به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، مینوی 21 ساله معتقد است به دلیل اعتیاد از خانواده طرد شده است. سیگار نخستین خلائی بود که مینو به آن روی آورد و حالا یک سال و سه ماهی می شود که مصرف حشیش و مشروبات الکلی به بقیه خلافهای مینو اضافه شدهاست، مصرف کراک هم در تقویم زندگی مینو سابقهای دو ساله دارد. گفتگوی حمایت با این دختر زندانی را در ادامه می خوانید.
نخستین بار کی سیگار کشیدی؟از کلاس سوم راهنمایی سیگار میکشیدم. بعد همراه سیگار حشیش هم مصرف کردم و بعد این اواخر کراک را تست میزدم، دقیقترش یعنی اینکه مواد را روی دستم تزریق میکردم اما هیچ وقت فکر نمیکردم یک روز معتاد شوم.
چه شد که به طرف اعتیاد رفتی؟از بچگی تنها بودم. تنها که نه یعنی پدر و مادرم به خاطر شغلشان ، توجهی به رفتارها و رفت و آمدهای من نمیکردند. دور از چشم خانوادهام دوستانی پیدا کرده بودم که مرا با سیگار و بعد حشیش آشنا کردند.
وضعیت خانوادگی دوستانت چگونه بود؟مثل من نبودند. خانوادههای آشفته و از هم پاشیده داشتند. دوستان صمیمیام همگی دختران فراری و سابقهدار بودند و هستند.
شغل پدر و مادرت چیست؟پدرم بازنشسته است و مادرم خانه دار.
تک فرزند خانواده هستی؟نه، دو برادر و یک خواهر دارم. من بچه آخر هستم و دیپلم نقشهکشی ساختمان دارم، برادر بزرگم دانشجوی رشته نرمافزار کامپیوتر است. برادر کوچکم دانشجوی تکنولوژی آموزشی است و خواهرم دیپلم قالیبافی دارد. من و خواهرم ازدواج کرده ایم اما خواهرم میخواهد جدا شود.
چرا؟او عاشق مردی شده بود که از زن اولش طلاق گرفته بود و یک دختر 3 ساله داشت. اما حالا میخواهد دوباره با زن اولش ازدواج کند. خواهرم هم میخواهد طلاق بگیرد. 6 یا 7 ماه پیش بود که با وجود مخالفت پدر و مادرم با او عقد کرد، به خانهاش رفت و جشن عروسی هم برگزار نکردند حالا هم باید از او جدا شود.
چرا بعد از حشیش به طرف کراک رفتی؟شوهرم میگفت شیره تریاک است. من حشیش را مصرف میکردم ولی نمیدانستم کراک سفید است و این مواد چرا سیاه است؟ وقتی مدتی استفاده کردم، فهمیدم به کراک معتاد شدهام.
کی ازدواج کرده ای؟دو سال پیش عقد کردم. با شوهرم دوست شدم و او هم یک ماه بعد از دوستیمان به خواستگاریام آمد. خواستگاران زیادی داشتم اما به او جواب مثبت دادم.
میدانستی که او هم مثل تو معتاد است؟تا حدی میدانستم. شوهرم بوتیک لباس داشت. خانواده خیلی خوبی هم داشت. پدر و مادرش مهندس و مثل پدر و مادر خودم از وضع مالی خیلی خوبی برخوردار بودند.
نتیجه این ازدواج چه شد؟هیچی، چون یک ماه پیش بهطور توافقی طلاق گرفتیم. خیلی همدیگر را دوست داشتیم. روزی که به دفترخانه طلاق میرفتیم هر دو کراک تزریق کردیم تا راحتتر تحمل کنیم.
پس چرا طلاق گرفتی؟من قصد ترک اعتیاد را داشتم. نمیتوانستم با او زندگی کنم. قبل از عروسی طلاق گرفتم.
پس چرا ترک نکردی؟خیلی تلاش کردم. چند بار به مراکز ترک اعتیاد رفتم. خانوادهام میخواستند مانع خروج من از خانه شوند اما وقتی مواد میخواستم، هیچ چیز نمیتوانست مانع من شود. همه جا را به هم میریختم و خودزنی میکردم. پدرم مجبور شد مرا به مبارزه با مواد مخدر ببرد.
در حین خودزنی یا پرخاشگری، رفتار پدرت چگونه بود؟پدرم آدمی بسیار منطقی است. از آن پدرها نیست که دست روی بچهاش بلند کند. چیزی که او را خیلی ناراحت کرده اعتیادم است.
برای بقیه زندگیات چه هدفی داری؟تصمیم گرفتهام این بار واقعا اعتیادم را ترک کنم و بعد آزاد شوم. دیگر نمیخواهم دست به مواد مخدر بزنم.