سائلي بر در خانه جحي آمد و او را به زير طلبيد. چون جحي پايين آمد، سائل گفت: براي خدا چيزي به من بده. جحي در غضب شد و گفت: بيا بالاي بام و گدا را بالا برد و گفت: هيچ چيز ندارم. سائل گفت: اين را چرا پايين نگفتي. گفت: تو مرا از بالا به زير آوردي و من نيز تو را از پايين به بالا آوردم تا تلافي کرده باشم.
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید