این دو فعال سیاسی مینویسند:
مذاکرات هفته جاری بین ایران و گروه 1+5 عاملی مناسب برای اجتناب از یک جنگ ویرانگر دیگر بودند. این مذاکرات در پایان یک خیزش مجازی توسط مردم آمریکا پدید آمد که برنامه باراک اوباما را برای حمله به سوریه متوقف کرد و به وضوح نشان داد که مردم خواهان حل و فصل مناقشات از طریق مذاکره هستند نه جنگ.
اما اسرائیل و متحدین آن در کنگره آمریکا به لابی علیه توافقی میانه به جای سیاست "غنیسازی صفر" که به معنای شکست مذاکره برای ایران است، ادامه میدهند.
کابینه اسرائیل طی بیانیهای در روز سهشنبه اعلام کرد "اسرائیل مخالف برخورداری ایران از برنامه انرژی صلحآمیز هستهای نیست اما باید غنی سازی ایران به طور کامل متوقف شود ."
این بیانیه کابینه اسرائیلی بسیار کنایهآمیز است زیرا رژیم صهیونیستی خود دارای برنامه تسلیحاتی است که به علت تابو بودن بحث علنی درباره آن تبدیل به مخفیترین برنامه هستهای جهان شده است.
والتر پینکاس، ژورنالیست واشنگتنپست، یکی از معدود افرادی است که به صورت علنی به انتقاد از این دورویی آشکار پرداخته است. وی مینویسد: "زمانی که نخستوزیر اسرائیل (در سازمان ملل) پرسید چرا کشوری که میگوید به دنبال انرژی هستهای صلحآمیز است تأسیسات مخفی غنیسازی هستهای در زیر زمین میسازد؟ من به دیمونا فکر کردم."
بنا بر گزارشها تأسیسات هستهای اسرائیل در دیمونا، واقع در صحرای نقب دارای شش طبقه در زیر زمین است که به فعالیتهایی چون استخراج پلوتونیوم، تولید تریتیوم و لیتیوم 6 برای استفاده در کلاهک هستهای می پردازد.
در حالیکه ایران پیمان منع اشاعه هستهای را امضا کرده و به جهان این حق را قائل شده تا خواهان بازرسی و کنترل شود، اسرائیل از این کار سرباز زده و بنابراین مشمول نظارتهای خارجی نیست.
به نوشته انور کوهن، نویسنده کتاب "معامله اسرائیل با بمب"، دیوید بنگورین حتی قبل از تشکیل دولت اسرائیل و بلافاصله پس از اینکه آمریکا بمب هستهای خود را بر فراز هیروشیما و ناکازاگی رها کرد به فکر مسلحسازی این رژیم با سپر هستهای بود. اولین رئیسجمهور اسرائیل اقدامات لازم برای آغاز یک پروژه توسعه هستهای را پس از گذشت اولین دهه از عمر رژیم صهیونیستی آغاز کرد و پس از اشغال کرانه باختری و شرق بیتالمقدس در سال 1967 این پروژه به صورت موفقیتآمیزی "متولد" شد.
دولت آمریکا از این پروژه خبردار شده و به شدت بدان اعتراض کرد. اما زمانی که اسرائیلیها این برنامه را بدون توجه به اعتراضات به ثمر نشانده و از زرادخانه خود اجتناب نورزیدند، توافقی مخفیانه بین گلدا مایر، نخستوزیر وقت اسرائیل، و ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، منعقد شد - به مانند سیاست قدیمی"نپرس و نگو" که آمریکا در قبال نظامیان همجنسباز خود انجام میدهد. اسرائیلیها قبول کردند که برنامه هستهای خود را مخفی نگه دارند و آمریکاییها نیز وعده دادند که تظاهر خواهند کرد چنین برنامهای وجود ندارد.
کوهن از واژه عبری amimut (ابهام) برای توصیف تابویی استفاده میکند که در اسرائیل و بدون هیچگونه تأیید رسمی زرادخانه هستهای شکل گرفت - تخمین زده میشود که در حدود 200 کلاهک هستهای در اسرائیل وجود دارد. تا به امروز، اسرائیل هرگونه اشاره به وجود تسلیحات هستهای را سانسور کرده و آمریکا نیز همین بازی را انجام میدهد.
در حقیقت، شباهتهای ترسناکی بین داستان مردخای وانونو، افشاگر اسرائیلی و تکنسین هستهای که جزئیات برنامه تسلیحات هستهای را در سال 1986 به مطبوعات انگلیسی فاش کرد، و ادوارد اسنودن وجود دارد. هر دوی این افراد دارای سمتهای رده پایین در صنایع جنگی بودند و در عین حال به اسرار ملی حساسی دسترسی داشتند. هر دو رژیم کارمندان خود را متهم کردند که اقداماتی غیر اخلاقی انجام داده و سوگند خود برای عدم افشای اسرار را زیر پا گذاشتهاند. هر دوی این افراد دانستههای خود را با رسانههای انگلیسی در میان گذاشته و یک طوفان بینالمللی برپا کردند. هر دوی این افراد همچنین از آن زمان به تلافی افشاگریهایی که داشتند توسط حکومتهایشان تحت پیگرد قرار گرفتند.
در حالیکه اسنودن تاکنون از دست حکومت آمریکا در امان مانده است اما وانو 18 سال را در زندان گذراند و از این مدن 11 سال را در سلول انفرادی سپری کرد. اگرچه وی در سال 2004 آزاد شد اما تحت محدودیتهای شدیدی در حوزه آزادی بیان و آزادی جابجایی قرار داشته، برای مثال چندین بار به دلیل مصاحبه با خبرنگاران خارجی و تلاش برای ترک اسرائیل بازداشت شده است. دولتهای خارجی و فعالین سیاسی در صورت نبود اسنودن هرگز نمیفهمیدند که دولت آمریکا به ایمیلها و تماسهای تلفنی آنها گوش میده و به همین ترتیب اگر وانونو نبود جهان بسیار کم درباره تسلیحات کشتار جمعی اسرائیل دانسته و یا اصلا چیزی نمیدانست.
اگرچه اسرائیل، آمریکا و متحدین اروپایی آن به بازی درباره این امر ادامه میدهند اما ظرفیت هستهای اسرائیل به صورت گستردهای شناخته شده و دینامیکها را در منطقه به طرز خطرناکی تغییر داده است. در 19 سپتامبر، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، اعلام کرد که "سوریه به علت برخورداری اسرائیل از تسلیحات اتمی روی به تسلیحات شیمیایی آورد." (باید بدین امر نیز اشاره داشت که اگرچه اسرائیل یکی از اولین رژیمهایی بود که در سال 1993 کنوانسیون تسلیحات شیمیایی را امضا کرد اما هنوز جزو شش دولتی است که آن را تصویب نکرده است.)
برخی تحلیلگران بر این باور هستند که اصرار اسرائیل بر عدم غنیساری توسط ایران به منظور تضمین این امر است که هیچ توافقنامهای حاصل نخواهد شد - و بدین ترتیب به اسرائیل اجازه داده خواهد شد که برتری نظامی خود را حفظ کند. تریتا پارسی، مؤسس و رئیس شورای ملی ایرانیان آمریکا، میگوید: "نتانیاهو از پیروزی دیپلماسی هراس دارد نه از پیروزی آن. اسرائیل میداند که حل و فصل بنبست هستهای تنشهای بین ایران و آمریکا را کاهش داده و فرصتهایی را برای همکاری بین دو متحد سابق پدید خواهد آورد. این چیزی است که اسرائیلیها از آن به عنوان ترس تنها ماندگی تعبیر میکنند - یعنی، زمانی که مسأله هستهای ایران حل شده و مهار گردد، واشنگتن بر موضوعات دیگر تمرکز خواهد کرد و اسرائیل در منطقه و در مواجهه با دشمن ایرانی بدون اینکه آمریکا را در کنار خود داشته باشد، تنها خواهد ماند."
نه جهان و نه اسرائیل دیگر از تداوم تبعیت سیاست "نپرس و نگو" در موضوعی که از اهمیت اساسی برای امنیت و ایمنی جهان برخودار است، سود اخلاقی و حقوقی نخواهند برد. تا زمانی که اسرائیل برخورداری از تسلیحات هستهای و یا حتی تولید مواد سطح تسلیحاتی را انکار میکند وارد شدن یه یک فرآیند کنترل تسلیحاتی کارآمد یا دیپلماسی هستهای بسیار مشکل، اگرنه غیرممکن، خواهد بود. این امر یقیقنا حرکت به سوی یک خاورمیانه عاری از تسلیحات هستهای - هدفی که دولت جدید ایران از آن استقبال کرده و تمام جامعه بینالمللی باید آن را تشویق کند - غیرممکن خواهد بود.
آیا زمان برای پرسش جهان و پاسخگویی اسرائیل فرا نرسیده است؟