به مقابله با سیاستهای ایران بپردازد.
"حسن فحص" مدیر دفتر شبکه العربیه در تهران در این باره اذعان كرده بود
"به عنوان نمونه ایران در منطقه خاورمیانه نقش فعالی ایفا میکند و در عراق، لبنان و فلسطین نفوذ زیادی پیدا کرده است، اما عربستان سعودی در این کشورها نفوذ چندانی ندارد بنابراین در رسانههای خود از جمله شبکه العربیه به ایران حمله میکند".فحص در ادامه میگوید "زمانی که عربستان سعودی توان مقابله با ایران را در میدان عمل نداشته باشد، از هر وسیلهای برای تضعیف نفوذ این کشور که یکی از آنها شبکه العربیه است، استفاده میکند".
يكي از نشانههای رویكرد ضد ایرانی آشكار شبكه العربيه، مدیریت آن، عبدالرحمنالراشد است. وی در داخل فضای مطبوعاتی عربستان سعودی به نوشتهها و مقالات متعدد وی عليه جمهوری اسلامی معروف بوده و به عنوان یك شخصیت ضد ایرانی شناخته میشود.
يكی از پروژههای اصلي این شبكه در قبال ایران تبليغ و ترویج "ايران هراسی" و موضوع خطر گسترش "هلال شیعی" در منطقه است.
گفتنی است شبكه العربیه روزانه چندین خبر و تحلیل با موضوع خطر ایران براي كشورهای منطقه و حاشیه خلیج فارس را بر روی سایتهای عربی و فارسی خود منتشر میكند.
حمایت از مخالفین و معارضین ايران در منطقه از جمله منافقین و ایجاد پوشش خبری گسترده برای آنان از جمله اقدامات ضد ایرانی این شبكه است.
همچنین دروغ پراكنی در انتخابات ایران و حوادث بعد از آن در سال 88 یكی دیگر از محورهای تبلیغات ضد ایرانی اين شبكه بوده است.
موضع ضد ایرانی شبكه العربیه در حوادث "انتخابات 88" تا حدی بود كه به عقیده بسیاری از كارشناسان میتوان هجمههای این شبكه را با رسانههایی همچون CNN،BBC،VOA مقایسه كرد.در همین زمینه حسن فحص گفته است "شبکه العربیه از سیاست کلی عربستان پیروی میکند و بر این مبنا، ایران مقتدر به معنای کاهش نقش عربستان در خاورمیانه و جهان اسلام است. البته عربستان از کشورهایی است که از حمله نظامی طرفی نمیبندد بنابراین در جنگ روانی علیه ایران شریک شده است".
پایگاه خبری "نهرین نت" نیز در واکنش به تشدید حملات شبکه العربیه در ماههای اخیر علیه ایران نوشته است "با توجه به حضور کارشناسان ضد ایرانی که شبکه العربیه در برنامهها و تبلیغات رسانهای خود استفاده میکند میتوان به پروژه سیاسی طراحی شده و منسجم علیه ایران از سوی این شبکه پی برد".
گفتنی است برخی منابع عربي در منطقه، از خبرنگاران العربيه در مناطق مختلف خاورميانه از جمله ايران به عنوان جاسوسان رژيم صهيونيستي (در پوشش خبري) نام میبرند.
يكي از اين افراد "علیرضا نوری زاده" است كه سالها در رژيم صهیونیستی زندگی كرده و اكنون ساكن لندن است و برای سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی و انگلیس كار كرده و همچنين مهره اصلي ارتباط لندن، تل آويو و العربيه در امور ایران است.
نوریزاده که به زبان عربی نیز مسلط است، سالها پیش همکاریهای مختلفی با دستگاه جاسوسی آل سعود آغاز کرده و از طریق جاسوسی در آمدهای کلانی را به جیب میزند.
وی كه از برخی از خبرنگاران روزنامههای زنجیرهای داخل كشور به عنوان منبع برای خبرهای خود استفاده ميكند اخبار ايران را با استفاده از كانالهای ارتباطی خود در تهران و لندن در اختیار دستگاههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و انگلیسی قرار میدهد.
گفتنی است وی همراه با "تركیالفیصل" در موسسهای با عنوان "مركز پژوهشها و مطالعات اسلامی ملك فیصل" همكاریهای اطلاعاتی و نحقیقاتی دارد.
شبكه العربیه و روزنامه الشرقالاوسط دو پایگاه رسانهای و اطلاعاتی سعودی هستند كه نوریزاده از طریق آنها به جاسوسی پرداخته و درباه ایران به دروغ پردازی میپردازد.
البته نوری زاده تنها عامل مرتبط با العربیه نبوده چرا كه
افرادی همچون "شمسالواعظین" از روزنامهنگاران زنجیرهای و "محمدعلی ابطحی" مسئول دفتر سابق محمد خاتمی نیز از جمله كسانی هستند كه با این شبكه همكاری و در مصاحبهها از آنها استفاده میشود.شبكه العربیه از این افراد با عناوینی همچون كارشناس امور خاورميانه نام میبرد!
شبكه العربیه كه به عقيده بسیاری از كارشناسان امور رسانه بازوی رسانهای نظام اطلاعاتی و امنیتی رژیم سعودی است ارتباط گسترده و قابل توجهی با گروهكهای تروريستی و برانداز در داخل و خارج ایران دارد.
در این زمینه میتوان به حمایتهای رسانهای این شبكه از گروهک تروریستی "جندالشیطان" اشاره كرد.
العربیه ضمن حمایتهای بسیار واضح از "عبدالمالك ریگی"، قدرت نظام اطلاعاتی ايران را در دستگیری وی زیر سوال میبرد.
گفتنی است پس از دستگیری این تروریست توسط "نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران"، این شبكه در تغییر موضعی قابل توجه در مصاحبهای با سخنگوی گروهک تروریستی و جدایطلب جندالشیطان ضمن تعریف و تمجیدهای غیر رسانهای از ریگی سعی بر القای این مطلب به مخاطبان خود داشت كه دستگیری سرکرده این گروهک تروریستی هیچ تاثیری در ادامه فعالیتهای جنایتآمیز این گروه نخواهد داشت.
لازم به ذكر است ضربه وارده از "دستگیری ریگی" به رژیم آل سعود تا حدی بود كه شبكه العربیه نتوانست خشم خود را از این حادثه پنهان كرده و به طور علنی اعلام كرد كه تحركات تروریستی علیه ایران ادامه خواهد داشت.شبكه العربیه پیش از این و در سالیان گذشته نیز اقدام به پخش فیلمهای ترور، سربریدن و حتی در برخی از مواقع فیلمهای تبلیغاتی محض از ریگی، همانند تیراندازی به سمت کوه، پرداخته و نقش عمدهای در بزرگ کردن این تروریست وابسته به حکومت وهابیون داشته است.
تمامي اين اقدامات منجر به آن شد كه تحليلگران امور رسانه به اين شبكه لقب "سخنگوی گروه جندالشیطان" را بدهند.
راهبردهای نظام اطلاعاتی آل سعود و به دنبال آن بازوی رسانهای این رژیم، شبكه العربیه در تقویت حركات جداییطلبانه و تروریستی علیه ایران در حالی رخ میدهد كه عربستان سعودی با مشكلات عدیده قومی و مذهبی روبرو بوده و از معدود نظامهاییست كه تا به حال حتی یك انتخابات در تاریخ خود برگزار نكرده است!
از دیگر تلاشهای این شبكه برای القا هویت جديد مورد نظر خود به منطقه و دروغپردازی رسانهای میتوان به تاكید معنادار مجریان و خبرنگاران آن بر واژه مجعول "خلیج ع ر ب ی" اشاره كرد.
همچنین این شبكه تا به حال چندین بار تلاش كرده تا با سوء استفاده از محیطهای ورزشی در داخل ايران اهداف خود را در القای این واژه مجعول پیش ببرد كه البته در تمام موارد با شكستی مفتضحانه روبرو شده است.
به طور كلی شبكه العربیه تا به حال چندین بار و به طور گسترده دست به پروندهسازیهای امنیتی علیه ایران زده است.
برخی از كارشناسان امور رسانه معتقدند هدف از این هجمه تبلیغاتی گسترده ایجاد یک فضای ترس در منطقه و احیای پروژه "ایران هراسی" و در نهایت استفاده از آن بر اساس منافع تلآویو است.
اين كارشناسان میگویند
"یکی از اهداف صهیونیستها از دامن زدن به این هجمه آن است تا ابتدا با ایجاد طرح ایران هراسی، کشورهای منطقه خاورمیانه را نگران اقدامات صلح آمیز تهران کنند و بعد با وارد کردن مسئله راه اندازی نیروگاه بوشهر و تکرار ادعاهای نخ نما شده قبلی مبنی بر نظامی بودن فعالیت هستهای ایران بهره برداری خاص از آن بکنند".
گفتنی است شعار اصلی شبکه العربیه عبارت عربی "ان تعرف اکثر" به معنای "برای اینکه بیشتر بدانی" است،
این در حالی است که بسیاری از منتقدان این شبکه در "پایگاههای اجتماعی" خود در دنیای مجازی شعار "ان تكذب اكثر" به معنای "برای اینكه بیشتر دروغ بگوی را قرار در واكنش به رویكردهای سیاسی این شبكه قرار دادهاند.برخي از كارشناسان امور خاورميانه معتقدند
"شبكه العربيه به دليل خواستگاه غیر منطقهای خود هیچگاه نخواهد توانست در مقابل جریانهای رسانهای منطقه كه در خط مقاومت قرار دارند ایستادگی كند".اين كارشناسان ميگويند "اين رسانه دير يا زود بايد در رابطه با آينده خود اين تصميم را بگيرد كه آيا ميخواهد در ادامه روند گذشته خود نشاندهنده سیاستهای حامیان امنیتی و مالی خود بماند و به تدریج از دایره انتخاب مخاطبان رسانهها حذف شده یا اینكه با تعدیل خط مشی رسانهای خود اندكی با منافع ملتهای منطقه همسو تر شده و به سمت جذب مخاطب بيشتر حركت كند."
حال بايد ديد مديران اين رسانه چه انتخابی خواهند كرد و چه مسيری را برای آینده اين رسانه عربستانی رقم خواهند زد؟
گزارش از سیاوش فلاحپور
انتهای پیام/